شعر کودکانه چهارشنبه سوری + اشعار ساده و جذاب چهارشنبه سوری برای بچه ها

چهارشنبه سوری یکی از جشن‌های باستانی ما ایرانیان است که همیشه با استقبال بسیار خوبی روبرو می‌شود. بخش عمده‌ای از این جشن باستانی به کودکان معطوف است که در آن به خوشحالی پایکوبی می‌پردازند. ما نیز در سایت ادبی و هنری سبکنو قصد داریم شعر کودکانه چهارشنبه سوری را برای شما دوستان قرار دهیم. پس در ادامه با ما باشید.

همه‌چیز درباره چهارشنبه سوری

چهارشنبه‌سوری (در تاجیکستان:الوپَرَک) یکی از آیین‌های پاک و جشن‌های ایرانی و زرتشتی است که از غروب آخرین سه‌شنبه ماه اسفند، تا پس از نیمه‌شب تا آخرین چهارشنبه سال، برگزار می‌شود و برافروختن و پریدن از روی آتش مشخصه اصلی آن است. این جشن، نخستین جشن از مجموعه جشن‌ها و مناسبت‌های نوروزی است که با برافروختن آتش و برخی رفتارهای نمادین دیگر، به‌صورت جمعی در فضای باز برگزار می‌شود. این جشن یکی از جشن‌های بسیار مهم ایران است که هر سال این آیین برگزار می‌شود.

اشعار ساده و جذاب چهارشنبه سوری برای بچه ها

شب چهارشنبه سوری آخره ساله

زمستون میره پشتش بهاره

این جشن بزرگ از نیاکانه

ازنیاکانه پاک ایرانه

ای بته بته بته

یادت نره این گفته

ای بته بته بته

گوش کن ببین چی گفته

مامان و بابام بوته میخرن

کنار حیاط آتیش میزنن

بچه‌های خوب از روش میپرن

تا که این جشن رو از یاد نبرن

ای بته بته بته

یادت نره این گفته

ای بته بته بته

گوش کن ببین چی گفته

سرخی تو از من

زردی من از تو

امشب همه از ته دل

می خندیم و دست میزنیم

فشفشه روشن میکنیم

از روی آتیش میپریم

چهارشنبه سوری رسیده

از یه راه دور و دراز

چند ساعتی مهمونته

میره تا سال دیگه باز

امشب همه از ته دل

می خندیم و دست میزنیم

فشفشه روشن میکنیم

از روی آتیش میپریم

وای که چقدر دیدنیه

این رسم زیبا و قشنگ

بعضیا کوزه میشکنن

قاشق زنی ، دلنگ دلنگ

بخند ، برقص و شادی کن

تا میتونی همینجوری

بیا یکم بخور از این

آجیل چهارشنبه سوری

امسال داره تموم میشه

چند روز دیگه نوروز

غم ها رو بنداز تو آتیش

شادی بیاد غم بسوزه

مطلب مشابه: تبریک عاشقانه چهارشنبه سوری + متن های بسیار احساسی درباره این شب خاص

اشعار ساده و جذاب چهارشنبه سوری برای بچه ها

آی بچه ها آی بچه‌ها

وقتی میرین تو کوچه‌ها

نرین آتیش بازی کنین

ترقه‌ها خطر دارن

چشاتونو در میارن

دست‌ها رو پر پر میکنن

گوشاتونو کر میکنن

تق تق تق فش فشه فاصلمون کم بشه

هیزم و نفت و آتیش دوستت دارم خداییش

سیب زمینی به سیخه عکس گلت به میخه

غماتو بیار فوتش کن کینه داری شوتش کن

هوا بهاری میشه سرما فراری میشه

زردی ازت دور بشه هرچی بخوای جور بشه

سه شنبه آخر سال امشب

جشن صدا و نور و حال امشب

چهارشنبه سوری شده باز دوباره

از رو آتیش بپره که چند روز دیگه بهاره

چهارشنبه سوری شده باز دوباره

از رو آتیش بپره که چند روز دیگه بهاره

آی یکی یکی میایم پیش

می پریم از رو آتیش

زردی هامون رو میدیم

سرخی به جاش می گیریم

زردی هامون رو میدیم

سرخی به جاش می گیریم

    آتیش ، آتیش به یاد تو

    غزل ، غزل به یاد تو

    ترقه های جشنِمون

    یکی یکی فدای تو

    در پناهش مهر و نیکی شد پدید

    رمزٍ آتش پاکی و روشنگری

    سرخی و گرما و شادی پروری

    یادگاری از کهن آیین ما

    روزگارانِ خوش و شیرین ما

    آری امشب جشن سور و آتش است

    جشنِ رقص شعله های سرکش است

    بیاین آتیش روشن کنیم که آخر ِ زمستونه

    چارشنبه امسالیمون حسابی آتیش بارونه

    غم و به آتیش بزنیم سرخی ِ آتیش مال ما

    درد و بلاها دور بشه از خونه امسال ما

    از اهورایی که شادی آفرید

    در پناهش مهر و نیکی شد پدید

    رمزٍ آتش پاکی و روشنگری

    سرخی و گرما و شادی پروری

اشعار ساده و جذاب چهارشنبه سوری برای بچه ها

    بیامد چون همان چارشنبه سوری

    بگیریم ما دگر جشن و سروری

    و ما خواهیم پرید از روی آتش

    که گرمی آمدش از سوی آتش

    به آتش چون دگر زردی دهیم ما

    که در سرخی ز او باشیم سهیم ما

    مگو آن کار را آتش ستودن

    بدان باشد که غم از دل زدودن

    و آن چون هست در آیین ایران

    بیا پاسش بداریم ای دلیران

    بیا بچرخون تو هوا

    فشفشه های رنگی رو

    یه وقت نمونی تو خونه

    شب به این قشنگی رو

    اینجا آتیش اونجا آتیش

    می چسبه تو هوای سرد

    الستون و ولستون تموم شده زمستون

    فصل بهار رسیده شادی و سور رسیده

    چارشنبه اشم با شورش

    شادی و نور آورده

    آی بچه ها ،فسقلیا

    میایم یکی یکی پیش

    می پریم از رو آتیش

    زردی هامون رو میدیم

    سرخی به جاش می گیریم

    آهای آهای خبردار

    شب چارشنبه سوری

    نرین اتیش به پا کنین

    دستاتونو زخمی کنین

    مش اصغر توی چادر دیدنی شد، پی قاشق زنی شد

    که باشد استتار اینجا ضروری، آهای چارشنبه سوری

    رسیدی و پر از شادی و شوری، آهای چارشنبه سوری

    شنیدم با جوانان جفت و جوری، آهای چارشنبه سوری

    شده فرهاد با فرزاد و هوشنگ، برای شب هماهنگ

    پیامک میزند پوران به پوری، آهای چارشنبه سوری

    یکی از جیغ و داد اهل کوچه، کند دندان قروچه

    بگوید داد از این حد بی شعوری، آهای چارشنبه سوری

    بر اعصابش زند یکریز تقه، هیاهوی ترقه

    ندارد بیش از این تاب صبوری، آهای چارشنبه سوری

    امشب چه شبی است ، شب چارشنبه سوریست امشب

    امشب چه شب ، شب خوب و خوشیست امشب

اشعار ساده و جذاب چهارشنبه سوری برای بچه ها

    صبح امروز کسی گفت به من

    شب چارشنبه سوری کن یادم

    شب آن شب شادم

    گر تو یادم کنی شادم

    باز آتیش با ترقه با صداهای فراوان

    می خورد بر بام و ایوان با هیاهوی فراوان

    شب آمرزش اهل قبوری، آهای چارشنبه سوری

    مقصر من نمی گویم تـو هستی، ولی از بمب دستی

    چه چشمانی که شد محکوم کوری، آهای چارشنبه سوری

    شب چارشنبه امشب شب جشن و سُرورِ

    شب شادی و شورِ ، شب نور و سُرورِ

    شب چارشنبه سوری

    آتیش و جشن و بازی

    شب جشن و سُرورُ

    فشفشه و آتیشه

    بادبادک چارشنبه پُر شده از فشفشه

    نبینمت می ترکه پر میشه از خشخشه

    سَبد سَبد فشفشه ، دلت پر از آتیشه

    خدا کنه بخندی ، تموم بشه آتیشه

    وُروجکا ، آی بچه ها

    فشفشه بر پا بکنیم

    آتیش و بازی بکنیم

    ترقه بازی بکنیم

    چوب ، آب ، فشفشه

    آتیش باید بپاشه

    برخیز که امشب شب جشن است امشب

    از سرخی جام جان فروزیم امشب

    ای دختر چارشنبه ی آخر سال

    آتش بده ، غصه را بسوزیم امشب

    بیاین بریم تماشا که آخر زمستونه

    چارشنبه امسالمون حسابی آتیش بارونه

    یکی بود یکی نبود

    توی چارشنبه ما

    پر شور و غوغا بود

    با دست و آواز ما

    جشن آتیش بپا بود

مطلب مشابه: متن تبریک چهارشنبه‌سوری + متن و جملات تبریک جشن باستانی چهارشنبه‌سوری

اشعار ساده و جذاب چهارشنبه سوری برای بچه ها

    رسیدی و پر از شادی و شوری، آهای چارشنبه سوری

    شنیدم با جوانان جفت و جوری، آهای چارشنبه سوری

    شده فرهاد با فرزاد و هوشنگ، برای شب هماهنگ

    پیامک میزند پوران به پوری، آهای چارشنبه سوری

    پس از سالی چتیدن یا پیامک، خوشا مهسا و بابک

    مزه دارد ملاقات حضوری، آهای چارشنبه سوری

    جوانان با مدلهای فرنگی، پی خوش آب و رنگی

    تماما ناز و گوگوری مگوری، آهای چارشنبه سوری

    نمایشگاه انواع مدلها، طراوت بخش دلها

    صفابخش اُناثی و ذکوری، آهای چارشنبه سوری

    بساط سرخی تو، زردی من، سر هر کوی و برزن

    تو هم چون مردمان غرق سروری، آهای چارشنبه سوری

    مش اصغر توی چادر دیدنی شد، پی قاشق زنی شد

    که باشد استتار اینجا ضروری، آهای چارشنبه سوری

    چراغ قرمز و ده حاجی فیروز، سیه روی و سیه روز

    بگیرند از جماعت پول زوری، آهای چارشنبه سوری

    یکی از جیغ و داد اهل کوچه، کند دندان قروچه

    بگوید داد از این حد بی شعوری، آهای چارشنبه سوری

    بر اعصابش زند یکریز تقه، هیاهوی ترقه

    ندارد بیش از این تاب صبوری، آهای چارشنبه سوری

    به فحش و لعن بر آباء و اجداد، مزاحم را کند یاد

    شب آمرزش اهل قبوری، آهای چارشنبه سوری

    مقصر من نمی گویم تـو هستی، ولی از بمب دستی

    چه چشمانی که شد محکوم کوری، آهای چارشنبه سوری

    نمی دانم بهشتی یا جهنم، که کارت گشته درهم

    از این دیو و دد و غلمان و حوری، آهای چارشنبه سوری

    کنند آزارها با نام سرکار، گروهی مردم آزار

    که دورند از ادب صد سال نوری، آهای چارشنبه سوری

    امید است اینکه با شادی معقول، همه خوشحال و شنگول

    کنیم از شیوه ی این عده دوری، آهای چارشنبه سوری

    جشن آتش جشن شادی جشن نور

    گاه آتش بازی و شام سرور

    آتشِ زرتشت و نور ایزدی

    پرتوی از بارگاهِ سرمدی

    از اهورایی که شادی آفرید

    در پناهش مهر و نیکی شد پدید

    رمزٍ آتش پاکی و روشنگری

    سرخی و گرما و شادی پروری

    یادگاری از کهن آیین ما

    روزگارانِ خوش و شیرین ما

    آری امشب جشن سور و آتش است

    جشنِ رقص شعله های سرکش است

    هموطن ای یارِ هم پیمان من

    زنده کن این جشن و آیین کهن

    خیز و از آتش تو سرخی وام گیر

    کام دل از گردش ایام گیر

    باید امشب از غم و زردی گذشت

    همچو شاخی در بهاران سبز گشت

    کم کمک چاووشی شاد بهار

    دامن افشان میرسد از کوهسار

    چشم تا برهم زنی عید آمده

    روزِ خوب جشن جمشید آمده

    فروهرها میهمانت میشوند

    همنشین مهربانت میشوند

    ای درخت سرفراز آریا

    ای به دردِ مام میهن آشنا

    هر کجای این جهان داری سرا

    گوش کن با جان و دل پند مرا

    ما همه از یک تبار و ریشه ایم

    پیروان نیکی اندیشه ایم

    مهد ایران ریشه و ما شاخه سار

    بهر ماندن ریشه باید استوار

    ور نه در توفان سرای روزگار

    شاخه ساران را نمی ماند قرار

    لیک اگر روزی من و تو ما شویم

    جنگلی سبز و گشن می پروریم

    مهرِ میهن در سرشت و جان ما

    تا ابد پاینده باد ایران ما

    “هما ارژنگی”

اشتراک گذاری

نظرات کاربران