روزتان به نور خورشید آغاز شود دلتان شاد و خوش، همیشه پر از سعادت باشد. در مطلب پیش رو بهترین و زیباترین شعر صبح بخیر با اشعار تک بیتی، دو بیتی، احساسی، خاص، عاشقانه، رمانتیک، مفهومی، دلنشین و قشنگ، شعر صبح بخیر برای دوست و شعر صبح بخیر از شاعران بزرگ را برای شما گرد آوری کرده ایم با ما همراه باشید.

شعر زیبای تک بیتی صبح بخیر
صبح با عطر تو بیدار شدن یعنی عشق
در تب بوسه گرفتار شدن یعنی عشق
صبح یعنی که کسی مثل شما
بدمد در تن من نور حیات“سیاوش رمضانی”
ای سحرخیزتر از صبح!بیَفشان مویت
که نسیم از دَم ِ گیسوی تو جان میگیرد“مریم رضایی”
تو اشتیاق منی برای صبح شدن
که تو را ببوسم و صبحم بخیر شود“لیلا مقربی”
میوزی همچون نسیمی در رواق چشم من
ای نسیم صبحگاهم صبح زیبایت بخیر“عباس جواهری رفیعی”
هر صبح، با طلوع تو بیدار میشوم
رمز طلسم بسته چشمان من تویی“سهیل محمودی”
تاب آوردم شب دلتنگی ام را تا سحر
تا تو را از نو ببینم صبح زیبایت بخیر
هر صبح با سلام تو بیدار میشویم
از آفتاب چشم تو سرشار میشویم“سلمان هراتی”
صبحی که با سلام تو آغاز میشود
صد پنجره به باغ غزل باز میشود
بخیر میشود این صبحهای دلتنگی
ببین که روشنم از یاد خوب لبخندت“معصومه صابر”
صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز
که غوغا میکند در سر خیال خواب دوشینم“حافظ”
تو خودت صبح دل انگیز جهانی به خدا
پس تو ای صبح دل انگیز جهان صبح بخیر
چه بگویم سحرت خیر؟ تو خودت صبح جهانی
من شیدا چه بگویم؟ که تو، هم این و هم آنی
نداشت دیده من بی تو تاب خنده صبح
ز اشک داد چو شبنم جواب خنده صبحبیل دهلوی
عشق است اینکه یک نفر آغاز میکند
هر روز صبح را به هوای سلام تو
می وزی هم چون نسیمی در رواق چشم من
ای نسیم صبحگاهم صبح زیبایت بخیر
صبح با عطر تو بیدار شدن یعنی عشق
در تب بوسه گرفتار شدن یعنی عشق
قسم به صبح و به مشق قلم که خواهد گفت
به نام عشق که هر چیز خوب یعنی تو“سیدمهدی نژادهاشمی”
صبح خورشید نگاهت به سرش خواب ندارد؟
پس بیا خوب نگهم کن که دلم تاب ندارد
باز هم صبح شد، از پنجره احساسم
نور عشق تو بر این سینه من میتابد
تو دو دیده فرو میبندی و گویی روز روشن کو
زند خورشید بر چشمت که اینک من تو در بگشا

شعر ناب صبح بخیر دو بیتی
به دور باغ دل، پرچین تان سبز
شکفتنهای عطرآگین تان سبزنسیم و سبزه و گل غرق آواز
هوای صبح فروردین تان سبز
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ شتاب ندارد شتاب کنزان پیشتر که عالم فانی شود خراب
مارا ز جام باده گلگون خراب کن
برخیز که صبح، روشن از امید است
شب رفته و خط نور، بیتردید استاز پستچی پنجره تحویل بگیر
در پاکتِ اَبر، نامه خورشید است
صبح است غزل بار کنم نوش کنیم؟
یا چای بیاورم بنان گوش کنیم؟باز ای الهه نازم خوش آمدی
بیوعده دمی عشق در آغوش کنیم؟“حمیده مهاجری”
صبح یعنی یک سلام ناب ناب
صبح یعنی دست دادن با آفتابصبح یعنی عطر خوب رازقی
صبح یعنی حس خوب عاشقی
صبح هم شرمنده چشمان زیبایت شده
با طلوع چشم تو خورشید شیدایت شدهصبح زیبایت بخیر ای ماهروی شعر من
باز در این قافیه با بوسه پیدایت شده
من برگ گلم باغ شبستان من است
وآن بلبل خوش لهجه غزلخوان من استنوباوه شب که شبنمش میخوانند
هر صبح به نیم بوسه مهمان من است
برخیز و برفروز چراغ سپیده را
تا بنگرم به روی تو صبح ندیده راتا سر برآورم به تماشای آفتاب
روشن کنم نگاه سیاهی کشیده را
تو غافلگیر ای وای و کمی صبح
سری زیر و بفرمای و کمی صبححیاط و میهمان و عطر باران
چه حالی میدهد چای و کمی صبح
صبح یعنی پُرِ پروانه شود کاشانه
دل ما پیله شود در بغلی جانانهصبح یعنی تو صدایم بکنی مستانه
خانه از نغمه تو، باز شود میخانه“محبوبه حسن نژاد”
هر صبح با سلام تو بیدار میشویم
از آفتاب چشم تو سرشار میشویمدر چشمهای آبیات ای تا افق وسیع
یک آسمان ستاره سیار میشویم“سلمان هراتی”
بی چتر ترین نوازش بارانی
بر این تن خسته عشق میپوشانیمن صبح به صبح از لبت مینوشم
تو سرگل چای سبز لاهیجانی
صبح است و دلم به مهر باور دارد
آبان که گذشت دل به آذر داردپاییز برای من شده این تعبیر:
فصلی که فقط خاطره در سر دارد“مجتبی قندالی”
خورشید شکفته در هوایم، به به!
با کتری و رقص شعلههایم، به به!صبحانه من صبح بخیری از توست
با نام تو شیرین شده چایم، به به“شهراد میدری”
یک پنجره رو به باغ پاییز خوش است
کنسرت کلاغان سحرخیز خوش استبا خش خش برگ و نم نم بوسه ابر
یاد تو در این صبح دلانگیز خوش است“شهراد میدری”
آفتاب گندمین، نقاش زیبای نسیم
صبح شد، آبی بکش تنپوش این جالیز راقند در پهلوی چای و نان هم آغوش غزل
طرح لبخندی بزن، کامل بکن این میز را“اسماعیل ساسانی”
صبح شد بیدار شو، مهتاب بر بالین توست
آسمان با آن شکوهش، بهت این آذین توستچشم دل را بازکن بر نغمهخوان خوشسخن
دلبریها میکند، هر صبح عطرآگین توست
با یاد تو رقص قاصدکها زیباست
رنگینه کمانی از تماشا زیباستفنجان صدف، موج و علف، چایی و کف
صبحانه ی باران لب دریا زیباست
این صبح شورانگیز مست
صبح طرب خیزی که هستآیینه مهر خداست
یک جلوه ازآئینههاست
صبح است و صبا مشک فشان میگذرد
دریاب که از کوی فلان میگذردبرخیز چه خسبی که جهان میگذرد
بویی بستان که کاروان میگذرد“مولانا”
ای نفس صبحدم گر نهی آنجا قدم
خسته دلم را بجو، در شکن موی دوستجان بفشانم زشوق، در ره بادصبا
گر برساند به ما، صبح دمی بوی دوست“امیرخسرو دهلوی”
قد قامت هر کاج، چراغانی تو
لبخند، گل سرخ زمستانی تودر را بگشا به روی خوشبختی نور
صبح آمده با برف به مهمانی تو“شهراد میدری”
صبح است و هوا و نفس دلکش پاییز
من هستم و یک سینه از مهر تو لبریززیباست تو را دیدن از این پنجره صبح
زیباست هوای تو در این صبح دل انگیز“فاطمه لشکری”
مطلب مشابه: متن صبح بخیر انگلیسی؛ جملات عاشقانه جدید صبح بخیر انگلیسی با ترجمه
دو بیت ناب هست این صبح زیبا
گلی در قاب هست این صبح زیبابه پا خیز و بغل کن زندگی را
چه وقت خواب هست این صبح زیبا؟“شهراد میدری”
صبح شد، آی نمیباید خفت
چشم بگشای که خورشید شکفتباز کن پنجره را با دم صبح
باید از خانه دل، گَرد پریشانی رُفت“سلمان هراتی”
سحر با من درآمیزد كه برخیز
نسیم گل به سر ریزد كه برخیززرافشان، دختر زیبای خورشید
سرودی خوش برانگیزد كه برخیز“فریدون مشیری“
از رقصِ نسیم و گُل، خبردارم کن
از هلهله پرنده سرشارم کندستی به سرم بکش بگو صبح شده
با بوسه عاشقانه بیدارم کن“شهراد میدری”

شعر احساسی صبح بخیر
هر صبح
زندگی برای ادامه پیدا کردن
به دنبال بهانه میگردد
و چه بهانهای
زیباتر از چشمانت“علی سیدصالحی”
برداشت آسمان را
چون کاسه ای کبود
و صبح سرخ را
لاجرعه سر کشید
آنگاه
خورشید در
تمام وجودش طلوع کرد
صبح هم شرمنده چشمان زیبایت شده
با طلوع چشم تو خورشید شیدایت شدهصبح زیبایت بخیر ای ماهروی شعر من
باز در این قافیه با بوسه پیدایت شده“حمید حسینی”
زندگی شاید…
عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی میگوید:
صبح بخیر“فروغ فرخزاد“
مطلب مشابه: صبح بخیر دوستانه و شروع روز { جملات و پیام با انگیزه صبح بخیر به رفیق }
کار دیگری نداریم
من و خورشید
برای دوست داشتنت بیدار میشویم
هر صبح
صبح است غزلسرای کاشانه، سلام
با عشق به تو ساقی میخانه سلاماحسنت به این شراب چندین ساله
بر بزم تو و ساغر و پیمانه سلام“علیرضا صادقی”
به من بگو
چقدر یک نفر میتواند
هرشب
به قلب خودش شلیک کندو صبح دوباره
دوست داشتنات را
از سر شروع کند؟
سلام من به غنچهای
که صبحدم به خنده باز میشود
سلام من به آن پرنده سپید و شادمان
که در سپیده با نسیم ترانهساز میشودسلام من به پیچکی که صبح دست سبز او
به سوی آسمان بی کران دراز میشودسلام من به هر چه و به هر کسی که با سحر
تمام جسم و جان او پر از نماز میشود
صبح همان چشمان توست
که میل خواب دارد
همان لبخندت
که طلوع شاعرانگی دنیاست
خنداخندِ بیداریات
جاودانترین
طرح اشراقی دنیای من است
به تو
تنها نور زندگی من
سلام“ویدا احسان”
کاش هر صبح به دیدار تو بیدار شدن
تو دوا باشی و با عشق تو بیمار شدنبا تو بودن همه عمر نفس در نفسات
سر به گیسوی تو از عطر تو سرشار شدنمثل برگ گل سرخ و لب خورشید بهار
سیر از طعم خوش بوسه دیدار شدنحُسن آن نیست که آن کودک کنعانی داشت
حُسن را چشم تو بایست خریدار شدنتو اگر باغچه را نیم نگاهی بکنی
گل بابونه ندارد غم بی بار شدن…“کریم سهرابی”
مطلب مشابه: صبح بخیر انگیزشی انرژی دهنده ( 30 متن انگیره دهنده صبحت بخیر )

شعر صبح بخیر خاص
از پنجره، مینیاتور قابش باشی
لبخند و سلام و شعر نابش باشیپلکی بگشا، پرندهها منتظرند
صبح آمده تا تو آفتابش باشیهر صبح خدا، یک غزل از دفتر عشق است
سر سبز ترین مثنوی از منظر عشق استهر صبح سلامی به گل روی تو زیبا
چون یاد گل روی تو، یاد آور عشق است
یک کتاب شعر بارانی صمیمیت
یک لیوان پر تمرکز بعد از ظهر
یک مداد تراش دانایی خالص
یک گوشی تلفن آسمان آفتابی
یک فرهنگ جیبی انگلیسی به فارسی رهایی ارغوانیاینها تنها مایملک من در این ثانیهاند
و شعر که تمام عشق است
حتی از تمام این چیزها به من نزدیکترشعری الوان
به گرمی سلام صبح
به تبلور صبح بخیر
به روشنایی آفتاب هستیبخش“قاسم حسنزاده”
صبحات بخیر شاعر لبخندهای شهر
آیینههای شعر تو در جای جای شهربا دستهای آبیتان سبز میشود
گل واژههای زرد غزل در صدای شهررنگین کمان هر غزلت وصل میکند
دل را به پشت پنجره انتهای شهرشبها کسی که از دلتان رد نمیشود
حک میشود به دفترتان، ردپای شهرگاهی برای شعر شما آه میکشد
مردی غریب و گمشده در ماجرای شهریک کوله بار بسته و یک انتظار سرد
در ازدحام مردم بی اعتنای شهربغضی به روی شیشه و یک کوپه بی کسی
دستی بدون بدرقه آشنای شهردیوارهای ساکت شهر و… صدای سوت
صبحات بخیر شاعر لبخندهای شهر“رسول قشلاقی”
خدا را چه دیدی
شاید هم روزی
خیالبافیهای
دل عاشق پیشهام
به حقیقت بپیوندد
و من صبح را در
آغوش گرم تو
آغاز کنم
صبح است
و حیاتی
که مرا
با تو طلوع است“هما کشتگر”
بیدار میشوی
به خودت صبح بخیر میگویی
برای خودت چای میریزی
تکیه میدهی به خودت
و فکر میکنی
دلت برای چه کسی باید تنگ میشده است؟
و چرا هیچکس
آنقدرها که باید خوب نبود
که این صبح بی او
از گلوی آدم پایین نرود؟“رویا شاه حسین زاده”
خورشید دلم، سلامم ارزانی تو
صبح آمده باز هم به مهمانی توتا جای من غریب دور افتاده
صد بوسه زند به روی پیشانی تو
صبح است و هوا و نفس دلکش پاییز
من هستم و یک سینه از مهر تو لبریززیباست تو را دیدن از این پنجره صبح
زیباست هوای تو در این صبح دل انگیزبرخیز که صبح، روشن از امید است
شب رفته و خط نور، بیتردید استاز پستچی پنجره تحویل بگیر
در پاکتِ اَبر، نامه خورشید است“شهراد میدری”
یکی بیاید به دنیا بفهماند
زنگ ساعتها
جای صبح بخیر با صدای یار را
پُر نمیکند که نمیکند“فاطمه جوادی”
چه صبح قشنگی میشود، اگر
یک روز به جای حسرتت
تو را داشته باشم
مطلب مشابه: جملات صبح بخیر عاشقانه؛ 50 متن کوتاه رمانتیک صبحت بخیر گلم

شعر صبح بخیر از شاعران بزرگ
سپید تور سپیدی که بر سرم زدهای
سپید مثل گلی که به دفترم زدهایسپید مثل شکوفه، شکوفههای سپید
که دانه دانه به اعماق باورم زدهایبه واژههای غریبم سپیده پاشیدی
سپس به آینههای برابرم زدهایسپس تمام نفسهای مهربانت را
در امتداد نفسهای آخرم زدهایسلام صبح قشنگت بخیر آرامش
که سر به دلهرههای مکررم زدهایچه اتفاق سپیدی سپید یعنی این
کبوتری که به قلب کبوترم زدهای“نغمه مستشار نظامی”
میسوزم و عطر یادهای تو را میدهم
عطر بال پرندهای تازه سال
که به اشتیاق قوس قزح پر گرفت
و به خانه خود برنگشتیادهای تو دریاست
و من نهنگ گمشدهای
که در پی قویی
در جویی غرق شدیادهای تو بارانی سرکش است
که به اشتیاق دهانم مست میکند
و سر
به شیشه آسمان میکوبد،صبحی ژاله بار است
که میبارد بر من
بیدارم میکندو آفتاب
چشم گشوده به من
صبح بخیر میگوید“محمد شمس لنگرودی”
آشپزخانهام را دوست دارم
وقتی که صبح
همراه با گلدانهای رنگی پشت پنجره
عشق را به خانهام پیوند میزند
و شادی
طعم شیرین لحظههایم میشود“سارا قبادی”
باز شدن چشمانم
هر روز صبح
یعنی خدا دوست داشتنت را تمدید کرده
قدرش را میدانم“علی قاضی نظام”
تو از میان نارونها
گنجشکهای عاشق را
به صبح پنجره دعوت میکردی
وقتی که شب مکرر میشد
وقتی که شب تمام نمیشد“فروغ فرخزاد”
پلک بگشا نازنینم صبح زیبایت بخیر
دلربا و بهترینم! صبح زیبایت بخیرخواب نوشینت گوارا نوش مژگان خمار
خمره چلهنشینم! صبح زیبایت بخیرناز بالش از پر قو هم برای تو کم است
گُلپر ابریشمینم! صبح زیبایت بخیرتن بلور مو طلایی! آفتابی کن مرا
روشنیبخش زمینم! صبح زیبایت بخیرگونههای نقرهات یاقوت گُل انداخته
قرص ماه شرمگینم! صبح زیبایت بخیرهر سپیده با تو آغاز بهاری دیگر است
خنده کن تا گُل بچینم، صبح زیبایت بخیربا چنین عطر تنی از رشک میسوزد بخور
خوشتراش مرمرینم! صبح زیبایت بخیرچشم زیتون لب انجیری! بده صبحانهام
مریم معبدنشینم! صبح زیبایت بخیرمهربانی هدیه کن با شُرشُر رود دو دست
سیب فردوس برینم! صبح زیبایت بخیرعشقی و عینت عسل، شینت شکر، قاف تو قند
شور شیرین آفرینم! صبح زیبایت بخیرتاب آوردم شب دلتنگیام را تا سحر
تا تو را از نو ببینم، صبح زیبایت بخیرمحشر است این شعر و میپرسد خدا او یا بهشت؟
من تو را برمیگزینم، صبح زیبایت بخیر“شهراد میدری”
هر روز صبح
چایم را
با گل لبخندت
شیرین میکنم“فرشته خدابنده”
برای امروزتان آرزو کردم
که خدای مهربون
هدیه دهد به شما طبقی
ازشادی های بی دلیل
روزی آرام و ذهنی پاک
و ایام به کامصبحتون بخیر
فردا
با یک زلزله صبح میشود
آنگاه پیامبران
با شاخهای از گل محمدی
به دنیا میگویند:
صبح بخیر!“سلمان هراتی”
هر شب فکر میکنم چه کسی فردا صبح
با بوسهای بر پیشانیت به تو «صبح بخیر» خواهد گفت
چه کسی دکمههای پیراهنت را خواهد بست
و چه کسی موهایت را که چون نور خورشید دلم را گرم میکند شانه خواهد زد
و چه کسی آن دو چشم زیبا را خواهد بوسیددلم خوش است به صدقههایی که برای سلامتیات میگذارم کنار
و گرنه دوری تو بزرگترین بلایی ست
که با هیچ صدقهای دفع نمیشود“راحیل”
مطلب مشابه: متن صبح بخیر عاشقانه به عشقم و جملات لاکچری صبحت بخیر عزیزم

شعر صبح بخیر برای دوست
نسیم صبح، زمین را بیدار کرده است
خورشید، آسمان را رنگ پاشیده
و پرنده ها آواز می خوانند
بر خیز و از امروز لذت ببر
صبح بخیر دوست عزیزم
یک صبح بخیر قشنگ
یک دعای ناب از عمق جان تقدیم به
رفیقی که جنسش از کیمیاست
عهدش از وفاست
مهرش پر از صفاست
حسابش از همه جداست…سلام صبح بخیر رفیق قدیمی
یک روز بی نظیر
یک لبخند از ته دل
یک شادی بی دلیل
با هزار آرزوی زیبا
تقدیم لحظه هاتون
هر روزتون بخیر و زیبا
میخواهم
هر صبح که پنجره
را باز میکنی
آن درخت روبرو من باشمفصل تازه من باشم
آفتاب من باشم
استکان چای من باشم
و هر پرندهای
که نان از انگشتان
تو میگیرد
و صبح بخیر میگوید
و صبح یعنی
اشتیاق پنهان من
وقتی چشمهایم
در دریای چشمهایت غرق شده
و روزش را لبخند میزندصبح یعنی
تویی چسبیده به عشق
و لحظههایی که با بوی زندگی میگذرد
صبح یعنی
عشقی مملو از تو
زندگی موسیقی گنجشک هاست
زندگی باغ تماشای خداست
زندگی یعنی همین
پروازها
صبح ها
لبخندها
آوازهاسلام صبح بخیر ای دوست
سلام به امروز خوش آمدید
پیش به سوی شروع یک روز بی نظیر
روزتان سرشار از امید
انرژی مثبت و اتفاق های خوب و شگفت انگیز
صبح شنبهتون بخیر
چه رؤیاییست
صبح بخیرهایت
طمعی دارد
مانند زندگی
فقط برای من تکرار کن“لیلا صابریمنش”
صبح شده
موهایت انگور دادهاند
خورشید از لای خوشهها سر میزند
شکر خدا امروز هم زندهام
که بگویم :
دوستت دارم“جلیل صفربیگی”
برای صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خندههای باد
چشمهایت را که باز کنی
موهایت که پریشان بشود،
زندگی
عاشقانه طلوع خواهد کرد

شعر عاشقانه صبح بخیر
قصهای بگو پر از طلوع
ترانهای بخوان
پر از پرواز
میخواهم
صبحمان با عشق بخیر شود“شفیقه طهاسبی”
دوباره صبح
هیچ چیزی تغییری نکرده
انگار
تنها
دوست داشتنت
بزرگ تر شده
نذار باور کنم تنهای تنهام
نمیخوام با کسی غیر از تو باشممیخوام از خوابی که لحظهاش یه ساله
برای دیدن روی تو پا شماگه تو باشی و دنیا نباشه
میشه با تو همه دنیا رو حس کردهمه دنیا بیاد و تو نباشی
دلم دق میکنه با این همه دردتمام زندگیمو زیر و رو کن
که بی تو دلخوشی هامم گناههخودت باش و من و دیوانگی هام
فقط با تو دل من رو به راههبذار باور کنم اینو که با عشق
حقیقت میشه تو افسانه باشهمیشه افسانه ها رو زندگی کرد
اگه حق با من دیوانه باشه
صبح
طلوع آفتاب است
در نگاه تو
و من
بزرگترین مزرعه آفتاب گردان
من اگر معشوقه تو بودم
صبحها
جای باد و باران را تغییر میدادمفصل باران را میآوردم
بالای خانهمان
آن درخت کاج را بالا میرفتم
و روی بلندترین شاخهاش نامَت را روی ابر مینوشتم
و میسرودمات
می خواهم
تمام شهر را باخبر کنم
که بدانند
صبح بخیرهایت
با من چه میکند
عجب آشوبی میشود دلم
سحرخیز تر از من
عشق تو است
که هر صبح
زودتر از من بیدار میشود
و تا آخر شب
چشم روی هم نمیگذارد
خورشید که میتابد
از صدای خوش گنجشگها
از نسیم که میوزد
برمیخیزی، صبح میشود
لبخند از لبانت، چکه میکند
بگذار
این بامداد را نوش کنم
با بوسهای
به گرمی آفتاب چشمانت، بانو!“عرفان یزدانی”
کمی عمیقتر نگاهم کن
مثل آفتاب
زل بزن توی چشمهایم
و قشنگترین اتفاق صبحهایم باش“فرشته رضایی”
ماهروی نازنینم صبح بخیر
شور عشق آتشینم صبح بخیرهم پر پروانهها در باغ عشق
من گلی جز تو نچینم صبح بخیرنذر چشمانت دوچشم عاشقم
عشق من ای نازنینم صبح بخیرجز خدا درقلب من عشقی نبود
ای تو عشق بعد از اینم صبح بخیرگرخدا پرسد بهشتم یا که ا
من تو را برمیگزینم صبح بخیرتا تو را دارم ندارم آرزوی دیگری
ماه من مهرآفرینم صبح بخیر…“محمد صفوی”

شعر صبح بخیر رمانتیک
از من خبر بگیر
کاری ندارد
کافیست صبحها
دلت برایم تنگ شود
و بی اختیار
به نقطهای خیره شوی
و به این فکر کنی
که چقدر بیخبری از من
هرقدر فردا به فراق تهدیدم کند
و آینده در کمینم بایستد
و وعیدم دهد
به زمستان اندوههای دیرگذر
همچنان تو را دوست خواهم داشت
و هر روز صبح به تو میگویم
من از آن تواَم
خوب است که بر این سیاره
همیشه کسی هست
که به کس دیگری فکر میکند
شک نکنید
فکر بکنید!
همین حس آرام خوشایند است
که قدمهای آدمی را
در امتداد صبح
استوار میکند“سیدعلی صالحی”
طلوع صبح در چشمهای تو دیدنی ست
وقتی خورشید ذره ذره در نگاهت آب میشود
و من در طلوع گل یاسی
از پشت انگشتهای تو
بیدار خواهم شد
نسیم سبک سپیده دم
نفس میکشد با دهانت
در انتهای خیابانهای خلوت
پرتو خاکستری چشمانت،
قطرات شیرین سپیده دم است
تبسمات، نسیم را
به سمت آستانه لبخندهایم
آورده است
تا هر صبح، تو شورانگیزترین
جریان لحظههایم باشی“عرفان یزدانی”
صبح هم
خواب میماند
وقتی که من
برای دوست داشتن تو
سحرخیز میشوم
سحرخیزتر از من عشق تو است
که هر صبح زودتر از من بیدار میشود
و تا آخر شب چشم روی هم نمیگذارد“مینا آقازاده”
صبح است و بخیر بودنش
فقط بستگی به این دارد
که تو یک لیوان چای بریزی
و لبخند بزنی که
به همین سادگی با دست خالی
عشق را در آغوش بگیریم“امیرمسعود ضرابی”
هر صبح
شاپرکی
از حوالی نور
سلام سپید نگاهت را
میبوسد
بر وسعت دیدگانم
و در افقهای طلایی یاد
عطر شورانگیز حضورت
زنده میکند مرا
به شوق بودنت
در مزارع خیس احساس“سمیه خلج”

شعر مفهومی صبح بخیر
بر تپههای تاریک
قدمها و نفس ِ تو
همچون باد صبحدم
فرا میگیرد خانهها راشهر مرتعش میشود
سنگها دم برمیآورند،
زندگی هستی تو،یک بیداری
ستاره
در پرتو سپیده دم،
آواز نسیم،
گرما، نفس
گم شدشب پایان گرفت
تو روشنایی و صبحی.
مدتهاست
به هوایِ صبح بخیر گفتنهایت
سحر خیز شدهام“صدرا فاریابی”
صدای تو برای من
مانند
آواز اول صبح گنجشکهای خیابان بالای خانهمان بود
که من را از شیرینی خواب اول صبح بی خیال میکرد“ابوالفضل وکیلی”
عاقلانه کنار گذاشتمت
اما هر بار که
مژهای میافتد
روی گونهام
بی اختیار
تو را آرزو میکنممثل بعضی صبحها
که یادم میرود نیستی
و بلند میگویم:
صبح بخیر“مینا آقازاده”
طلوع خورشید
که ملاک صبح بودن
نیست
خورشید من
از پشت
پلکهای تو طلوع میکند
گاهی
صبح ها
زودتر از تمام پرندگان
پریده ام!از خوابی
که تو در آن
نبوده ای!بگذار ردیف کنم
خواستنت را
قافیه ی صبحگاهی دستانت
عجیب به صبحهایم می آید.
صبح
یعنی بوی گل مریم
که سراسر شب را پر کرده بود
و حالا با نوازش حس بویاییات
بیدارت میکند
من دیگر مجبور نیستم
تا صبح
ستارههای دوردست را
یکی یکی بشمارمدیروز از صبح چشم انتظار تو بودم
میگفتند: نمیآید
چنین میپنداشتند
صبح یعنی
تو بتابی
و مرا
زنده به خود گردانی“هما کشتگر”
هر صبحِ خدا، یک غزل از دفتر عشق است
سرسبزترین مثنوی از منظر عشق استهر صبح سلامی به گل روی تو زیبا
چون یاد گل روی تو، یادآور عشق است
عشقِ تو
مثل هوای دَم صبح است
تازهام میکند
کافیست کمی تو را نفس بکشم
کافیست ریهام را
از دوست داشتنت پُرکنم“مینا آقازاده”
چه بگویم سحرت خیر؟ تو خودت صبح جهانی
من شیدا چه بگویم؟ که تو، هم این و هم آنیبه که گویم که دل از آتش هجر تو بسوخت؟
شدهای قاتل دل حیف ندانی که ندانیهمه شب سجده برآرم که بیایی تو به خوابم
و در آن خواب بمیرم که تو آیی و بمانیچه نویسم که قلم شرم کند از دل ریشام
بنویسم ولی افسوس نخوانی که نخوانیمن و تو اسوه عالم شده از باب تفاهم
که منام غرق تو و تو به تمنای کسانیبه گمانم شدهای کافر و ترسا شدهای
کآیتی از دل شیدای مسلمان تو نخوانیبشنو «صبح بخیر» از من درویش و برو
که اگر هم تو بمانی غم ما را نتوانی“محمد صفوی”

شعر دلنشین و قشنگ صبح بخیر
اگر میدانستم که صبح من
از نگاه تو شروع میشود
می گفتم زودتر بیا
کمی زودتر طلوع کن
اگر فقط چند لحظه زودتر نگاهم میکردی
جهانم شب نمیشد
روی خوش زندگی همین است
همین که کسی باشد
صبح را بخیرکند
شب را آرام پای فنجان چایت باشد
و ظرفهای روی میز را زوج کند
واقعاً چقدر زیبا میشود
وقتی به جای تشکر میگویی:
دوستت دارم“حامد رجبپور”
“صبح”
یعنی آغاز؛
آغاز یک عبور
و دریچه یک”سلام” …گوش کن! …
در نبض کودکانه ی صبح،
این راز برکت است که می نوازد…
به حرکت سلام کن …شعر کوتاه صبح بخیر
به کسی که عاشق توست
بگو
هر روز
با زیباترین تعابیر جهان
بیدارت کند،
من اینجا هر شب
تو را
با زیباترین تعابیر جهان
به خواب میسپارم“کامران رسول زاده”
چای سر صبح را
باید با نگاه تو طعم دار کرد
چه چیزی تلخ تر از قند
در حضور چشمهای تو
صبح بخیرِ بنفش تو
از آن سوی گوشی تلفن
جنگلی را در من رویاند“نزار قبانی”
صبح یعنی تو بخندی دل من باز شود
پلک بگشایی و از نو غزل آغاز شودصبح یعنی که دلم گرم نگاهت باشد
آسمان، عشق، زمین با تو هم آواز شود“صادق علیزاده”
صبح بخیر گفتن
چه رسمِ شیرینیست
وقتی که هر روز بهانهام میشود
برای بوسیدنت“علی سیدصالحی”
صبح باشد
بوسههای ریز یار باشد
زمزمههایش کنار گوشات باشد
مگر میشود بخیر نشود؟“فاطمه مقدم”
صبح بخیر
ای عشق گل چهره من
صبح بخیر
ای آنکه روشنی میبخشی
به زمین
با آفتابی تازهصبح بخیر
ای تو که همواره
در انتظار دیدار خورشیدی
صبح بخیر
می خواهم
تمام شهر را باخبر کنم
که بدانند
صبح بخیرهایت
با من چه میکند
عجب آشوبی میشود دلم“لیلا صابری منش”
صبح بخیر گفتنات
مثل خاک نم خورده
شوق
نفس کشیدن
می دهد“علی سلطانی”
زندگیام را
به چشمان تو هدیه خواهم داد
هر صبح که چشمان تو گشوده شود
زندگی من زیباتر از روز قبل آغاز خواهد شد“سولماز فراهانی”
صبح بخیر عزیزم
چرا من هر صبح خودم را
در آینه تو سبز میبینم
و تو خودت را در آینه من آبیبیا برویم باورمان را قدم بزنیم
تا شانههای خیابان خیال کنند
جنگل و دریا به هم رسیدهاندصبحت بخیر خورشید!
وقتی که می دمیدی ماهِ مرا ندیدی…؟!
کی میرسد
آن صُبح
که من صدایت بزنم
تو بگویی جانا
شادیاش طلوع همه آفتابهاست
و صبحانه
و نان گرم
و پنجره ای که صبحگاهان
به هوای پاک گشوده میشود
و طراوت شمعدانیها
در پاشویه حوض
بگذار ردیف کنم
خواستنت را
قافیه صبحگاهی دستانت
عجیب به صبحهایم میآید
صبحت بخیر خورشید!
وقتی که میدمیدی
ماهِ مرا ندیدی؟
نظرات کاربران