ششم فروردین روز جهانی امید است. امیدی که امروزه در زندگی همه ماها نیاز است. به همین دلیل نیز ما در سایت ادبی و هنری سبکنو چندین متن و شعر درباره امید را برای شما دوستان قرار دادهایم. پس اگر فکر میکنید، در زندگی خود به امید نیاز دارید، در ادامه با ما همراه شوید.
جملات امید دهنده و پُر انرژی
«ظرفیت انسان برای پذیرش امید، شگفتانگیزترین حقیقت زندگی است. امید، برای بشر یک مقصد واضح مشخص میکند و انرژی لازم را برای شروع کردن به او میدهد.»
– نورمن کازین، نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی
«امیدتان را که از دست بدهید، انگار همهچیز را از دست دادهاید. البته حتی زمانی که فکر میکنید همه چیز از دست رفته است، باز هم امید وجود دارد.»
– من شماره چهار هستم، پیتاکوس لور
«از دیروز درس بگیر، برای امروز، زندگی کن و به فردا امیدوار باش. مهمترین چیز این است که از پرسیدن دست نکشی.»
– آلبرت اینشتین
شما آنچه فکر می کنید احساس می کنید
لذا شما می توانید یاد بگیرید در مورد هر چیزی متفاوت فکر نمایید و تصمیم بگیرید.
فرقی نمی کند آغازِ هفته باشد یا پایانش …
صبح باشد یا شب … بذرِ امید ؛
نه وقت می شناسد ،
نه موقعیت …
هر وقت بکاری ؛
شبیهِ لوبیایِ سحر آمیز ،
با اولین طلوعِ آفتابِ خواستن ؛
جوانه می زند …
و تا آسمانِ موفقیت و توانستن ،
اوج می گیرد …
هرگز نا امید نباش … !!!
نا امیدی ، تیشه ی بی رحمی ست ؛
به جانِ ریشه ی شعور و خوشبختی ات …
پس تا دیر نشده ،
بذرِ جادوییِ امیدت را بکار ،
و معجزه هایت را درو کن … !
مطلب مشابه: شعر امید؛ مجموعه اشعار امیدواری و امید داشتن به عشق و زندگی
فقط شما خودتان می توانید باعث خوشحالی خودتان بشوید.
با شماست که کنترل مغزتان را بدت بگیرید و به تمرین احساسات
در راهی که انتخاب می کنید ادامه دهید.
وقتی شما نگران هستید، یک تصور غیر واقعی از آینده را در ذهن خود ایجاد می کنید؛ و اعتقاد به این تصور، موجب ایجاد احساس منفی در شما میشود…
به عبارت ساده تر، شما بدون هیچ دلیل قابل قبولی، خودتان را از آینده می ترسانید.
نگرانی را از خود دور کنید، در زندگی با امید زندگی کنید و اجازه دهید انرژی های مثبت وجودتان آزاد شود، نگذارید امواج منفی، قدرت فکر و اراده و پشتکار شما را مسدود کند…
برایم مهم نیست از بیرون چگونه به نظر می آیم…
کسانی که درونم را می بینند برایم کافیند…
برای آن هایی که از روی ظاهرم قضاوت میکنند حرفی ندارم…
با خود می گویم بگذار همان بیرون بمانند…
آغاز صبح یاد خدا بایدکرد
خود را به امید او رها بایدکرد
ای با توشروع کارها زیباتر
آغازسخن ترا صدا بایدکرد
امروزمان راآغازمیکنیم
بنام خدایی که تسکین دهنده
دردها و آرامش دهنده قلبهاست
زندگی مثل نقاشی کردن است!
خطوط را با امید بکش
اشتباهاتت را با آرامش پاک کن
قلم مو را در صبر غوطه ور
مردمی که می دانند چگونه از دقیقه زمان حداکثر استفاده را ببرند
مردمی هستند که یک زندگی آزاد، مؤثر و کاملی را انتخاب کرده اند
و این یک انتخابی است که هر یک از ما می توانیم داشته باشیم
با این اعتقاد زندگی کن که کل جهان طرف من است ؛
مادامیکه به آن بهترینی که در در وجودت است،
وفادار بمانی، موفق خواهی بود
از درخت بیاموزیم
برای بعضی ها باید ریشه بود،
تا امید به زندگی را به آنها بدهیم.
برای بعضی ها باید تنه بود،
تا تکیه گاه آنها باشیم.
برای بعضی ها باید شاخ و برگ بود،
تا عیب های آنها را بپوشانیم.
برای بعضی ها باید میوه بود،
تا طعم زندگی کردن را به آنها بیاموزیم
نه زنده ماندن را
میدتان را که از دست بدهید، انگار همهچیز را از دست دادهاید.
البته حتی زمانی که فکر میکنید همه چیز از دست رفته است، باز هم امید وجود دارد.
عكسهاي يادگاري و دوست داشتني در تاريكخانه ظاهر مي شن
اگه يه روزخودتون رو توي تاريكي و تنهايي ديدين،
بدونيد كه خداوند داره براتون عكساي قشنگي روچاپ مي كنه
هميشه فکر کن تو يه دنياي شيشه اي زندگي ميکني.
پس سعي کن به طرفه کسي سنگ پرتاب نکني
چون اولين چيزي که ميشکنه دنياي خودته.
زندگی یک اتاق با دو پنجره نیست ،
زندگی هزاران پنجره دارد …
یادم هست روزی …
از پنجره ناامیدی به زندگی نگاه کردم ،
احساس کردم می خواهم گریه کنم …
و روزی از پنجره امید به زندگی نگاه کردم ،
احساس کردم میخواهم دنیا را تغییر دهم !
عمر کوتاه است …
فرصت نگاه کردن ،
از تمامی پنجره های زندگی را ندارم ،
تصمیم گرفته ام فقط از یک پنجره ،
به زندگی نگاه کنم …
و آن هم پنجره امید … !
دو مورد بیهوده ترین احساسات:
غصه خوردن برای اتفاقی است که افتاده
و نگرانی برای چیزی است که احتمال دارد و در آینده روی دهد
راز قدرت در قلبی خالص و ذهنی منظم است.
عجب داستان غریبی است!
اگر از هر چیزی فقط بهتریتنش را بخواهید ،غالبا همان را بدست می آوری
درها برای کسانی گشوده
می شوند که
جسارت درزدن داشته باشند.
جسارت داشته باش
با امید با عشق بامحبت
با تلاش در بزن
حتما درها گشوده خواهند
شد به سوی روشنایی…
یک درخت میتواند شروع یک جنگل باشد؛
یک لبخند میتواند آغازگر یک دوستی باشد؛
یک دست می تواند یاریگر یک انسان باشد؛
یک واژه می تواند بیانگر هدف باشد؛
یک شمع می تواند پایان تاریکی باشد؛
یک خنده می تواند فاتح دلتنگی باشد؛
امید می تواند رافع روحتان باشد؛
یک نوازش می تواند راوی مهرتان باشد؛
یک زندگی می تواند خالق تفاوت باشد؛
امروز آن “یک” باشید…
میدانی گاهی باید
حتی بی دلیل شاد باشی
گاهی باید در هجوم مشکلات
آرام ترین فرد زمین باشی
امید همیشه هست
و سختی،بخشی گذرا از زندگی
امیدت فقط به خدا باشه
شما در هنگام خشم برای خودتان کاری انجام نمی دهید،
بنابراین د قایق زمان حال را صرف اموری بیهوده می نمایید
و از آنچه که ممکن است باعث ترقی و تعالی شما بشود
احتراز و دوری می کنید.
زندگی یک پژواک است
هر چه می فرستید باز میگردد
هر چه می دهید می گیرید
هر چه دیگران دارند در شما وجود دارد
پس همیشه خوبی کنید.
نه پشت سر همدیگرﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺑﺎﺷﻴﺪ…
ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻴﺪ.
اﮔﺮ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﺁﻧﺮا ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪاﺭﻧﺪ, ﺑﮕﺬاﺭﻳﺪ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ,
” ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﻚ اﻧﺘﺨﺎﺏ اﺳﺖ “
شعر درباره امید
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
به آن ذره نور در دوردست می نگرم
نور
دور
نور
دور
ای شب زده
ای مغموم
ای نا امید از نور
من نیز چون تو زخم دارم از این نامردمی ها
ولی نور را باید دید
ابرها را کنار باید زد
پشت این ابرهاست که نور هنوز هم نفس می کشد
هرچند بیداری امان زخمی و چشمانمان خسته است
ولی زخم بیداری نباید کهنه تر گردد
این زخم نباید ناسور شود
ماه و وب تا ابد پشت ابر نمی مانند حتی در شب ظلمت
من به امیدواری خود معتادم
زخم بیداری نباید کهنه تر گردد
در پوشش سیاه هر شب تبسمی از طلوع صبح پیداست
به آن لبخند امید باید بست
این زخم نباید کهنه تر گردد
من به امیدواری خود معتادم
نور را باید دید
دارم امید عاطفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
چندان گریستیم که هر کس که برگذشت
در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد
با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست
عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده ام
زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
حافظ بد است حال پریشان تو ولی
بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست
زورق بر آب می اندازند
با خوابهای طلائی
بی خبر از مرگی دوردست و نابهنگام
کسی اینجا در انتظار کسی ننشسته است
ای چشمان منتظر باران؛ دریا
آنسوی تر خواهیم رفت ؛ به کنه ژرفا
کسی اینجا یارای کسی نخواهد بود
اما باد به اتفاق از مسیر امیدواری است
گویا همه چیز بسمت مراد شکل می گیرد
گوئی کسی منتظر کسی بود
زمانی که زندگی تو را پایین می کشد و نیاز به کمی امید داری
نگاهی عمیق به درون خودت بینداز، راهی برای مقابله با آن پیدا خواهی کرد
زمانی که زندگی تو را پایین می کشد و نیاز به اندکی عشق داری
به نزد کسی برو که به تو از همه نزدیک تر است
زمانی که زندگی تو را پایین می کشد و همه آن چه نیاز داری یک خنده است
دوستی را پیدا کن که لبخند روی لب هایت بنشاند
زمانی که زندگی تو را پایین می کشد، اجازه این کار را به آن نده
نگاهت به زندگی را عوض کن و زندگی بهتر خواهد شد، خودت می دانی
هنگامی که زندگی تو را پایین می کشد، یک جا ننشین و افسرده نباش
اقدام کن و همیشه امید داشته باش
زمانی که زندگی تو را پایین می کشد، زمانی را برای دعا کردن اختصاص بده
هرگز اخم نکن، خداوند به تو کمک خواهد کرد …
همه وقت پریشان
خود را در پستوی ذهنت
به پنجره ها می کوبم تا منتشر شوم
و رویاهای سر خورده در قفس را
معنا کنم
معنویتی که سالهاست
از این دیار رخت بسته است
شاید او با تمنای تو بازگردد
تو را روزنه ای از
انعکاس طلیعه ی برآمده از شفق می بینم
که در این زمانه ی یأس امیدواری است
مطلب مشابه: جملات انگیزشی معجزه گر با 50 متن امیدوار شدن به زندگی
ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من
جور مکن که بشنود شاد شود حسود من
بیش مکن تو دود را شاد مکن حسود را
وه که چه شاد می شود از تلف وجود من
تلخ مکن امید من ای شکر سپید من
تا ندرم ز دست تو پیرهن کبود من
دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من
خواب شبم ربوده ای مونس من تو بوده ای
درد توام نموده ای غیر تو نیست سود من
جان من و دنیا من زهره آسمان من
آتش تو نشان من در دل همچو عود من
جسم نبود و جان بدم با تو بر آسمان بدم
هیچ نبود در میان گفت من و شنود من
نظرات کاربران