نوروز جشن باستانی ایرانیان است که شاعران بزرگی همچون فردوسی بزرگ درباره این اتفاق مهم اشعار زیبایی را سرودهاند. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری سبکنو شعر تبریک سال نو را برای شما دوستان قرار خواهیم داد پس با ما باشید.
اشعار پارسی مخصوص تبریک سال نو به افراد خاص
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
سعدی
از آتش لاله، پرفروغش کرده
دلخوش همگی را به دروغش کرده
ما بی تو بهارمان کجا بود عزیز؟
تقویم نیامده شلوغش کرده
نوروز مبارک باد
دل بی تو درون سینه ام میگندد
غم از همه ی ی سو راه مرا میبندد
امسال بهار بی تو یعنی پاییز
تقویم به گور پدرش میخندد
نوروز 1403 بر شما مبارک باد
مبارکتر شب و خرمترین روز
به استقبالم آمد بخت پیروز
دهلزن گو دو نوبت زن بشارت
که دوشم قدر بود امروز نوروز
سعدی
نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران باریده مبارک باد

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب
با صد هزار نزهت و آرایش عجیب
اکنون خورید باده و اکنون زیید شاد
کاکنون برد نصیب حبیب از بر حبیب
ساقی گزین و باده و می خور به بانگ زیر
کز کشت سار نالد و از باغ عندلیب
هر چند نوبهار جهان است به چشم خوب
دیدار خواجه خوبتر، آن مهتر حسیب
رودکی
چون سپرم نه میان بزم به نوروز
در مه بهمن بتاز و جان عدو سوز
باز تو بی رنج باش و جان تو خرم
با نی و با رود و با نبیذ فنا روز
رودکی
باد بر تو مبارک و خنشان
جشن نوروز و گوسپند کشان
رودکی
چو سال آمد مبارک دان تو نوروز
که دیدستی حقیقت عید نوروز
به روز نو کنون تو در رسیدی
بهار و سال نو را باز دیدی
گلت بشکفت و نرگس بار آورد
وصالت در درون این بار آورد
یقین جانان منم امروز پیدا
به بخت و طالع اینجائی هویدا
عطار
جمالت باد دایم عالم افروز
شبت معراج باد و روز نوروز
نظامی
(با اندکی تصرف)
شادمان باش و جهان را بر مراد خویش خور
همچنین نوروز خرم صد هزاران بگذران
فرخی سیستانی
نوروز را به خدمت صدرت مبارکی است
وز مدحتت مبارکی دودمان ماست
آمد بهار و بخت که عشرت فزا شود
از هر طرف هزار گل فتح وا شود
گلشن شود نشیمن سلطان نوبهار
چون بهر شاه تخت مرصع بنا شود
خاقانی
بر جناب او و بر اهل جهان فرخنده باد
رجعت نوروز و ترجیع من و تقویم او
چون مبارک باد گویم روز او را شک مکن
کآسمان آمین کند وقت مبارک باد من
خاقانی
فرخنده و مبارک و میمون و سعد باد
نوروز و مهرگان و بهار و خزان تو
انوری
مطلب مشابه: متن تبریک نوروز (متن های دوستانه و رسمی عید مبارک)

جهان از باد نوروزی جوان شد
زمین در سایه سنبل نهان شد
ز رنگ سبزه و شکل ریاحین
زمین گویی به صورت آسمان شد
صبا در طره شمشاد پیچید
بنفشه خاک پای ارغوان شد
اوحدی
هر خیال تو مرا عید نو و نوروزیست
شادیای دمبهدم آید به مبارکبادم
عید نوروز من آنست که بینم رویت
عید قربان که لقای تو کند بنیادم
فیض کاشانی
بگو ای ماه تا ساقی ز می مجلس بیاراید
که خورشید جهان آرا به دولتخانه میآید
به بستان رو به پیروزی دمی تا باد نوروزی
به بوی زلف مشکین تو عنبر بر سمن ساید
سلمان ساوجی
بهار آیو به صحرا و در و دشت
جوانی هم بهاری بود و بگذشت
سر قبر جوانان لاله رویه
دمی که گلرخان آیند به گلگشت
نوروز بر شما مبارک باد
روز نوروزت مبارک باد و هر روز از نوت
ابتدای دولتی کان را نباشد انتها
سلمان ساوجی
مبارکباد هر عیدی به خسرو خاصه نوروزش
بدین معنی که از شادی بود هر روز نوروزش
قاآنی
باد یا رب ز سعادت همه روزش نوروز
هر که در عید نیاید به مبارکبادم!
صائب تبریزی
هر طرف بهر مبارکباد نوروز بهار
میفرستد گل به کف کرده صبای خویش را
یک دم امروز از چمن ما را به مجلس راه ده
تا ستانیم از تو جام با صفای خویش را
امیرخسرو دهلوی
تو را و او را روزی به جشن نوروزی
هم آسمانی اقبال و هم الهی فر
امیر معزی
با فرّخی و روزبهی باد مبارک
نوروز تو و عید تو در آذر و آذار
امیر معزی
بر تو میمون و مبارک باد هر سالی سه چیز
روز عید و موسم نوروز و جشن مهرگان
امیر معزی
مبارک طلعتی تا میرسد از دور میگویم
که صبح عید نوروز است میباید صفا کردن
فروغی بسطامی

سپیده دم، نسیمی روح پرور
وزید و کرد گیتی را معنبر
مبارکباد گویان، در فکندند
درختان را به تارگ، سبز چادر
پروین اعتصامی
بوی جان میآید اینک از نفسهای بهار
دستهای پر گلاند این شاخهها، بهر نثار
با پیام دلکش نوروزتان پیروز باد
با سرود تازه هر روزتان نوروز باد
شهر سرشار است از لبخند، از گل، از امید
تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد
مه من، عید شد مبارک باد
عیدی عاشقان چه خواهی داد؟
عیدی و عید ما مه رخ توست
عید ما بی رخ تو عید مباد
گشت گرداگرد مهر تابناک، ایران زمین
روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین
ای تو یزدان، ای تو گرداننده مهر و سپر
برترینش کن برایم این زمان و این زمین
به ناز میرسد از ره دوباره سالی نو
مبارک است بهار من و بهار شما
کامران باروزه
سال نو یعنی تو وقتی از در تو میای
نذر کردم امشب، سفره چیدم که بیای
حسین صفا
باز هفت سین سرور
ماهی و تنگ بلور
سکه و سبزه و آب
نرگس و جام شراب
باز هم شادی عید
آرزوهای سپید
باز لیلای بهار
باز مجنونی بید
باز هم رنگین کمان
باز باران بهار
باز گل مست غرور
باز بلبل نغمه خوان
باز رقص دود عود
باز اسفند و گلاب
باز آن سودای ناب
کور باد چشم حسود
باز تکرار دعا
یا مقلب القلوب
یا مدبر النهار
حال ما گردان تو خوب
راه ما گردان تو راست
باز نوروز سعید
باز هم سال جدید
باز هم لاله عشق
خنده و بیم و امید
موی زمین سبز گشت، حین سپر انداخت بحر
باد صبا بارهاش تاخت به هر کوی و شهر
باد مبارک تو را سال نو و سالها
وفق مرادت رود گردش ایام و دهر
احمد زمین نورد
خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
که در دستت بجز ساغر نباشد
زمان خوشدلی دریاب و در یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد
غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفته دیگر نباشد
ایا پرلعل کرده جام زرین
ببخشا بر کسی کش زر نباشد
بیا ای شیخ و از خمخانه ما
شرابی خور که در کوثر نباشد
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد
ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بسته زیور نباشد
شرابی بی خمارم بخش یا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد
من از جان بنده سلطان اویسم
اگر چه یادش از چاکر نباشد
به تاج عالم آرایش که خورشید
چنین زیبنده افسر نباشد
کسی گیرد خطا بر نظم حافظ
که هیچش لطف در گوهر نباشد

خوش باش که روز نو و نوروز آمد
غم رفت و صفای بخت پیروز آمد
امید مبر از مهر گردون و فلک
شب رفت و ته سیاهیاش روز آمد
مژده هاشمی
عاشقان نوروزتان پیروز باد
عاشقان هر روزتان نوروز باد
عاشقان خورشید و ماه بختتان
چون چراغ عشق جان افروز باد
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
بر همه این ایام دلانگیز تبارک باد
ایام همیشه به لطف ایزد بهارک باد
در این وقتها خواستم خودی نشان بدهم
که گویم سال نو بر تو مبارک باد
محمد کشتکار
شد بهاران هر طرف، گلها صدایت میزنند
نرگس و یاس و سمن هرجا صدایت میزنند
سبزه هم با بودن گلهای زیبا، خنده لب
بلبلان را شادی است، زیبا صدایت میزنند
میرحمزه طاهری
شد یار و به غم ساخت گرفتار مرا
نگذاشت به درد دل افکار مرا
چون سوی چمن روم که از باد بهار
دل میترقد چو غنچه، بییار، مرا
نوروز بر شما مبارک باد
عرض تبریک بهاران، سال نو فرخنده باد
بخت بیدار و زمان برکام و تن بالنده باد
حال و روزت بهترین و کسب و کارت برقرار
دیدگان پرنور و دشمن کور و لب پرخنده باد
احمد یزدانی
تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه ی ی جرم و کار حق، لطف و عطاست
خوش باش که ان سرا چنین خواهد بود
سالی که نکوست، از بهارش پیداست
فرا رسیدن سال بر شما مبارک
یا مُقلب قلب ما را شاد کن
خانهها را ای خدا آباد کن
یا مدبر بهترین تدبیر کن
کام ما را از محبت سیرکن
یا محول حال ما را حال کن
حال ما را بهترین احوال کن
اصغر اسلامی
ای وطن آمده بودم به سلام نوروز
مگرم کوکب اقبال تو تابد پیروز
آمدم در پی آن کوکب آفاق افروز
لیک از این غمکده رفتم همه درد و همه سوز
دگر ای مادر غمدیده بخون زیور کن
جشن نوروز بهل، شیون شهریور کن
اکنون که زمین شد ز بهاران همه ی ی گل
صحرا همه ی ی سبزه کوهساران همه ی ی گل
از فرقت توست در دل ما همه ی ی خار
وز طلعت تو به چشم یاران همه ی ی گل
سال نو را به شما تبریک عرض می کنیم
مطلب مشابه: شعر نوروز؛ مجموعه اشعار بزرگان شعر پارسی درباره عید نوروز

دیدی که نسیم نوبهاری بوزید
ما را ز بهار ما نسیمی نرسید
دردا که چو گل پرده خلوت بدرید
ان گل رخ ما پرده نشینی بگزید
عید را به شما تبریک عرض می کنیم
شعرتان نغمه چکاوک باد
کوچه پرْ عطر ِ یاس و میخک باد
گرچه بگذشته یازده روزش
سال نو بر شما مبارک باد!
شهرزاد واحدی
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح
زود برخیز و راح روح بیار
عید بر شما مبارک باد
باران زده و هوای فروردین است
موسیقی باغ بانگ بلدرچین است
پلکی بگشا و باز کن پنجره را
هر صبح بهار با تو عطرآگین است
نظرات کاربران