دروغ و دروغ گفتن از جمله عادات زشت و ناپسندی است که همیشه باید از آن اجتناب نمود. ما در این بحش مجموعه ایی از متن هایی درباره دروغ و بی اعتمادی، بی فایی، خیانت، دورویی و شعر در مورد دروغ برای شما گرد آوری کرده ایم با ما همراه باشید.
متن کوتاه درباره دروغ
سلامتی اونایی که ترجیح میدن یک حقیقت نابودشون کنه
تا اینکه یه دروغ الکی
آرومشون کنه
در مرداب های دروغ
چیزی جز ماهی های مرده نیست
بگو راه را گم کرده بودم
بگو ساعتم خواب مانده بود
اصلا بگو به مترو ساعت هفت نرسیدم
برای شتابی که نداشتی
بهانه ای جور کن
جهان
با دروغ تو
زیبا می شود!
یک دروغ برای معنا پیدا کردن
زندگی
من از تمامیت ارضی یک عشق سخن میگفتم
بر فراز ویرانه های قلبم ویرانه هایی حاصل از تهاجم ناگهانی چشمانت!
و چه کودکانه دروغ میگفتم
که شهر در امن و امان است
روزی دروغ به حقیقت گفت : میل داری با هم به دریا برویم و شنا کنیم ، حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول خورد .
آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد .
دروغ حیله گر لباسهای او را پوشید و رفت .
از آن روز همیشه حقیقت عریان و زشت است ، اما دروغ در لباس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود …
آزار دهنده ترین سکوت
وقتی است که دروغ می گوئی
و مخاطبت در سکوتی سنگین
فقط نگاه می کند
تنهایی ام را دوست دارم
نه اینکه چون بی وفا نیست
نه اینکه چون خدا هم تنهاست
و یا در دلش دروغی نیست
نه …
تنهایی را دوست دارم
وقتی تو را به من می رساند
خودکاری که نمی نویسد فندکی که روشن نمیشود و آدمی که قدم می زند در تنهایی . . .
مجازی است و همه خوب
مجازی است و همه متنفر از دروغ
مجازی است و همه بیزار از نامردی
مجازی است و همه مهربان
مجازی است و همه زیبا چهره
در این مجازی هیچکس خیانت نکرده است؛ همه خیانت دیده اند
در این مجازی هیچکس دل نشکسته است؛ همه دلشان شکسته است
در این مجازی هیچکس بد نیست؛ همه خوب هستند
ای “مجازی “های بی عیب, در “واقعی” کجا هستید؟؟
متن در مورد دروغگویی
تو دروغ میگویی
تا من خوشحال شوم
من احمق می شوم
تا تو دلگیر نشوی
به ما دروغ می گفتن
دردها را بزرگ که شوید فراموش می کنید
درست این است
زندگی آن قدر درد دارد که از درد نو
درد کهنه فراموش می شود
و مهربانیت از دور چه عجیب نزدیک است
حس میکنم جغرافیا
دروغ تاریخ است
چه شب های درازی
اشک در هاون اندوه کوبیدم!
نخوابیدنم را
به پایِ قدم های نیامده ات بگذار
و خط عمیق پیشانی ام را
به حساب سرنوشت.
دروغ نیست!
زنها همیشه
در ساعت عاشق شدنشان مرده اند!
ریشه نازک احساس مرا دست نزن
چندشم میشود از لکه یک انگشت دروغ
هر دو از ته دل می گوییم
من حرف هایم را تو دروغ هایت را
عشق از دوستی پرسید فرق ما با هم چیه؟
دوستی جواب داد
من آدمها رو با سلام آشنا میکنم تو با نگاه
من اونا رو با دروغ از هم جدا میکنم و تو با مرگ
درد یعنی
مرور اس ام اس هایی که
روزی باورشان داشتی
و امروز به دروغ بودنشان
ایمان آورده ای . .
خوبی؟
گاهی با تمام تکراری بودنش غوغا می کند
و تو میتوانی در جوابش بزرگترین دروغ زندگیت را بگویی
خوبم
دلتنگیم را برای تو با مدادکودکیم مینویسم
که هیچ گاه دروغ نمی گوید
متن درباره دروغ گفتن به عشقت
گمان میکردم قانع باشی و به شکست دلم اکتفا کنی !
نه اینکه فستیوالی از دروغ به راه بیندازی و در آخر بگویی :
میروم تا اذیت نشوی بهترین من . . . !
متاسفم…
نه برای تو که دروغ برایت خود زندگیست…
نه برای خودم که دروغ تنها خط قرمز زندگیست برایم…
متاسم که چرا مزه ی عشق را…
از دست تو چشیدم…
تا همیشه در شک دروغ بودنش بمانم…
به یک دیگر دورغ نگویید
آدم است
باور می کند
دل می بندد
گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه؟
شنگول میگه: کیه؟
گرگه میگه : منم آقا گرگه
شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن
دروغ نیست اگر بگویم. که بی تو، زنده مانی میکنم ، نه زندگانی !
لازم نیس دروغ بگیم.درست مثل بازی پوکر گفتن حقیقت بهترین روشه .بقیه فکر می کنند داری بلوف میزنی پس برنده تویی
نه
تو دروغگو نیستی
من حواسم پَرت بود . . .
گفته بودی دوستم داری ” بی اندازه ”
خوب که فکر میکنم تازه می فهمم که ” بی اندازه ” یعنی چی . .
باور کن من هرگز لایق دوستت دارم های تو نبودم ؛ ملتمسانه از تو میخواهم :
دوستت دارم هایت را به کسی بگویی که لایق دروغهایت باشد . .
ده سال با دروغ تو خوش بود حال من
حالا چه سود میبری از راستگو شدن
دلم واسه شیطان میسوزه . . . !
دروغ نگفت . تظاهر نکرد . . .
حتی به قیمت اخراجش از بهشت . . .
آدَم با حـَرف ِ…راسـت داغون شــــِه…
بـِهتـَر اَز ایـنه با …دروغ آروم شــــِه…
اون که می گفت جونش به جونت بسته است
حالا داره به گریه هات می خنده
اون که می گفت بدون تو می میره
دروغ می گه دلش جنس کویره
دروغ میگه تو گوش نده به حرفاش
نگو می خوای هنوز بمونی باهاش
خیال نکن بدون اون می میری
بذار بره نباشه جون می گیری
اگر دروغ رنگ داشت
هر نور شاید ده ها رنگین کمان از دهن ها نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود
دروغ می گویی تا من خوشحال شوم !
و من احمق می شوم تا تو دلگیر نشوی . . . !
مطلب مشابه: جملات مغرورانه سنگین شاخ و کوبنده (60 متن غرورآمیز خاص)
شعر درباره دروغ
باز دیروز جهد می کردی
که ز عهد قدیم یاد آرم
سرد و بی اعتنا تو را گفتم
که «دگر دوستت نمی دارم!»
ذره های تنم فغان کردند
که، خدا را! دروغ می گوید
جز تو نامی ز کس نمی آرد
جز تو کامی ز کس نمی جوید
امروز تولد پینوکیوست به خاطر این که یادی از این عروسک چوبی دروغ گو بشه یه دروغ در مورد من بگو و برام بفرست …
دروغ رو همه میگن !
اما اونجاش به آدم فشار میاد که همراه با شنیدن دروغ ، خر هم فرض بشی
خسته شدم پینوکیو !
این جا آدم ها دروغ های شاخ دار میگویند و دماغ دراز خود را جراحی پلاستیک می کنند . . .
صدای سکوت نفس هایت را دوست میدارم
وقتی که تمام حرف هایت
بوی “دروغ” گرفته اند
به دو چیز تکیه نکن غرور و دروغ
آدم با غرور می تازد
و با دروغ می بازد
با نسیمی هم نباید رقص کرد و شاد بود
در دروغ گنگ تقوا غرق پرهیزم هنوز
شاید فریب آینه ست که تکرارمی شود
این هم دروغ صادقیست که می خواهمت هنوز
حالم را نپرس
نگذار دروغ بگویم خوبم
خیالت راحت می شود
و من تنهاتر می شوم
کمی نگران من باش
نگرانی تو
حال مرا خوب می کند
بــــرای من کـــــــــــه دروغ بزرگتان بودم
سعادتی است که امروز مستند شده ام
مادرم از مخاطب ِ غائب ، صبح تا شب سوال میپرسد
من صریحا دروغ می گویم : بانوی شعرها خیالی بود…
چاره من نمی کنی چون کنم و کجا برم
شکوه بی نهایت و خاطر ناشکیب را
گر به دروغ هم بود شیوه مهر ساز کن
دیده عقل بستهام کز تو خورم فریب را
دلتنگیم رابرای تو با مدادکودکیم مینویسم
که هیچ گاه دروغ نمی گوید
از دروغ خیلی چیزا رو میشه بدست اورد
ولی نمیشه نگهشون داشت
قدیما … تا کسی مجبورنبود ، دروغ نمی گفت …
الان تا کسی مجبور نباشه ، راست نمیگه … !
متن درباره دروغ و دورویی
بخاطر بسپار !
حفظ دروغ نیاز به انرژی دارد ؛
و ترس از برملا شدن آن تولید اضطراب می کند ،
و پوشاندن آن تلف کردن وقت است . . . !!!
بعضی جمله ها هستن به مرور تبدیل به دروغ می شن !
مثله : « پنیر تازه رسید » رو شیشهی بقالی !
یا مثله « دوست دارم »
جز من اگرت عاشق و شیداست بگو
ور میل دلت به جانب ماست بگو
ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو،نیست بگو،راست بگو…!
به بعضیا باید گفت :
عزیزم تو عوضی شدی ، نگو شرایط عوض شده !
عشق تو را من اختراع کردم
تا در زیر باران بدون چتر نباشم
پیام های دروغین
از عشق تو برای خودم فرستادم!
عشق تو را اختراع کردم
چونان کسی که در تاریکی
تنها می خواند، تا نترسد!
اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!!
حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند
به سه چیز تکیه نکن غرور ،دروغ و عشق
آدم با غرور می تازد، با دروغ می بازد وبا عشق می بازد
هر کس بد ما به خلق گوید ما دیده به بد نمی خراشیم
ما نیکی او به خلق گوییم تا هر دو دروغ گفته باشیم
برای اصیل بودن کافیست که دروغ نگویی !
آغاز اصالتِ خوب همین است ، که نخواهی چیزی باشی که نیستی . . .
بزرگترین دروغت را یادت هست ؟
گفته بودی من همیشه راست می گویم !
ما مردمانی هستیم
که به راحتی به هم دروغ میگیم
ولی بزرگترین معیارمون برای شروع دوستی
صداقته
به بعضیا هم باید بگی :
یه خورده راست بگو ببینم بلدى !
مطلب مشابه: شعر درباره ظلم و ظالم (اشعار زیبا در مورد ظلم و ستم دیدن)
متن درباره دروغ و بی اعتمادی
عجب طعم گسی دارد دروغ هایت !
وقتی به خورد گوش هایم میرود ، تمام ذهنم را جمع می کند . . .
قبلاََ فکر می کردم
اگه دو نفر همیشه به هم راست بگن،
یعنی عینِ حقیقت رو بگن،
باید خیلی صمیمی باشن،
ولی الان دیدم که برای حفظ صمیمیت
انگار مجبوری بعضی جاها دروغ هم بگی
دنیای عجیبی شده است . . .
برای دروغ هایمان ،
خدا را قسم میخوریم ،
و به حرف راست که میرسیم ؛
می شود جان ِ تــو…
پایان سریال دروغ هایت بود آخرین لبخندت و چه ساده بودم من که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم . . .
دستگاه مشترک مورد نظر از دست “ دوستت دارم ” های دروغ تو خاموش است،
لطفا دیگر تنهایش بگذار . . .
تا دروغ نباشی ، به حقیقی بودنِ دیگری شک نمیکنی
قدیما تا کسی مجبور نبود ، دروغ نمی گفت ؛ الان تا کسی مجبور نباشه ، راست نمی گه !
در ابتدایی خوانده ام بابا به ما نان می دهد
کوکب خانم سفره را به سرزده میهمان می دهد
اما حالا حسنک آنطرف با گوسفندان همنشین
چوپان دروغگو اینطرف به گرگ ها اسکان می دهد
کسی که به خودش دروغ می گوید و به دروغ خودش گوش می دهد،
کارش به جایی خواهد رسید که هیچ حقیقتی را نه از خودش و نه از دیگران تشخیص نخواهد داد.
کاش خدا سه چیز را نمی آفرید غرور،دروغ، عشق
تا هیچ گاه کسی از سر غرور به دروغ دم از عشق نزند
به خودت راست بگو ، آنگاه توان دروغ گفتن به کسی را نخواهی داشت
تو خودت را رنگ زدی ، تا شیبه خاطرات این آدم ها باشی ؟
شاید فراموش کردی ، که این آدم ها رنگین کمان را با دروغ های خود رنگ میکنند !
تو برای آنها، حتی معنی بی رنگی را هم نداری !
کاش سیاه و سفید بودی !
تا باورشان میشد، تو شیبه دروغ های رنگیِ آنها نیستی !
شبیه حقیقتِ خودت هستی !
نترس جانم !
ظرفیت باور من به اندازه ی همه ی دنیاست
تو دروغت را بگو !
طعم تلخ سیگارو دوست دارم تلخ مثل آخرین بوسه ی لعنتی ما !
تلخ مثل آخرین دروغ تو که باز هم همو می بینیم
تلخ مثل نبودنت . . . !
متن درمورد دروغ و بی وفایی
گاهی دلم برای چوپان دروغگو خیلی می سوزد
بیچاره دو بار بیشتر دروغ نگفت انگشت نما شد
ولی ما هنوز صادق ترینیم
دروغگو تو مگه نگفته بودی ستاره ی من فقط تویی ؟
حالا می بینم اون بالا داری باعث درخشیدن
بقیه ی ستاره ها هم می شی
مــوجــودات ِ غــریبـی هـستیـم !
نـه طاقــت ِ دروغ را داریـــم …
و نــه تحــمّل ِ حـقــیــقت را !!
و چه مهربان بودى
وقتى دروغ میگفتى
یه زمانی می گفتن از تو چشماش میشه فهمید راست میگه یا دروغ . . .
اما حالا دیگه اینقدر توانمند شدن بعضیا که با چشمشونم دروغ میگن !
دوباره به من دروغ بگو
بگو که رویاهایت
میان مرگ و من
پرسه نمی زند
ماندن…
ماندن اما بهانه مى خواهد،
دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغ هاى دوست داشتنى،
دوستت دارم هایى که مى شنوى اما باور نمى کنى،
یک فنجان چاى، بوى عود، یک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شیرین
دردت به جانِ تب کرده ام، دنیا چیزی برای دروغ گفتن
و جایی برای پنهان شدن نیست.
دنیا چشمان قشنگ توست
بگو راه را گم کرده بودم
بگو ساعتم خواب مانده بود
اصلا بگو به مترو ساعت هفت نرسیدم
برای شتابی که نداشتی
بهانه ای جور کن
جهان
با دروغ تو
زیبا می شود
بغض نیمه کاره تکرار دروغ هایت گلویم را می فشارد !
چشم هایم را می بندم از ساده لوحی !
بی شرم خاطراتم !
بیزارم آنگاه که از خودم می پرسم : « هنوز دوستم دارد ؟! ، حتی به دروغ »
تمام زندگی ام بر این باور بوده ام
که دروغ نگویم
دل هیچ انسانی را نشکنم
و این را پذیرفته ام که از بین رفتن قسمتی از زندگی است.
اما با این وجود
از مرگ خودم می ترسم
می ترسم بعد از مرگ هم کارگر باشم!
اونکه میگفت جونش به جونت بسته است / حالا داره به گریه هات میخنده
اونکه میگفت بدون تو میمیره / دروغ میگه دلش جنس کویره
دروغ میگه تو گوش نده به حرفاش / نگو میخوای هنوز بمونی باهاش
خیال نکن بدون اون میمیری / بذار بره ، نباشه جون میگیری
متن درباره دروغ و خیانت
دروغگو ، تو مگه نگفته بودی ستاره ی من فقط تویی ؟
حالا میبینم اون بالا داری باعث درخشیدن بقیه ی ستاره ها هم میشی !
چگونه در این چشم های زیبا جا داده ای این همه دروغ را؟!
لب تر کنی، خیس می شوم در خشکسالی بوسه.
تمام فنجانهای قهوه دروغ می گفتند؛ تو برنمی گردی
دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم
عشق را چگونه می شود نوشت
در گذر این لحظات پرشتاب شبانه
که به غفلتِ آن سوال بی جواب گذشت
دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است
بین تموم دروغات حتی نبود یه حرف راست اما اینو یادت باشه دروغگو دشمن خداست!
خدایا بگذار گوش هایم سنگین بمانند ! سمعک را می خواهم چکار ؟
وقتی شنیدنی های این دنیا یا دروغ اند یا گناه . . .
به خاطر من بخند حتی به دروغ !
گاهی باید به کسی تنفس مصنوعی داد . . .
کسانی که از شنیدن هر حرف حقی خشمگین می شوند
همه زندگیشان بر دروغ استوار است
هیچوقت به کسی که بهت اعتماد داره ، دروغ نگو ؛
هیچوقت به کسی که بهت دروغ میگه ، اعتماد نکن . . .
از من مپرس چرا دوستت دارم من
تو هم چون شعری
که هر چه دروغ میگویی ، زیباتر میشوی
چه بیپروا دوستت دارم
و چه بینشان تو را گم میکنم
وقتی که دروغ میگویم
به زنی که در چشمهای من تو را جستجو میکند
و مردی که هر روز از نام تو میپرسد
دروغ گفتهام اگر بگویم
جهان به زیبایی قصههای کودکیست
پینوکیو، یک روز آدم میشود
کفشِ بلور، همیشه با سایزِ پای سیندرلا جور در میآید
و شاهزادهای، از راه میرسد
تا به بوسهای، سفیدبرفی را از خوابِ جادو بیدار کند
عاشق گل دروغ می گوید
که تحمل نمی کند خارش
به صدق کوش که خورشید زاید از نفست
که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست
همه درست شبیه هم هستند فقط بعضی ها بهتر و باورکردنی تر دروغ میگویند !
پیکان هزار سو شدم باور کن در عشق سیاه رو شدم باور کن
آنگاه که بر گله ی قلبم تو زدی چوپان دروغگو شدم باور کن
دیوانگی های دلم را به دل نگیر !
دست خودش نیست ، طفلک باور کرده بود دروغ دوست داشتنت را . . .
ساعت همیشه دروغ میگوید
من فقط
به زمان با تو بودن ایمان دارم
انجا که عقربه ها می ایستند
و من عاشقانه به تو خیره میشوم
به دروغ هایش عادت کرده بودم
فقط از این می سوختم که برای اثباتش می گفت : به مرگ تو
راست یا دروغ مهم نیست!
تو فقط با من حرف بزن!
چشمانت زیر نویس می کنند
رفتنت را خیالى نیست !
فقط مانده ام جکونه در جشمانى به آن زلالى جا داده بودى آن همه دروغ را . . .
گاهی دلم برای زمانی که نمی شناختمت تنگ می شود ! باعث افتخار منه که …
نظرات کاربران