دلنوشته اولین دیدارعاشقانه؛ 20 متن طولانی احساسی ملاقات اول با یار

گلچینی از دلنوشته خاص اولین دیدار عاشقانه، دلنوشته اولین دیدار عاشقانه احساسی و دلنوشته نخستین دیدار عشق شاعرانه برای شما جمع آوری کرده ایم با ما همراه باشید.

لبخندت صبح را می سازد، خیالم رویاییم را و حضورت زندگی را روزگار با تو بودن را چه خوشبختم که تو را دارم، خوشا بخت بلندم که در کنار منی توهم قرار منی، هم تو بیقرار منی.

دلنوشته اولین دیدارعاشقانه؛ 20 متن طولانی احساسی ملاقات اول با یار

دلنوشته خاص اولین دیدار عاشقانه

اولین بار که تو را دیدم

در چشمانت خیره شدم

و نمی دانستی

در آن لحظه

من چگونه باختم

قلبم را

به قیمتی ارزان

من نمی‌دانم

شاید تو هم در چشمانم خیره شدی

شاید تو هم قلبت را باختی

به راستی قلب تو هم لرزید

به راستی سینه‌ات درد گرفت

رومینا معصوم خانی

اولین بار دو چشم تو بدیدم که دلم گفت

خاک بر سر شده‌ای این خود زندانبان است

اولین دیدار، جمع شد همه تفریق‌های دلم
آوار دنیا خراب شد بر سر نگاه حزینم
من، بی‌من شد و همه تو بر من نشست
براستی که در یک آن همه دنیا به من پیوست
کوچ کرده بودم خودم را در پس پنهانم
آشیانی نشاندی مرا، لابلای شاخه‌های بودنم
بنشین مرا دمی و بنوش جرعه‌ای از چشمانم
تا خالی شود از رفتنت، بغض دستانم

یادته اولین لحظه‌ی دیدار
قسم خوردیم برای هم بشیم یار
ولی چندتا شدن گامتو رفتی
گذاشتی منو با دلم گرفتار
راضی شدی به مردن غرورم
به یادتم اگر چه از تو دورم

مطلب مشابه: دل نوشته شب و جملات عاشقانه مخصوص دلتنگی های شبانه

عاشق شدم با تو از اولین دیدار
از خوابی صد ساله گویی شدم بیدار !

حال عجیبی بود، دست و دلم لرزید!
خزانی بهار شد در قلب من انگار

روزی که قلبم دید می آمدی از دور،
فهمید خوش قلبی، خوش فکر و خوش رفتار!

قاتل غم گشتی، ضامن شادی ها!
روزی نخندیدی، آن روز شدم بیمار!

حال خوشی دارم وقتی در این قلبی،
از غم ها دورم، از عشق تو سرشار!

نیما بیاناتی

نشود پنهان از کسی شوق دیدار تو را

در تب انتظار جامانده
رد بوسه ات بر پیراهن گلدار
می رقصند برگ های طلایی
در جشن رهایی به سنفونی بادها
تا باز گردم بار دیگر به خاطرات اولین دیدار

اولین بار که تورا دیدم در چشمانت خیره شدم
و نمی دانستی در آن لحظه من چگونه باختم
قلبم را به قیمتی ارزان
من نمیدانم
شاید تو هم در چشمانم خیره شدی
شاید تو هم قلبت را باختی
به راستی قلب تو هم لرزید
به راستی سینه ات درد گرفت

دلنوشته اولین دیدارعاشقانه؛ 20 متن طولانی احساسی ملاقات اول با یار

دلنوشته اولین دیدار عاشقانه احساسی

مثل رقصیدن صبحی که تماشا دارد
شوق دیدار تو کنج دل من جا دارد

وقتی برای اولین بار دیدمش
هرگز فکرش را هم نمیکردم
که او همان کسی باشد
که بعدها بارها برایش بمیرم

تو را نمی‌دانم، اما برای من این اولین دیدار بین ما نیست.

انگار هر شب حسی پنهان، مرا تا آغوش خیال تو در کوچه باغ آمال و آرزوها

بی‌شکیب همراه است.

بی شک، عشق هر شب میهمان غریب قلب من است.

امیر عسگری

مطلب مشابه: شعر قشنگ عاشقانه احساسی [ گزیده اشعار ناب رمانتیک برای معشوق ]

من از وقتی تو رو دیدم زمان یک ثانیه ام نگذشت
مگه میشه تو رو دید و به قبل دیدنت برگشت

بیا عهدی کنیم امروز روز اول دیدار
اگر رفتیم، بی برگشت
اگر ماندیم، بی منت

When I first saw you
I Fell in love
and you smiled because you knew
وقتی اولین بار دیدمت عاشقت شدم
و تو لبخند زدی
چون اینو فهمیدی

تو نیستی
اما لذت اولین دیدارمان
هنوز مستم می‌کند
ناب‌تر از انگور تاکستان

تمام گل‌ها
برایم نشانی از تو دارد
خوشبوتر و دل‌فریب‌تر
از گلاب قمصر و کاشان

امیرپیام نجفی زاده

کاش دوباره برگردیم به اولین بوسه به اولین دیدار
کاش کنار هم باشیم تا اخر دنیا تا اخرش این بار

تو نیستی اما لذت اولین دیدارمان
هنوز مستم می‌کند
ناب‌ تر از انگور تاکستان
تمام گل‌ ها برایم نشانی از تو دارد
خوشبوتر و دل‌ فریب‌ تر از گلاب قمصر و کاشان

دلنوشته اولین دیدارعاشقانه؛ 20 متن طولانی احساسی ملاقات اول با یار

دلنوشته اولین دیدار شاعرانه

تو را نمی دانم اما برای من
این اولین دیدار بین ما نیست
انگار هر شب حسی پنهان
مرا تا آغوش خیال تو
در کوچه باغ آمال و آرزوها
بی شکیب همراه است
بی شک عشق هر شب
میهمان غریب قلب من است

از هوای این روز ها تنها غبار خاطره تنفس می کنم
و وقتی نفس عمیق می کشم
گلیم را می سوزاند، خاطر اولین دیدار

مطلب مشابه: شعر دلبرانه عاشقانه بی نظیر ( قشنگ ترین اشعار دلبری رمانتیک برای همسر)

چه آتشی شده در دل به پا نمی‌دانی

نشانده‌ای به بلا و عزا نمی‌دانی

در آن زمان پرآشوب اولین دیدار

قیامتی که نمودی به پا نمی‌دانی

زبعد دیدن روی مه دل انگیزت

کشیده‌ام چه عذاب و بلا نمی‌دانی

به یک نگاه، نگار قمر لقا کردی

فرو دو دست مرا در حنا نمی‌دانی

نشسته‌ام به تماشای نقش بازی تو

شدم ز دیده در این سینما نمی‌دانی

ز غیر گر چه جفایی رسد چه جای

عجب جفا رسیدنِ از آشنا نمی‌دانی

محمدرضا هادی نیا

از همان دیدار اول در دلم افتاده ای
بعد از آن هر دفعه دیدارت سعات بوده است

عشق آنچنان زیباست
که هر لحظه از جانش
غنچه می روید برای دیدارت

آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار
رویای قشنگی ست و اما شدنی نیست

بار اول که دیدمت
چنان بی مقدمه زیبا بودی
که چند روز بعد یادم افتاد
باید عاشقت می شدم

از شوق دیدن تو
می خواهم با یک شاخص گل اطلسی
به دیدار خدا بروم

اولین بار دو چشم تو بدیدم دل گفت
خاک بر سر شده ای این خود زندانبان است

دلتنگم و دیدار تو درمان من است

اشتراک گذاری

نظرات کاربران