شعر میلاد امام هادی (ع) / اشعار قشنگ تبریک مولود امام علی النقی

شعر میلاد امام هادی (ع ) را در سبکنو قرار داده‌ایم. امام هادی (علیه السلام)، که با نام علی النقی نیز شناخته می‌شود، دهمین امام شیعیان دوازده امامی است. او فرزند امام جواد (علیه السلام) و پدر امام حسن عسکری (علیه السلام) می‌باشد. او در سال ۲۱۲ هجری قمری در سامرا متولد شد و در سال ۲۵۴ هجری قمری در همین شهر به شهادت رسید. دوران امامت او با خلافت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل همزمان بود و او بیشتر عمر خود را در سامرا، تحت نظارت حاکمان عباسی، گذراند.

شعر میلاد امام هادی (ع) / اشعار قشنگ تبریک مولود امام علی النقی

شعرهای مولودی امام هادی (ع)

امشب همه نورانی ز ماه شب عشقند

امشب همه ی حور و ملک در تب عشقند

امشب همه ی حور و ملک قطره به قطره

چون جام طهورای جنان در لب عشقند

امشب چه شده مرکب عشقم شده پا کوب

امشب همه ی ماه رخان کوکب عشقند

امشب چه شده ماه جواد آمده دنیا

امشب همگی جمع به دور رب عشقند

امشب همگی مست ز جام علویّ اند

انگار تماشاگر بر رویّ علیّ اند

جعفر ابوالفتحی

چشم و چراغ آل فاطمه آمد

دست گل جواد الائمه آمد

بانگ منادى آمد تبارک اللَّه

موسم شادى آمد تبارک اللَّه

ولادت امام هادی (علیه السلام) مبارک باد

شمس هدى پادشه بحرو بر

هادى دین، زاده ‏ى خیرالبشر

مژده ز میلاد شه ملک دین

نور خدا سرور اهل یقین

ولادت امام هادی(علیه السلام) مبارک باد

مطالب مشابه: متن تبریک میلاد علی بن محمد النقی (ع) به همراه عکس نوشته های زیبای امام هادی

شعرهای مولودی امام هادی (ع)

امروز که دل قرین شادیست

میلاد تو ای امام هادی است

میلاد تو بر همه مبارک

بر مهدی فاطمه مبارک

گلــی از گلشن طــه به جهان رو کرده

که جهــان را ز صفا جنّت رضوان کرده

نور چشمان جواد است، بُوَدْ نام علی

که خدایش ز شرف، ناطق قرآن کرده

آسمان علم را تابنده ماه آمد عیان

گلستان شرع را خرم نهال آمد پدید

در سپهر عزّ و شوکت آفتاب آمد فراز

بر هماى دین و دانش پر و بال آمد پدید

ز سوی عرش رحمن، نوید شادی آمد

بشارت ای محبان، امام هادی آمد

کجایی یابن زهرا بده عیدی مارا

که روح عشق و ایمان امام هادی آمد

ای دوست بیا که وقت شادی آمد

 هم عزت و هم نور الهی آمد

بر خلق خدا رحمت حق نازل شد

 فرزند تقی امام هادی آمد . . .

ولادت امام هادی(علیه السلام) مبارک باد

امشب ای دل، مرا شب شادی است

 در کف ما برات آزادی است

باب رحمت ز هر طرف شد باز

شب میلاد حضرت هادی(ع) است

دل من در کفت اسیر بود

به دخیل تو مستجیر بود

گر شود ثروتم سلیمانی

باز هم بر درت فقیر بود

شکر حق می‌کنم صدای بلند

حضرت هادی ام امیر بود

آبرو خرج می‌کنی بس که

کرم سفره‌ات کثیر بود

شب میلاد تو به ذی الحجه

مطلع شوکت غدیر بود

ریشه ناب اعتقاد علی

پسر حضرت جواد علی

دوست دارم گدای تو باشم

سائل دست‌های تو باشم

مثل بال و پر کبوترها

دائماً در هوای تو باشم

دوست دارم که از زمان ازل

تا ابد خاک پای تو باشم

نیمه شب های ماه ذی الحجه

زائر سامرای تو باشم

یا دعای قنوت من باشی

یا قنوت دعای تو باشم

علی اکبر لطیفیان

مطالب مشابه: تبریک میلاد حضرت علی اکبر ( متن و جملات زیبای مولود آن حضرت )

شعرهای مولودی امام هادی (ع)

آفتاب عزّت از عرش جلال آمد پدید

روز عید شادمانی را هلال آمد پدید

آفتابِ فضل، تابان گشت از کوه شکوه

ظلمت شب‌های هجران را وصال آمد پدید

روز، روزِ شادی و وقت نشاط آمد از آنک

بهترین روزهای ماه و سال آمد پدید

اختری گردید از برج ولایت جلوه گر

کز جمالش آیتی فرخنده فال آمد پدید

آسمان علم را تابنده ماه آمد عیان

بوستان شرع را خرم نهال آمد پدید

در سپهر عزّ و شوکت آفتاب آمد فراز

بر همای دین و دانش پر و بال آمد پدید

دشمنان را مایه درد و الم شد آشکار

دوستان را دافع رنج و ملال آمد پدید

ای مسلمان دیده‌ات روشن که از لطف خدا

هادی الامّه شه احمد خصال آمد پدید

عشق و دل را موجبات اتّحاد آمد عیان

جان و تن را موجبات اتّصال آمد پدید

رکن دین، بحر سخا،غیث کرم، غوث امم

نور حق، شمس الضحی، فضل الکمال آمد پدید

عالمی فضل و تعالی، قلزمی علم و کمال

بر سریر جاه و اورنگ جلال آمد پدید

شوکت و جاه و سعادت را محیط، آمد عیان

حکمت و علم و فضیلت را جمال آمد پدید

جلوه دیگر به خود بگرفت عالم بهر آنک

بر رخ زیبای خلقت خط و خال آمد پدید

هر چه خواهی از خدا «طایی» بخواه امروز چون

بهر حاجت خواستن نیکو محال آمد پدید

طایی شمیرانی

چو بر سریر ولایت نشست خسرو دین

فلک نهاد به درگاه او سر تمکین

بیا که صبح هدایت دمید و شد تابان

در آسمان ولایت وب دهمین

ز نسل احمد مرسل ز دوده حیدر

ز نور فاطمه طاووس باغ علیّین

ز آسمان امامت دمید خورشیدی

که آفتاب جمالش گرفت روی زمین

به سالکان حقیقت دهید مژده که گشت

امام هادی فرمانروا و رهبر دین

ستاره‌ای که ز انوار چهره، روشن کرد

فضای کون و مکان را به نور علم و یقین

مه سپهر فضیلت، محیط جود و کرم

شه سریر ولایت چراغ شرع مبین

طلیعه‌ای که ز بهر طواف شمع رُخش

گشوده بال چو پروانه جبرئیل امین

شهنشهی که شهان پیش خاک درگاهش

کشیده دست ز تخت و کلاه و تاج و نگین

مهی که بهر تماشای آفتاب رُخش

نشسته در صف گردون ستارگان به کمین

سُرور سینه زهرا، سلیل ختم رسل

نهال گلشن طاها و روضه یاسین

به پیش تربت پاکش دم از بهشت مزن

که خاک اوست مصفّاتر از بهشت‌ برین

ضمیر اهل یقین از صفای او روشن

دهان اهل ادب از کلام او شیرین

رُخش طلیعه آیات کبریاست بخوان

صفات ذات خدا را از آن خطوط جبین

چو دُرّ لئالی طبعش به گوش دل آویز

که طبع اوست گرانمایه گنج دُرّ ثمین

شهی که حکم ولایش ز بامداد ازل

نوشته کلک قضا بر صحیفه تکوین

حصار علم و یقین شد به دست اوستوار

کتاب فضل و شرف شد به نام او تدوین

«رسا» چو خواست که دفتر به زیور آراید

نموده نامه به نام مبارکش تزیین

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *