نوروز یکی از باستانیترین جشنهای ایران است که از قدیم و ایام این جشن باشکوه برگزار میشود و شاعران بسیاری نیز درباره آن شعرهای زیادی سرودهاند. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری سبکنو قصد داریم شعر نوروز را برای شما دوستان قرار دهیم با ما باشید.
همهچیز درباره نوروز
نوروز نخستین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با یکم فروردین ماه، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران ایران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و در مناطق وسیعی در آسیا و دیگر نقاط جهان جشن گرفته میشود. زمان برگزاری نوروز، اعتدال بهاری و در آغاز فصل بهار است.
نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها یعنی تاجیکستان، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، سوریه، عراق، گرجستان، جمهوری آذربایجان، آلبانی، چین، ترکمنستان، هند، پاکستان و ازبکستان تعطیل رسمی است و مردمان آن جشن را برپا میکنند.
نوروز به عنوان یک جشن قدیمی و کهن از اقوام متعددی در منطقه به ارث رسیدهاست و با رنگ و انگ ویژه، شناسنامه ایرانی به خود گرفته و از آن به عنوان نماد پیوند دهنده افراد و اقوام ایرانی و ملت ایران یاد میشود. ایرانیان نوروز را آغازگر رستاخیز طبیعت، گاه رویش و زایش باغ و بوستان میدانند و بر این باور هستند که در نوروز، همزمان با طبیعت، باید روزگار نو و جدیدی را با روان و نگرش نو، در تنپوش تازهای آغاز کنند.
شعر نوروز
نو بهار آمد و گل سرزده، چون عارض یار
ای گل تازه، مبارک به تو این تازه بهار
با نگاری چو گل تازه، روان شو به چمن
که چمن شد ز. گل تازه، چو رخسار نگار
لاله وش باده به گلزار بزن با دلبر
کز گل و لاله بود، چون رخ دلبر گلزار
زلف سنبل، شده از باد بهاری درهم
چشم نرگس، شده از خواب زمستان بیدار
رهی معیری
سال نو مبارک در اشعار دیگر شعرا
بوی جان میآید اینک از نفسهای بهار
دستهای پر گلاند این شاخهها، بهر نثار
با پیام دلکش نوروزتان پیروز باد
با سرود تازه هر روزتان نوروز باد
شهر سرشار است از لبخند، از گل، از امید
تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد
مه من، عید شد مبارک باد
عیدی عاشقان چه خواهی داد؟
عیدی و عید ما مه رخ توست
عید ما بی رخ تو عید مباد
جهان حال خوشى دارد به نوروز
دریغا حال خلق مانده در بند
شکستهمردمى کز دیرسال است
به روى خود ندیده یک شکرخند
بهارا! نوبهار بلخ تلخ است
بیاور از سمرقند خودت قند
سیدابوطالب مظفرى
گشت گرداگرد مهر تابناک، ایران زمین
روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمینای تو یزدان،ای تو گرداننده مهر و سپر
برترینش کن برایم این زمان و این زمین
به ناز میرسد از ره دوباره سالی نو
مبارک است بهار من و بهار شما
سال نو یعنی تو وقتی از در تو میای
نذر کردم امشب، سفره چیدم که بیای
خوش آن دمی که بهاران قرارمان باشد
ظهور مهدی (عج) زهرا بهارمان باشد
موی زمین سبز گشت، حین سپر انداخت بحر
باد صبا بارهاش تاخت به هر کوی و شهر
باد مبارک تو را سال نو و سالها
وفق مرادت رود گردش ایام و دهر
خوش باش که روز نو و نوروز آمد
غم رفت و صفای بخت پیروز آمد
امید مبر از مهر گردون و فلک
شب رفت و ته سیاهیاش روز آمد
مطلب مشابه: متن تبریک حلول ماه شعبان؛ جملات تبریک عید مسلمانان جهان
عاشقان نوروزتان پیروز باد
عاشقان هر روزتان نوروز باد
عاشقان خورشید و ماه بختتان.
چون چراغ عشق جان افروز باد
بر همه این ایام دلانگیز تبارک باد
ایام همیشه به لطف ایزد بهارک باد
در این وقتها خواستم خودی نشان بدهم
که گویم سال نو بر تو مبارک باد
شد بهاران هر طرف، گلها صدایت میزنند
نرگس و یاس و سمن هرجا صدایت میزنند
سبزه هم با بودن گلهای زیبا، خنده لب
بلبلان را شادی است، زیبا صدایت میزنند
عرض تبریک بهاران، سال نو فرخنده باد
بخت بیدار و زمان برکام و تن بالنده باد
حال و روزت بهترین و کسب و کارت برقرار
دیدگان پرنور و دشمن کور و لب پرخنده باد
یا مُقلب قلب ما را شاد کن
خانهها راای خدا آباد کن
یا مدبر بهترین تدبیر کن
کام ما را از محبت سیرکن
یا محول حال ما را حال کن
حال ما را بهترین احوال کن
شعرتان نغمه چکاوک باد
کوچه پرْ عطر ِ. یاس و میخک باد
گرچه بگذشته یازده روزش
سال نو بر شما مبارک باد!
بگشایید در و پنجره را
که نسیم خوش نوروز آید
همره رایحه نوروزیای بسا بخت دلافروز آید
فصل آرام و پر از سبزه و گل
بعد از آن سردی جانسوز آید
شب طولانی غمگین گذرد
دوره روشنی روز آید
از خدا میطلبم سال جدید
بر شما خوش شب و بهروز آید
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
سعدی
زكوي يار ميآيد، نسيم باد نوروزي
از اين باد ار مدد خواهي، چراغ دل برافروزي
چو گل گر خردهاي داري، خدا را صرف عشرت كن
كه قارون را غلطها داد، سوداي زراندوزي
حافظ
مبارکتر شب و خرمترین روز
به استقبالم آمد بخت پیروز
دهلزن گو دو نوبت زن بشارت
که دوشم قدر بود امروز نوروز
سعدی
نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران باریده مبارک باد
مولانا
جهان از باد نوروزي جوان شد
زهي زيبا كه اين ساعت جهان شد
شمال صبحدم مشكين نفس گشت
صباي گرم رو، عنبر فشان شد
عطار
آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب
با صد هزار نزهت و آرایش عجیب
اکنون خورید باده و اکنون زیید شاد
کاکنون برد نصیب حبیب از بر حبیب
ساقی گزین و باده و میخور به بانگ زیر
کز کشت سار نالد و از باغ عندلیب
هر چند نوبهار جهان است به چشم خوب
دیدار خواجه خوبتر، آن مهتر حسیب
رودکی
چون سپرم نه میان بزم به نوروز
در مه بهمن بتاز و جان عدو سوز
باز تو بی رنج باش و جان تو خرم
با نی و با رود و با نبیذ فنا روز
باد بر تو مبارک و خنشان
جشن نوروز و گوسپند کشان
رودکی
چو سال آمد مبارک دان تو نوروز
که دیدستی حقیقت عید نوروز
به روز نو کنون تو در رسیدی
بهار و سال نو را باز دیدی
گلت بشکفت و نرگس بار آورد
وصالت در درون این بار آورد
یقین جانان منم امروز پیدا
به بخت و طالع اینجائی هویدا
عطار
شادمان باش و جهان را بر مراد خویش خور
همچنین نوروز خرم صد هزاران بگذران
فرخی سیستانی
نوروز را به خدمت صدرت مبارکی است
وز مدحتت مبارکی دودمان ماست
خاقانی
آمد بهار و بخت که عشرت فزا شود
از هر طرف هزار گل فتح وا شود
گلشن شود نشیمن سلطان نوبهار.
چون بهر شاه تخت مرصع بنا شود
خاقانی
بر جناب او و بر اهل جهان فرخنده باد
رجعت نوروز و ترجیع من و تقویم او.
چون مبارک باد گویم روز او را شک مکن
کآسمان آمین کند وقت مبارک باد من
خاقانی
فرخنده و مبارک و میمون و سعد باد
نوروز و مهرگان و بهار و خزان تو
انوری
بگشا نقاب از رخ باد بهاران
شد طرف چمن بزمگه باده گساران
شد لاله ستان گرد گل از بس که نهادند
رو سوی تماشای چمن لاله عذارن
در موسم گل توبه ز می دیر نپاید
گشتند در این باغ و گذشتند هزاران
بین غنچه نشکفته کهآورد به سویت
سربسته پیامی ز دل سینه فگاران
جامی
جهان از باد نوروزی جوان شد
زمین در سایه سنبل نهان شد
ز. رنگ سبزه و شکل ریاحین
زمین گویی به صورت آسمان شد
صبا در طره شمشاد پیچید
بنفشه خاک پای ارغوان شد
اوحدی
هر خیال تو مرا عید نو و نوروزیست
شادیای دمبهدم آید به مبارکبادم
عید نوروز من آنست که بینم رویت
عید قربان که لقای تو کند بنیادم
فیض کاشانی
بگوای ماه تا ساقی ز. میمجلس بیاراید
که خورشید جهان آرا به دولتخانه میآید
به بستان رو به پیروزی دمی تا باد نوروزی
به بوی زلف مشکین تو عنبر بر سمن ساید
سلمان ساوجی
روز نوروزت مبارک باد و هر روز از نوت
ابتدای دولتی کان را نباشد انتها
سلمان ساوجی
مبارکباد هر عیدی به خسرو خاصه نوروزش
بدین معنی که از شادی بود هر روز نوروزش
قاآنی
اندر دل من مها دل افروز تویی
یاران هستند و لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی
مولانا
باد یا رب ز. سعادت همه روزش نوروز
هر که در عید نیاید به مبارکبادم!
صائب تبریزی
عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند
وز شاخة گل داد دل زار گرفتند
نوروز همایون شد و روز می گلگون
پیمانه کشان ساغر سرشار گرفتند
مولانا
با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز
از شام تو قدر آید وز صبح تو نوروز
از جنبش موی تو برآید دو گل از مشک
وز تابش روی تو برآید دو شب از روز
سنایی
هر طرف بهر مبارکباد نوروز بهار
میفرستد گل به کف کرده صبای خویش را
یک دم امروز از چمن ما را به مجلس راه ده
تا ستانیم از تو جام با صفای خویش را
امیرخسرو دهلوی
تو را و او را روزی به جشن نوروزی
هم آسمانی اقبال و هم الهی فر
امیر معزی
با فرّخی و روزبهی باد مبارک
نوروز تو و عید تو در آذر و آذار
امیر معزی
بر تو میمون و مبارک باد هر سالی سه چیز
روز عید و موسم نوروز و جشن مهرگان
امیر معزی
مبارک طلعتی تا میرسد از دور میگویم
که صبح عید نوروز است میباید صفا کردن
فروغی بسطامی
سپیده دم، نسیمی روح پرور
وزید و کرد گیتی را معنبر
مبارکباد گویان، در فکندند
درختان را به تارگ، سبز چادر
پروین اعتصامی
نظرات کاربران