در این بخش به مناسبت فرا رسیدن عید فطر و پایان ماه رمضان، متن خداحافظی ماه رمضان را با جملات غمگین و اشعار وداع با ماه عبادت را ارائه کرده ایم.
زیباترین متن خداحافظی ماه رمضان
قصه سی سحر و مهمانی به پایان آمد
نرفته دلتنگ شدم
اصلا کی و از کجا آمده بود و به کجا رفت
که مثل تندروترین اسب سوار آمده بود
خداحافظ ای ماه مبارک رمضان
ترک ما را می کند ماه خدای دادگر
واگذارد عاشقان خویش تا سالی دگر
بهره ها بردیم ازاین ماه پرفیض ونکو
خیربادا یاد هر افطار وهر صبح سحر
ای ماه تنزل ملائک ! بدرود
نور ملکوتِ جان سالک ! بدرود
ای خواهش عارفان، بهار قرآن
ای مطلع فجر امرِ رَبِّک ! بدرود
یک ماه، فرشته همنشین ما بود
آیینه و نور، سرزمینِ ما بود
از خویش تهی و از خدا پُر بودیم
اخلاص، رفیق نازنین ما بود
ماه رمضان می رود و توشه ندارم
در مزرعه عفو خدا خوشه ندارم
با روزه خدایی نشدم، باز امیدی
جز گریه بر صاحب شش گوشه ندارم
همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز
دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز
خداحافظ ای ماه غفران و رحمت
خداحافظ ای ماه عشق و عبادت
خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها
خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی
خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه
خداحافظ ای بهترین ماه الله
جملات وداع با ماه رمضان
الوداع ای ماه عفو بندگان
الوداع ای ماه اشك عاشقان
الوداع لبخند رب العالمین
ماه عشق و ماه سوز نادمین
گفته بودند آخر این ماه
عاشقش سر به زیر خواهد شد
گفته بودند با دلم هر شب
توبه کن! توبه، دیر خواهد شد
خدایا در ساعات پایانی این ماه
ما را مشمول رحمت بی پایانت قرار ده
گناهان ما را ببخش و این وداع را آخرین
وداع با رمضان را وداع عمرمان قرار مده
خداحافظ ای ماه راز و نیاز
خداحافظ ای آه و سوز و گداز
خداحافظ ای ماه غفران من
خداحافظ ای وصل و هجران من
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکباره چو اوراق خزان رفت
رمضان آمد و روان بگذشت
بود ماهی به یک زمان بگذشت
شب قدری به عارفان بنمود
این معانی از آن بیان بگذشت
رمضان شد چو غریبان به سفر بار دیگر
اینست فرخ شدن و اینست به هنگام سفر
عید صیام آمد و ماه صیام رفت
لطف تمام آمد و فیض تمام رفت
شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد
گرد غم گناه ز جان عوام رفت
آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان
هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا
هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان
خداحافظ سحرهایی که ذکر ربّنا بودی
خداحافظ خداحافظ خدا پشت و پناه تو
برو اما دلم را می سپارم دست ماه تو
دوباره بر لبم دارم نوای الوداع امشب
بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا
بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها
بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی
بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودی
و هنوز رخت برنبسته از رفتنت اندوهناک
التماس دعا
شعر خداحافظی با ماه عبادت
یکبار دگر وقت وداع رمضان شد
این ماه پر از نور زهر دیده نهان شد
افسوس مه روزه و ایام دعا رفت
در بدرقه اش اشک زهر دیده روان شد
رمضان مى رود و مى بَرد از کف ما
آن که سى روز صفا یافت از او محفل ما
رمضان رفت و دریغا که به امضا نرسد
طاعتِ ناقصِ ما ، روزه ناقابل ما
بیداری ماه رمضان رفت، دریغ
این آینه از دست جهان رفت، دریغ
جان بود به جسم مُرده این دنیا
ای دلشدگان! جان جهان رفت، دریغ
میروی ای ماهِ دلها رفتنت بدرود باد
روزه داری و بِشب نا خُفتَنَت بدرود باد
هر شبی احیا گرفتن با نماز و با دعا
از سحر تا ربّناها گفتنت بدرود باد
خدا کند ز بدی های خود جدا شده باشیم
ز شرّ نفس بد اندیشِ خود رها شده باشیم
گذشت ماهِ صیام و تمام گشت ضیافت
خدا کند به غمِ عشق مبتلا شده باشیم
خدا کند که به شب های قدر سوزِمناجات
بجای بندگی نفس، بنده ی خدا شده باشیم
صبح با باده شعبان و رجب آمده بود
آن که دیروز مرا داد جواز رمضان
شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان
کم کم غروب ماه خدا نزدیک می شود
صد حیف از این بساط که برچیده می شود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آنکسی است که بخشیده می شود
ماهِ من جز خیر و برکت از تو کس چیزی ندید
جز فداکاری و رأفت از تو کس چیزی ندید
جز عبادت ، جز دعا ، جز روزه و یاد خدا
جز صفا و مهر و رحمت از تو کس چیزی ندید
اشعار غمگین پایان ماه رمضان
خدا حافظ ای ماه راز و نیاز
خداحافظ ای گریه ها در نماز
خدا حافظ ای یا علی و عظیم
خدا حافظ ای ماه رب کریم
خداحافظ ای جوشن و هم مجیر
شب قدر و صد ناله ،عبد حقیر
خداحافظ ای نیمه شب تا سحر
ابو حمزه ،قرآن به سر ،چشم تر
خداحافظ ای ماه برهان حق
که یک آیه ختمی ز قرآن حق
خداحافظ ای ماه مهمان شدن
همه مورد لطف یزدان شدن
خدایا در ساعات پایانی این ماه
مارا مشمول رحمت بی پایانت قرار ده
و این وداع را آخرین وداع عمرمان قرار مده
دارم از پای بساط سفرهات پا میشوم
بعد از این شبها خدایا باز تنها میشوم
دور بودم سی شب از دنیای وانفسا ولی
بعد از این سی شب دوباره غرق دنیا میشوم
ماه خدا که ماه رفیع الکمال بود
هنگامه زدون زنگ ضلال بود
در هر غروب و هر سحر دیده اشکبار
قلب و دلم به وقت دعا پر جلال بود
رمضان گذشت از من چه کنم که بینوایم
دل من ز حبّ دنیا نگذشت ای خدایم
تبعات هر گناهم شده بود سدّ راهم
تو به من عطا نمودی که نباشد ادعایم
به کجا چنین شتابان ؟
ما را تو گذاشتی این چنین هراسان
تو خود عزم رفتن کرده ای
وای به حال ما جاماندگان
به درود ای ماه روزه داران
حیف که از دست ما ماه خدا میرود
ماه مناجات و نور، ماه دعا میرود
ماه سحر خیزی اهل صفا میرود
ماه وصال علی، ماه ولا میرود
ماه خدا رفت رفت، جلوه بدرش به خیر
قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است
جدایی از سحر و محفل دعا سخت است
برای دیده شب زنده دار خود گریم
قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است
صفای هر دل عاشق مرو مرو رمضان
همه روزها در گذر است
و هر آنچه باید بگذرد می گذرد
رمضان ماه خدا هم درگذر است و رو به پایان
نمی دانم شاد باشم و خندان یا شاید هم گریان
خدایا درساعات پایانی این ماه
ما را مشمول رحمت بی پایانت قرار ده
گناهان ما را ببخش و این وداع را آخرین
وداع (با ماه مبارک رمضان) عمرمان قرار مده…
چه شبهایی ز دست این گدا رفت
سحرهای پر از عشق و صفا رفت
خداحافظ دعاهای مبارک
بهار رحمت و ذکر خدا رفت
رمضان آمد و روان بگذشت
بود ماهی به یک زمان بگذشت
شب قدری به عارفان بنمود
این معانی از آن بیان بگذشت
عید صیام آمد و ماه صیام رفت
لطف تمام آمد و فیض تمام رفت
شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد
گرد غم گناه ز جان عوام رفت
وداع اى ماه عشق و جوشش و شور
وداع ای ماه حق و تابش نور
وداع اى شافع مقبول درگاه
وداع اى استان عصمت الله
آرزومند قبولی عبادات شما
دیدی رمضان رفته و پر باز نکردم
تا خیمه گهِ سبز تو پرواز نکردم
ماه تو گذشت عاشقی آغاز نکردم
من پُست غلامیِ تو احراز نکردم
نظرات کاربران