انگار تو هر روز زیبا تر می شوی و من هر روز عاشق تر انگار تمام شعر ها و منظومه های عاشقانه رابرای تو سروده اند مهربان واژه ها حقیرند و من ناتوان از گفتن این که چقدر تو را دوست دارم. در ادامه مجموعه ایی ازمتن ها، جملات عاشقانه خاص برای همسر، احساسی، کمیاب، زیبا، تاثیر گذار و دلبرانه را برای شما ارائه کرده ایم و امید واریم مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد.
جملات فوق العاده عاشقانه بلند
روزهای زندگیام گرم میگذرد با تو، به گرمای لحظههایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد، عشق ما نیز آرام میگذرد
و تویی سرچشمه زلال این دل، ساعت عشق ما تمام لحظههای زندگی است
ثانیههایی که پر از عطر و بوی عاشقیستای جان من
مهربانی و محبتهایت
وفاداری و عشق این روزهایت
امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند
مثل یک گل به پاکی چشمهایت
به وسعت دنیای بیهمتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی
امواجی از یاد تو را میخواهم
در دریای خاطرههای به یادماندنیهم نفس، ای که با تو یک نفس عاشقم
هم زبان، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانهام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت
که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را
و چه عاشقانه گرفتهایم دستهای یکدیگر راگفتی دستهایم گرم است
گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه دنیا فریاد عشق ما را شنیده است
هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است
چقدر قلبت زیباست …
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من
چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم
در کنار تو،تویی که برایم از همه چیز بالاتری
و از همه کس عزیزتر
من این شب زندهداری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد، بیشتر گذشت و دلم دیوانهات شدمن این دیوانگی را دوست دارم
چه بگویم از دلم، چه بگویم از این روزها، هر چه بگویم، این تکرار لحظههای با تو بودن را دوست دارم
بیقرارم، ساختم با دوریات، نشستم به انتظار آمدنت، من این انتظارها و بیقراریها را دوست دارم
چون تو را دارم، چون به عشق تو بیقرارم، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده گرفتارمبه عشق تو نشستهام در برابر غروب، این غروب را با تمام تلخیهایش دوست دارممن این نامهربانیهایت را دوست دارم، هر چه سرد باشی با دلم، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی محبتیهایت را دوست دارم، هر چه عذابم دهی، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم
هر چه با دلم بازی کنی، من این بازی را دوست دارم
مرا در به در کوچه پس کوچههای دلت کردی، من این در به دری را دوست دارم
مرا نترسان از رفتنت، مرا نرجان از شکستنت، بهانه هم بگیری برایم، بهانههایت را دوست دارم
من این اشکهایی که میریزد از چشمانم را دوست دارم، آن نگاههای سردت را دوست دارمبی خیالیهایت را دوست دارم، اینکه نمیآیی به دیدارم هم بماند، غرورت را نیز دوست دارم
تو یک سو باشی و تمام غمهای دنیا هم همان سو، من تو را با تمام غمهایت دوست دارم
هر چه بگویی دوست دارم، هر چه باشی دوست دارم، من تو را دوستت دارم
من این شب زندهداری را دوست دارم
اگر با تو بودن خطاست و من گناهکار، من گناه کردن را با تو دوست دارم …
مطلب مشابه: استاتوس عاشقانه با متن های قشنگ (30 جمله کوتاه رمانتیک احساسی)
متن احساسی عاشقانه طولانی
من از میانِ تمامِ کتاب ها
آن که شبیهِ تو بود برگزیدم
و از دلِ تمام صفحات
آن که عطرِ دست های تو را داشت انتخاب کردم
و از تمام صفحه ها
برگی که به لطافت نگاهِ تو بود دیدم
و از این برگ
خطی که طعم تو را داشت خواندم
اینک دوستت دارم …
دوستت دارم
و دوستت دارم را مُدام تکرار می کنم
که در تو خلاصه می شود
ای عصاره ی تمامِ شعرهای ناگفته
تو نیز لب به این تکرارِ رویا گونه بُگشا
تا خدا به گلهای رازقیِ باغچه اش بگوید
از تو یاد بگیرند عطر افشانی را
جان دلم … بیا دستانت را در دستان من بگذار
تا تمام قواعد این دنیا و قصههایش را بهم بزنیم …
میخواهم قصه ما با یکی بود یکی نبود شروع شود،
اما با یکی بود و دیگری تا ابد کنارش ماند به پایان برسد
میخواهم کلاغ قصه من و تو، انتهای داستان به خانهاش برسد
اصلا میخواهم جوری عاشق هم باشیم که از این به بعد قصه لیلی و مجنون را فراموش کنند
و از من و تو برای عاشقی یاد کنند …تو مرا میفهمی
من تو را میخواهم
و همین سادهترین قصه یک انسان است
تو مرا میخوانی
من تو را نابترین شعر زمان میدانم
و تو هم میدانی
تا ابد در دل من میمانی
زیباترین شخصیت قصه عاشقی من …
دوستت دارم
نمیتوانم لحظهای دور شوم از تو، درک کن چه حسی دارم، همیشه میمانم مال تو
کاش میشد سهم من از با تو بودن تنها آرامش و عشق باشد نه دلتنگی و انتظار …
هر گاه نیستی و دلتنگ توام، نامت را در دلم زمزمه میکنم، اینگونه است که آرام میشوم
دلم به سوی آسمان دلتنگی پر میکشد، درد دل میکند با خاطرههایت، تکرار میکند حرفهایت رانه عزیزم
نمیتوانم لحظهای دور شوم از تو، نشستهام روی ابرهای خیال و در رویاهای سیر میکنم با تو
نه عزیزم
به این خیال نباش که روزی سرد شوم، جانم را از من بگیرند با تو دوباره زنده میشوم
نه عزیزم
به این خیال نباش که نباشم، دنیا را از من بگیرند، با تو دوباره صاحب دنیا میشوم
این روزها میگذرد، آسمان تاریک امشب جایش را به روشنی فردا میدهد
هیچگاه آن عشقی که در قلبم نسبت به تو دارم تمام نمیشود، تمام نمیشود هیچگاه آن احساسی که به تو دارم
هر چه دوست داری از من بخواه جز فراموش کردنت،اگر میخواهی بروی برو، اما من هستم، آنقدر میمانم تا برگردی
آنقدر عاشقت میمانم تا برگردی …
مطلب مشابه: شعر سلام؛ مجموعه اشعار سلام عاشقانه، تک بیتی، دو بیتی و احساسی پ
متن عاشقانه ناب بلند
آرامش
میتونه برقِ تو چشماش باشه وقتی در باز میشه و میاد تو …
آرامش
میتونه یک جور عَطرِ خاص باشه
که وقتی کنارِت میشینه بوش میپیچه توی بینیت و سَر مَستِت میکنه …
آرامش
میتونه لبخند رو لباش باشه
که وقتی بهش غر میزنی بهت میزنه
یا لبایی که ” من کنارِتم ” رو توی گوشِت زمزمه میکنه …آرامش
میتونه یک جُفت پا باشه
که وقت خستگیات سَرِت رو بزاری روشون
یا یک جُفت دست که بره بینِ خَرمَنِ موهاتُ گُم بشه …آرامش
میتونه یک جُفت چِشم باشه
که با مهربونی بهت خیره میشه
پرسه زدن توی همین کوچه پس کوچههایی که عام و نَچَسب به نظر میان
و یه دنیای دیگهست یه دنیا که میشه آرامشِ زندگیببین!
آدم به تنهایی هم میتونه آرامش داشته باشه، اما زندگی با عشق
یک جور غیر قابلِ توصیفی شیرین میشه …
یک جور غیر قابل توصیفی زیباتر به نظر میاد …
یک جور غیر قابل توصیفی همه چیز بوی زندگی به خودش میگیره …
یک جور غیر قابل توصیفی امید تو دلت خونه میکنه …
یک جور غیر قابل توصیفی پر از طراوت و شادابی میشه …
میفهمی که چی میگم؟
روزهای زندگیام گرم میگذرد با تو، به گرمای لحظههایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد، عشق ما نیز آرام میگذرد
و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشقمان تمام لحظههای زندگیست،
ثانیههایی که پر از عطر و بوی عاشقیستای جان من، مهربانی و محبتهایت، وفاداری و عشق این روزهایت، امیدی است برای خوشبختی فردایت…
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،
مثل یک گل به پاکی چشمهایت، به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،
امواجی از یاد تو را میخواهم
در دریای خاطرههای به یادماندنی، همنفسمی…
ای که با تو یک نفس عاشقم، همزبانمی…ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانهام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت
که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را
و چه عاشقانه گرفتهایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است،
گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده استهمهی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،
هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست…
چه بیانتهاست قصر عشق تو و من
چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم،
در کنار تو، تویی که برایم از همه چیز بالاتری
و از همه کس عزیزتر…
مطلب مشابه: متن فوق العاده عاشقانه و تاثیرگذار بلند (50 جملات احساسی جدید)
جملات عاشقانه خاص برای همسر
میخواستم با تنهایی کنار بیایم، دلم با تنهایی کنار نیامد
رفت تنهایی و جایش را به یک عشق آسمانی داد
شکست شیشه غمهایم و پر شد از شادی روزگارم
نه در رویاهایم تو را سوار بر اسب سفید میبینم نه مثل پرنده در آسمانها
من تو را بی رویا همینجا در کنار خودم میبینمنشستهای روی پاهایم، خیلی خوب فهمیدهای که چقدر دوستت دارم
و بلند فریاد میزنی دوست داشتنت را
بی قید و شرط، بی منت، بدون خواهش، بدون التماس
من تو را دارم تو اینجا هستی دقیقا کنار من
چند لحظه به وسعت تمام لحظهها، نگاهت میکنم و همین میشود که من تو را حس میکنمیک احساس بی پایان که تو را در بر گرفته و درونم را از عطر حضور عاشقانهات پر کرده
تویی قبله راز و نیازهایم، دستانت را به من سپردهای و گرم شده دستهایم
تا همینجا همین خط، بگذار آخر خطمان را نشانت دهم
آخر خط ما یک نقطه چین بی پایان است …
میخواهم همه بدانند که عشقمان ابدی و جاودان است …
قلبم را به تو دادم که عشق منی، با تو آمدم، آمدم تا جایی که تو میخواهی
با تو میآیم، میآیم به هر جا که بروی، با تو میروم، میروم هر جا که بروی …
نیست جایی که بی تو باشم، نیست هوایی که بی تو نفس کشیده باشم
نیست یادی در قلبم جز یاد تو، نیست مهری در وجودم جز مهر تو
نیست جایی بی عطر نفسهای تو، نیست راهی بی یاد نگاه تو
همه جا خاطره، همه جا عشق، همه جا عطر حضور تو
چشمانم هنوز غرق نگاه زیبای تواندآنچه پنهان است در پشت نگاهت، دنیای عاشقانه من است
همه جا با توام، آنجا و اینجا در قلبم، اینجا و آنجا در قلبت،
میتابم و و میتابی، میمانم و میمانی، میدانم و میدانی
که چقدر هم تو مرا دوست داری، هم من دیوانه توام …
چه خوب میفهمی در دلم چه میگذرد، چه خوب معنا میکنی نگاهم را،چه عاشقانه میشنوی حرفهایم را
تویی که جان دادهای به تنم و نفس دادهای به روحم، روح عشق در وجودمان
این است روزهای زندگی ما، با عشق روزمان شب و شبهایمان روز میشوند
همه جا با توام، تو اینجا همیشه در قلبمی و من همه جا کنار توام
مطلب مشابه: متن عاشقانه اولین دیدار و قرار رمانتیک با عشق و معشوق
متن عاشقانه طولانی با فونت زیبا
من هستم و یک عشق پاک در قلبم …
وقتی تو باشی زندگی برایم زیباست عاشقی برایم با معناست
وقتی تو باشی قلبم بی آرزوستای تنها آرزوی من در لحظههای تنهایی
وقتی تو عزیز دلم باشی، همدمم باشی، سر پناهم باشی،
طلوع آفتاب برایم آغاز یک روز پر خاطره دیگر با تو استوقتی تو باشی عشق در وجودم همیشه زنده است، میتپد قلبم تنها برای تو و میگذرد لحظهها به یاد تو
و میماند برای همیشه یک عشق جاودانه در قلبهایمان
وقتی تو گل من باشی، باغچه خشک قلبم بهاری میشوداین دل از عطر و بوی تو پر از محبت و صفا میشود
وقتی تو عشق من باشی این چشمها برای دیدن تو بی قرار و بی تاب میشود
حضور تو در کنارم تنها آرزو میشودوقتی تو همدمم باشی دیگر تنهایی با من بیگانه میشود
غم و غصههای دنیا در قلبم فراری میشوند
وقتی تو باشی؛ من نیز هستم، زیرا تو درون قلبم هستی
وقتی تو باشی، وقتی تو همه زندگیم باشی، این دل فدای قلب مهربانت میشودچشمهایم همیشه منتظر دیدن چهره ماهت میشود
ای تو که بی تو بودن برایم خواب همیشگی است
پس با من باشای عشق جاودانهام بیا تا با هم بخوانیم ترانه عاشقانهام را که برای تو سرودهام
تو باش عزیز دلم، باش عشقم، باش تا دنیا برایمان بهشت همیشگی شود
باش تا طوفان وجودم در کنارت آرام بگیرد
دمی کنارم بنشین تا گذر عمرم متوقف شود
تو هستی، برای من هستی تا آخرشهمه هستیام هستی …!
می شود آنقدر بوسه بارانم کنی که خواب ببرد مرا… ؟
می شود جوری صدایم کنی که قند توی دلم آب شود… ؟
می شود بنشینم کنار دستت،
دستت را بیاندازی دور گردنم،
بینی ات را بچسبانی به بینی ام،
چشم بدوزی به چشمم،
دیوانه ام کنی…؟
می شود آنقدر حریصانه و یکریز
” دوستت دارم ” بگویی،
که دیگر گوشم بدهکار هیچ حرف حسابی نباشد….؟
می شود دستهایت فقط گره دست های من شود…؟
تو با من قدم بزنی،
من به آدم ها فخر بفروشم
می شود راه بیایی با دلم…؟
می شود بغلم کنی،
سرم را بگذارم روی شانه ات
هی بوسه بزنی به موهایم
می شود عطر موهایم دیوانه ات کند…؟
می شود دیوانه ام شوی…؟
می شود یک خواهش دیگر هم بکنم؟
می شود مال من شوی…
مطلب مشابه: شعر عاشقانه چشم؛ اشعار تک بیتی، شعر زیبا و احساسی و اشعار نو درباره چشم زیبا
متن عاشقانه کمیاب بلند
آخرش یک نفر از راه میرسد
که بودنش جبرانِ تمامِ نبودنهاستجبرانِ تمامِ بی انصافیها و شکستنها …
یکی که با جادویِ حضورش دنیایِ تو را متحول میکند …
جوری تو را میبیند که هیچ کس ندیده …
جوری تو را میشنود که هیچ کس نشِنیده …
و جوری روحِ خسته تو را از عشق و محبت اشباع میکندکه با وجود او دیگر نه آرزویی میماند برایِ نرسیدن
و نه حسرت و اندوهی برای خوردن …
دستش را که گرفتی در چشمانش که نگاه کردی بگو:تو مثل باران هستی
بارانی از گل
بارانی از مهر
بارانی از لبخند
بارانی که به زندگی کویری من جان بخشید
با تو بودن را دوست دارم، چرا که تو را دوستت دارم آرام جانم
تا همیشه پای تو میمانمحواست باشد!
بعضی آدمها خودِ معجزهاند انگار
آمدهاند تا تو مزه خوشبختی را بچشی
آمدهاند تا دلیلِ آرامش و لبخندِ تو باشند
آمدهاند که زندگی کنی
نقش ِچشمان ِخمارت ، چه كشیدن دارد !
سایه ساران ِدو زلفت ، چه لمیدن دارد !آن قدر خوب و ملیحی كه به یك جرعه نگاه
حس ِمستی لبت، طعم ِچشیدن داردمثل ِموسیقی ِشوری ، كه بیات ِتُركش
پرده ها دارد و بی پرده ، شنیدن دارداین تپش چیست ، كه در سینه ی لرزان ِتو نیز
همچو آهوبره ای ، شوق ِجهیدن داردتو تمنای ِغزل كردی و گلواژه شكفت
گل ، ز گلخانه ی دامان ِتو چیدن داردعطر ِگیسوی ِتو را گر ببرد ، دست ِنسیم
تا فرا سوی ِزمان ، باز دویدن داردبهتر از هر گل ِنازی و به نازت ، نازم
نازنین ! هر چه كنی نازخریدن دارد
مطلب مشابه: متن درباره نگاه عاشقانه [ 40 جملات احساسی درباره نگاه عاشق ]
جملات عاشقانه تاثیرگذار بلند
همسفر
در این راه طولانی كه ما بیخبریم
و چون باد میگذرد
بگذار خرده اختلافهایمان با هم باقی بماند
خواهش میكنم ! مخواه كه یكی شویم ، مطلقا
مخواه كه هر چه تو دوست داری ، من همان را ، به همان شدت دوست داشته باشم
و هر چه من دوست دارم ، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد
مخواه كه هر دو یك آواز را بپسندیم
یك ساز را ، یك كتاب را ، یك طعم را ، یك رنگ را
و یك شیوه نگاه كردن را
مخواه كه انتخابمان یكی باشد ، سلیقهمان یكی و رویاهامان یكی
همسفر بودن و همهدف بودن ، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست
و شبیه شدن دال بر كمال نیست ، بلكه دلیل توقف استعزیز من
دو نفر كه عاشقاند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است
واجب نیست كه هردو صدای كبك ، درخت نارون ، حجاب برفی قله علم كوه
رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند
اگر چنین حالتی پیش بیاید ، باید گفت كه
یا عاشق زائد است یا معشوق و یكی كافیاست
عشق ، از خودخواهیها و خودپرستیها گذشتن است اما
این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست
من از عشق زمینی حرف میزنم كه ارزش آن در ” حضور ” است نه
در محو و نابود شدن یكی در دیگریعزیز من
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یكی نیست ، بگذار یكی نباشد
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم
بخواه كه در عین یكی بودن ، یكی نباشیم
بخواه كه همدیگر را كامل كنیم نه ناپدید
بگذار صبورانه و مهرمندانه درباب هر چیز كه مورد اختلاف ماست
بحث كنیم ، اما نخواهیم كه بحث ، ما را به نقطه مطلقا واحدی برساند
بحث ، باید ما را به ادراك متقابل برساند نه فنای متقابل
اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست
سخن از ذره ذره واقعیتها و حقیقتهای عینی و جاری زندگی است
بیا بحث كنیم
بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم
بیا كلنجار برویم
اما سرانجام نخواهیم كه غلبه كنیم
بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگیمان را
در بسیاری زمینهها تا آنجا كه حس میكنیم دوگانگی ، شور و حال
و زندگی میبخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ ، حفظ كنیم
من و تو حق داریم در برابر هم قدعلم كنیم و حق داریم
بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم
بیآنكه قصد تحقیر هم را داشته باشیمعزیز من
بیا متفاوت باشیم
“نادر ابراهیمی“
ایمان من به تو
ایمان من به خاک است
ایمان من به رجعت هر شوکتی ست
که در تخریب بنای پوسیده ی اقتدار دیگران
نهفته استتو
چون دستهای من
چون اندیشه های سوگوار این روزهای تلخ
و چون تمام یادها
از من جدا نخواهی شدتصور می کنم تو هر روز قشنگ تر می شوی و من هر روز عاشق تر،
گویی همه اشعار و منظومه های عاشقانه را برای تو سروده اند عزیزم.
کلمات حقیرند و من ناتوانم، ناتوان از گفتن این که چه اندازه تو را دوست دارممحبوب ترینم، لازمه زندگی ام، تو مانند هوایی هستی که
برای تنفس به آن نیاز دارم.
توان لحظات بی تو بودن را ندارم،دلتنگی ات دنیا را برایم تیره و تار می کند و نبودنت جهان را برایم
به زندانی با دیوارهای بلند تبدیل می کند که راه گریزی از آن نیست
متن عاشقانه دلبرانه طولانی
عشق چه بی صدا در میزند و بی باز شدن در وارد میشود
بی انتهاترین عشق من
نازنینمسالهاست راه را برای آمدنت پر از عطر یاس کردهام
میدانستم میآیی و من چشم به راه آمدنت بودم
با فرشی از مخمل گلها و قلبی سرشار از شوق
آمدی و چه خوش بود آمدنت
و چه بیرنگ شد انتظار در نگاه زیبای توو من
سرشار از بهانه با تو بودن شدم
کاش میشد بهانهها را پاسخی شایسته داد
کاش نگاه دل فریب تو ماندگار و همیشگی بودو من
سالها از تپش قبلم برای تو پر توان میشدم
با این همه قدر دان تک تک لحظههای با تو بودنم
حتی اگر شایستگی ماندن در کنارت را نداشته باشمبه خود میبالم که با تو بودن را هر چند اندک تجربه میکنم
و سالها خاطرم از حضور روشن تو پر نور خواهد بود
و همچنان جاده از عطر حضور تو تا بیانتها معطر
لحظههای با تو بودن زیبا و فراموش ناشدنی است
و من میخواهم تا باز زیباترین لحظهها را با تو تجربه کنم
بیانتهاترین عشق من دوستت دارم
حتی اگر هرگز
بار دیگر تو را نبینم
احتیاج دارم بدانم
جایی
در این شهر کثیف ترسناک
در گوشه ای از این جهنم سیاه
تو هستی و
مرا دوست داری…
نظرات کاربران