شعر غدیر خم / اشعار معنوی و مذهبی عید غدیر خم

شعر غدیر خم را در سبکنو آماده کرده‌ایم. عید غدیر از بزرگترین اعیاد شیعیان است که نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام دارد. روز غدیر خم همان روزی است که رسول خدا (ص) علی (ع) را بعنوان نشانه بر پا کرد و فضیلت آنروز و وصیش را آشکار کرد.

شعر غدیر خم / اشعار معنوی و مذهبی عید غدیر خم

شعرهای عید غدیر خم

نبین از خاک بالشتی، به شب ها زیر سر دارد

و یا در پاش نعلینی پر از وصله، اگر دارد

نبین با چاه خلوت کرده و مأنوس او گشته

و همچون وسعت دریاش، خونی در جگر دارد

اراده، چون کند مولا، قضا تغییر خواهد کرد

علی در سرنوشت عالم امکان اثر دارد

نبین باشد حصیر کهنه، دارایی این حاکم

ببین ثروت به صید او تلاشی بی ثمر دارد

به نخلستان چه با زحمت به جانِ چاه افتاده

کسی که تر کند لب را، دو عالم کارگر دارد

به دنیای پر از کج راهه، راهِ اوست راه حق

که اسلام بدون مرتضی، حتما خطر دارد

اگر گفته بپرسید از علی، من مطمئن هستم

اگر برگی زمین افتاده باشد او خبر دارد

به آنکه شامل لطف خدا گشته، بگو اصلا

علی بر تو نظر کرده، که حق بر تو نظر دارد

نفس دارد، نفس ها را برای یاعلی گفتن

وگرنه عمرِ بی معشوق، لَفظش هم ضرر دارد

حامد آقایی

 شد خیمه گاه عشق به پا در غدیر خم

جاری شد آفتاب و لا، در غدیر خم

 آن شب غدیر، وسعت دریا گرفته بود

جوشید چشمهْ چشمهْ صفا در غدیر خم

 امضا نمود نامه خورشید عشق را

وقتی رسولِ آینه ها در غدیر خم:

 فریاد مردمی که علی می شناختند

پیچید تا حضور خدا، در غدیر خم

 آن شب دمید از کف احمد فروغ مهر

رویید واژهْ واژهْ وفا در غدیر خم

 خُم، شیعه گشت از لب جام ولای دوست

بوسید دست عاطفه را در غدیر خم

 صحرا پر از شکوفه شد از شوق مرتضی

شد تا حساب شیعه جدا در غدیر خم

 دارد (شقایق) از تو فروغ محبّتی

مریم خرّمشاهی (شقایق)

مطالب مشابه: تبریک عید سعید غدیر خم؛ متن و 100 جملات عید غدیر مبارک با عکس

شعرهای عید غدیر خم

چون وجود مقدس ازلی

شاهد دلربای لم یزلی

وقت پیمان گرفتن از ذرات

با صدایی رسا و بانگ جلی

«اولست بربکم» فرمود

پاسخ آمد از هر طرف که: بلی

تا بسنجد عیارشان، افرودخت

آتشی در کمال مشتعلی

داد فرمان، روند در آتش

تا جدا گردد اصلی از بدلی

فرقه یی ز امر حق تمرد کرد

گشت مطرود حق ز پر حیلی

با شقاوت قرین و مد شد

شد پریشان ز فرط منفعلی

فرقه دیگری در آتش رفت

ز امر یزدان قادر ازلی

نادر شد بهرشان چو خلد برین

که بود این سزای خوش عملی

با سعادت قرین شد و همدم

گشت مقبول حق ز بی خللی

بهر این فرقه حق عیان فرمود

جلوات نبی و نور ولی

که منم نور احمد مختار

مهر من نیست غیر مهر علی

ناگهان شد عیان در آن وادی

نور مولا علی ز بی حللی.

چون به خود آمدند، می گفتند

در حضور خدای لم یزلی

که: علی دست قادر ازلی ست

رشته ما سوا به دست علی ست

محمدعلی مجاهدی

شعرهای معنوی عید ولایت

گل همیشه بهارم غدیر آمده است

شراب کهنه ما در خم جهان باقی است

خدای گفت که «اکملت دینکم»، آنک

نوای گرم نبی در رگ زمان باقی است

قسم به خون گل سرخ در بهار و خزان

ولایت علی و آل، جاودان باقی است

گل همیشه بهارم بیا که آیه عشق

بنام پاک تو در ذهن مردمان باقی است

سید مصطفی موسوی گرمارودی

باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر

شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر

موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر

چشمه های نور جاری شد ز دامان غدیر

شد غدیر خُم تجلی گاه انوار خدا

تا در آن جا جلوه گر شد نور مِصباحُ الهُدی

آفرینش را بُوَد بر سوی آن سامان نگاه

ما سوی اللّه منتظر تا چیست فرمان اِله

ناگهان خَتمِ رُسُل، آن آفتاب دین پناه

بر فراز دست می گیرد علی را همچو ماه

تا شناساند به مردم آن ولی اللّه را

«والِ مَن والاه» خواند، «عادِ مَن عاداه» را

ای غدیر خم که هستی روز بیعت با امام

بر تو ای روز امامت از همه امت سلام

از تو محکم شد شریعت، وز تو نعمت شد تمام

ما به یاد آن مبارک روز و آن زیبا پیام

از ولای مُرتضی دل را چراغان می کنیم

با علی بار دگر تجدید پیمان می کنیم

سیدرضا مؤید

قسم به جان تو ای عشق ای تمامی هست

که هست هستی ما از خم غدیر تو مست

در آن خجسته غدیر تو دید دشمن و دوست

که آفتاب برد آفتاب بر سر دست

نشان از گوهر آدم نداشت هر که نبود

به خمسرای ولایت خراب و باده پرست

به باغ خانه تو کوثری بهشتی بود

که بر ولای تو دل بسته بود صبح الست

در آن میانه که مستی کمال هستی بود

به دور سرمدی ات هر که مست شد پیوست

بساط دوزخیان زمین ز خشم تو سوخت

چو در سپاه ستم برق ذوالفقار تو جست

هنوز اشک تو بر گونه زمان جاری ست

ز بس که آه یتیمان، دل کریم تو خست

ز حجم غربت تو می گریست در خود چاه

از آن به چشمه چشمش همیشه آبی هست

هنوز کوفه کند مویه از غریبی تو

زمانه از غم تنهایی ات به گریه نشست

دمی که خون تو محراب مهر رنگین کرد

دل تمامی آیینه ها ز غصه شکست

نصرالله مردانی

مطالب مشابه: متن تبریک مبعث پیامبر اکرم (ص) ؛ مجموعه پیام‌های رسمی و معنوی درباره مبعث پیامبر اکرم

شعرهای معنوی عید ولایت

فردوس به صحرای کویر آمده امروز

یا با نفس صبح عبیر آمده امروز

فرمان ز خداوند غدیر آمده امروز

پیغمبر اسلام بشیر آمده امروز

عید است ولی عید غدیر آمده امروز

حیدر به همه خلق امیر آمده امروز

اصحاب، رس رود ارس را بگذارید

در عید علی دل به محمد بسپارید

عید است ولی عید خداوند قدیر است

عیدی است که پیغمبر اسلام بشیر است

عیدی است که حیدر به همه خلق امیر است

عیدی است که بر جان عدو نار سعیر است

این عید نه نوروز، نه مرداد، نه تیر است

این عید غدیر است غدیر است غدیر است

حق است که از پاره دل گل بفشانید

تا عیدی خود را ز محمد بستانید

عیدی که ز معبود رضایت شده کامل

انوار جهانگیر هدایت شده کامل

از سوی خدا لطف و عنایت شده کامل

با نطق نبی امر وصایت شده کامل

آئین پیمبر به نهایت شده کامل

ابلاغ رسالت به ولایت شده کامل

جبریل دل از خواجه عالم برباید

با نغمه اکلمت لکم دینکم آید

حکم آمده از خالق دادار، محمد

ابلاغ کن از لعل گهربار، محمد

ای دست خداوند تو را یار، محمد

برگیر عنان ناقه نگهدار، محمد

مگذار رود قافله مگذار، محمد

فریاد ز اعماق وجود آر، محمد

اعلام کن این حکم خداوند غدیر است

بعد از تو علی بر همه خلق امیر است

او شیر خدا فاتح پیکار تو بوده

جان بر کف و پیوسته خریدار تو بوده

در غزوه، احزاب و احد یار تو بوده

در حمله اشرار طرفدار تو بوده

در غار حرا شمع شمع شب تار تو بوده

شمشیر تو و خالق دادار تو بوده

این است که یک لحظه تو را ترک نگفته

این است که در موج خطر جای تو خفته

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *