حضرت زینب (س) دختر حضرت امیرالمومنین (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) روز 5 جمادیالاول سال پنجم هجری، در مدینه، پس از امام حسین (ع) به دنیا آمدند، ایشان در واقعه کربلا حاضر بود و پس از آن نیز هنگام اسارت، در دفاع از حقانیت برادر خود نقشی ویژه داشت. حضرت زینب (س) در سن 56 سالگی از دنیا رفتند. در مورد تاریخ وفات ایشان اختلاف نظر وجود دارد ولی در بیشتر منابع گفته شده است در روز 15 رجب سال 62 هجری قمری وفات کرده است.
اشعار غم انگیز وفات حضرت زینب
سرِ نی در نینوا میماند، اگر زینب نبود
کربلا در کربلا میماند، اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفانِ رنگ
پشت ابری از ریا میماند، اگر زینب نبود
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار
زن مگو عرش خدا را قائمه
یک محمد یک علی یک فاطمه
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
نه تنها زینب از دین یاوری کرد
به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان
نوازشها به مهر مادری کرد
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
زینب کبری (س) به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی را از حضور خویش شرمسار کند.
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
آه از نماز شب نشسته و قامت ناگهان خمیده! آه از موی سپید یک شبه! …آه از دل زینب!
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
آه، ای ام المصائب، تمام داغها و سوگها، در حضور مصیبتهای تو رنگ میبازد و از یاد میروند.
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
از کربلا تا شام غم احرام بسته
در حج خونینش سر از محمل شکسته
در سینه زینب که مجنون حسین است
دل نیست قلبش مشتی از خون حسین است
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
ز آتش محنت و غم سوزد و ریزد به نشیب
وه اگر یاد کند رنج و ملال زینب
یک زن و این همه اندوه و غم و درد و الم
آب گردد جگر سنگ به حال زینب
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد.
عشق با زینب تبانی کرده است
رنگ گل را ارغوانی کرده است
هست عشق دلبریت، عشق او
صبر زانو میزند در پیش او
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
مطلب مشابه: اشعار زیبا در وصف حضرت زینب و شهادت ایشان با عکس نوشته
ای شکوه حماسه در سراپرده حیرت! ای زخم خورده نینوا! ای بانوی خورشیدهای دربند! ای زینب قهرمان! تو که خود، وسعتی به اندازه همه سوگهای آفرینش داشتهای، تو که خود دریای بی کران اشک را، ساحل بودی، چگونه باید بر تو سوگواری نمود که ما سوگواری را از تو یادگار داریم. تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباریات، به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره صبوری و آن نطق آتشین تو در کاخ یزیدیان نبود، داستان جان سوز آن ظهر عطشناک عاشورا در کوچههای تاریخ به دست فراموشی سپرده میشد.
آه از نماز شب نشسته و قامت ناگهان خمیده! آه از موی سپید یک شبه! …آه از دل زینب!
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
کمکم کن تا تو را الگوی زیستنم بدارم و بدانم
یاریام کن تا چنان باشم که با امام خویش بودی
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
چون قافلهی عشق رسیدند ز راه / بر تربت شاه دین به صد ناله و آه
زینب به سر قبر برادر میگفت / لاحول ولا قوه الا باالله…
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
کربلا دارالنعیم زینب است / کعبه خود تحت حریم زینب است
عمر زینب فخر مولا بود و بس / او به زهرا المثنی بود و بس…
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
حال و هوای کربلا در حال من پیدا بود / هر کس حسینی میشود با نام من شیدا شود
من زینبم دخت علی آئینه زهرا منم / پیغمبر پیغمبران مجموعهی غمها منم…
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
تو کوه صبر باشی و من نگاهم به بی صبرانی باشد که ادعای اسوه بودن دارند؟!
تو فرمانبردار امام خویش باشی و من غافل از امام حاضر و حی خود باشم؟
یاریام کن!
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
تمام زمین و زمان بر کربلا میگریند و تمام کربلا بر زینب (س)
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است / احترام عشق هم از احترام زینب است
داوری بنگر که در بی دادگاه شهر شام / با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت / این حسین فرمانده عالم، امام زینب است
گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است / بعد زهرا رتبهی برتر مقام زینب است…
چند سالی از داغ عاشورا می گذرد؛ داغی که هر صبح تازه تر می شود و هر شب جان دوباره می گیرد؛ داغی که نه سوزشش التیام می یابد و نه خاطره اش به فراموشی می رود. و زینب(س) که در هر لحظه این چند سال، عمری رنج و اندوه را دوره کرده است، امروز مشتاقانه به سوی بهشت بال می گشاید. چشم به دیدار اهل بیت روشن می کند و این دنیای فانی را در حسرت نگاه مهربانش به ماتم می نشاند. خدایش دریای مهر بر او جاری کند……
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی ﻋﻘﻴﻠﮥ العرب، از عشق، دم زند
از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی است
نام حسین، از لب زینب، شنیدنی است..
سالروز وفات اسوهی صبر و استقامت، حضرت زینب کبری(س) تسلیت باد.
آنکه نامش کرده عالم را مسخر زینب(س)است
آن که وصفش میرباید هوش از سر زینب(س) است
مادرش آموزگار مکتب حجب و حیاست
وفات حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد
وفات جانسوز
صدف دریای ایثار و عصمت
پرورش یافته دامان ولایت
محبوب مصطفی(ص)
و نور دیده مرتضی(ع)
سکاندار کربلا
و عطر خوش زهرا(س)
و الگوی عفاف و پاکی
حضرت زینب
سلام لله علیها تسلیت باد
آنکه مبهوت زصبرش شده ایوبِ صبور
معدن صبـر به صحرای بلا، زیـنب بـود
آنکه بعد از شَهِ لب تشنه به هنگام بلا
قد علم کرد به میـدان وفا زیـنب بـود
وفات حضرت زینب(س) اسوه صبر و وفا بر شیعیان و رهروانش تسلیت باد.
حسین بود و تو بودی ، تو خواهری کردی
حسین فاطمه را گرم، یاوری کردی
غریب تا که نمانَد حسین بی عباس
به جای خواهری آن جا، برادری کردی
سالروز وفات حضرت زینب کبری(س) تسلیت باد
ای نور خداوند مبین یازینب
ای جان امیرمومنین یا زینب
همچون حسن و حسین ومامت زهرا
بر شیعه تویی حبل متین یا زینب
شفیعه ی روز جزا یا معصومه
ای زینب امام رضا یا معصومه
مزار تو بود مرا یا معصومه
مدینه و کرب و بلا یا معصومه
وفات جانگذاز حضرت معصومه سلامالله علیها تسلیت باد
شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب(س) است
آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب(س) است
راه ما راه حسین(ع) و مقصد ما کربلاست
افتخار و اعتبار مکتب ما زینب(س) است
وفات حضرت زینب (س) را تسلیت می گوییم
کیست زینب که خدا مدح و ثنایش گفته
کیست زینب ملک از جود و عطایش گفته
کیست زینب که نبی ز عهد و وفایش گفته
کیست زینب که علی هم ز صفایش گفته وفات
جانگذاز حضرت معصومه سلاماللهعلیها تسلیت باد
مطلب مشابه: متن شام غریبان امام حسین (ع) و جملات غم انگیز سوزناک
زیبایے گلشـن علـے زیـنـب بود
پرورده دامـن علـے زیـنـب بود
برخصم شڪسٺ داد،ولے خودنشڪسٺ
آینہ نشڪن علـے،زیـنـب بود
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
زینب قرارش رفت اما باورش هرگز
دارو ندارش رفت اما معجرش هرگز
وفات حضرت زینب کبری (س) بر مسلمین جهان تسلیت باد
دوباره ماتم عظما به پا شد
جهان سرتابه پا ماتمسرا شد
بود این ذکر هر لب ز دنیا رفته زینب
مصیبت وا مصیبت
وفات جانگذاز حضرت معصومه سلاماللهعلیها تسلیت باد
ای گل بوستان ولایت! برخیز و بار دیگر علی وار علیه السلام بر زلف اندیشه و سخن شانه بزن و آتش خطبه هایت را نیز بر خرمن یزیدیان زمان ما بزن. ای مادر صبر و ای اساس عفاف! برخیز و به جان بی رمق مسلمانان، با گوارای کلام و عصاره پیامت، روحی تازه ببخش. زینب، ای زبان علی در کام و ای استمرار ناله های زهرا در بیت الاحزان هستی! برخیز و با ما سخن بگو… ای قهرمان داستان کربلا! بر تن زخمی عدالت، مرهمی نِه و تیر نظم نوین جهانی را از پر و بال شکسته آزادی و انسانیت بیرون کش. ای خواهر «تنهاترین سردار». می دانم که آسمان دلت در کنار حسن علیه السلام، خون گریه کرد؛ ای شاه بیت غزل عارفانه و عاشقانه نینوا! بخوان که:کربلا می مرد اگر زینب نبود!
مژده باد تو را ، زینب! که دیگر فردایی نیست، این شام غریبان آخرینِ تو را که کوفیان، خاکستر بر سرت بریزند و بر اشک های جانسوز کودکان، نیشخند بزنند. مژده بادت که دیگر، زنان قبیله تاریکی، بر مظلومیتت کِل نمی کشند! خاتون! دیگر راحت شدی و غم فردا را نمی خوری که سر خورشید را بر نیزه ها ببینی و از سوز جگر، سر بر محمل بکوبی. خانم! نمی دانم که این دریای صبر را از کدامین آب حیات سر کشیده ای که صبر هم در مقابلت زانو زد. اما سرانجام بعد از پنجاه و چند سال، مقنعه مشکینی را از سرت برداشتی و با لباس سفید به خانه ابدی ات رفتی.
ابراهیم قبله آرباطان
سرّ اشتهار حضرت زینب(س) به عقیله بنی هاشم این است که برخی ها عاقل نیستند و به دنبال تحصیل عقلند ، برخی ها عاقلند و عقل برای آنها به صورت حال است یعنی وصفِ دیرپا نیست [بلکه] گاهی هست و گاهی نیست، برخی ها عاقلند و عقل برای آنها به منزله یک وصف مَلکه است، برخی ها عاقلند که عقل برای آنها به منزله فصل مقوّم است؛ آنها که عقل برای آنها به منزله فصل مقوّم بود، به تمام معنی عقیله اند. حسین بن علی(ع) عقیله بنی هاشم است و زینب کبری(س) عقیله بنی هاشم. این «تاء»،«تاء» مبالغه است نه «تاء» تأنیث. وقتی می گویند انسان خلیفهًْ لله است نه خلیف الله، برای این است که این «تاء»، «تاء» مبالغه است همان طوری که می گوئیم فلان شخص علامه است، بنابراین، هم وجود مبارک حسین بن علی(ع) عقیله بنی هاشم است هم وجود مبارک زینب کبری؛ عقل برای اینها به منزله فصل مقوّم بود. اگر کسی عقل برای او فصل مقوّم بود، کمالات از او نشأت می گیرد، مقهور اوست نه مسلّط بر او.
آیت الله جوادی آملی
برای تو می نویسم ، ای زینب! ای که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا! ای آزاد اسیر! ای قامت سبز اعتراض! ای نهال بارور ایثار! ای جاری زلال متانت! ای آیه صراحت و عفت! ای آذرخش خشم! ای مظهر لطافت و رحمت! چگونه می توان تو را گفت، تو را نوشت. قلم در ابهامِ شناختت مانده است. انسان، در زیبایی کامل در تو متجلی است. چه کسی را می توان یافت که در هنگام توهین، در های وهوی کشنده انبوه مردمان، در کوچه های تهمت و تحقیر، در خنده های شوم پلیدان، آرام و بی هراس این گونه پرصلابت و قاطع، رگبار تند سخن را بر قلب های سخت خفتگان، چون آتشی مذاب جاری کند. کیست که در چنین هنگامه سراسر خون و رنج و درد و تنهایی، هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای گفتن و توانی برای ایستادن داشته باشد. خدایا چگونه باور کنم، چگونه می توانم شانه های ظریفی را در زیر کوهساران سنگین این همه فاجعه، ایستاده ببینم؟ زینب(س) آیه های توانایی انسان را نوشت و سرود قدرت ایمان را سرود و شعر بلند رسالت را نگاشت.
محمدرضا سنگری
نظرات کاربران