در این بخش متن تنهایی غمگین با بیش از 50 جمله کوتاه بغض دار تنها شدن احساسی را گردآوری کرده ایم.
جملات و متن تنهایی غمگین
روی هرکی دست گذاشتیم
رومون پا گذاشت
تنهامون گذاشت
و رفت
بر تنهایی خویش سجده میکنم
وقتی میبینم انسانها
چه بیوفایند و
در مواقع سختی و نیاز
چطور تنهایت میگذارند
من
برای ماندنت جان دادهام
تو برای رفتنم
نذر کردهای…
رفت
و خاطراتش
بین سطر سطر زندگیام
شعر بلند تنهاییهای من شد
گاهی باید دور خودت یک دیوار تنهایی بکشی
نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی
بلکه برای اینکه ببینی چه کسی برای دیدنت
دیوار را خراب میکند
←متن تنهایی کوتاه →
خداوندا اگر جایی
دلی بیتاب دلدار است…
نمیدانم چطور
خودت پا در میانی کن…
سلام
سلام محبوبهی تنهایی من
سلام آن سوی خلوتِ آشکارِ تنهایی من
سلام درگیر انتهای سکوتِ تنهایی من
آنقدر سلامت میکنم که تا دنیا دنیاست برایت باقی بماند
ای تمام نشدنی تنهایی من …
اگر یک روز از من بپرسند:
قویترین زنان دنیا چه کسانی هستند؟
جواب میدهم:
زنانی که تنهایی را یاد گرفتهاند
در زنامهای زندگی میکنیم
که اگر کسی بگوید تنها هستم با تعجب و گاهی هم تحقیر سرهای زیادی به سمتش خم میشود…
چرا؟!
انقدر عجیب است دیدن انسانی که ارزش خودش را بالاتر از بودنهای موقت و عشقهای دروغی میداند؟!
مطلب مشابه: متن غمگین احساسی؛ جملات زیبای ناراحتی خاص با عکس نوشته
در آن زمان که به شدت احساس تنهایی میکنی
مطمئن باش که
یکی برای دیدنت لحظه شماری میکندویلیام شکسپیر
متن بغض دار زیبا
به تنهایی عادت کن
و در این دنیا به هیچکس وابسته نباش!
حتی سایهات
هنگام تاریکی تو را ترک میکند
قلبم مدتهاست گرفتار یک سکوت بیپایان است…
من از نسلی هستم که
مهمترین حرفهای خود را بر تنهاییاش هک کرده است…
تنهایی را باید با خط بریل نوشت
چون فقط نوشتن آن کافی نیست
باید لمسش کرد
ما به هم نمیرسیم
اما بهترین غریبهات میمانم
که تو را همیشه دوست خواهد داشت…
من و تنهایی با یکدیگر انس گرفتهایم
به همدیگر عادت کردهایم
و از دوستی با هم لذت میبریم
بهتره آدم کسی رو نداشته باشه و تنها باشه
تا کسی رو داشته باشه و تنها باشه
مطلب مشابه: متن غمگین قشنگ؛ برگزیده 80 جمله عاشقانه احساسی غم انگیز
تنهایی دوست داشتنی نیست
اما خواستنیتر از تمام
«دوستت دارم»های مسموم است
مگر تا کجا
میتوانی به دلت بگویی:
ببخشید که باورم شد؟
کسی که تنهایی رو قبول کرده
دیگه منتظر اومدن کسی نیست…
جملات احساسی غمگین بغض دار
بماند که ندارمت…
بماند که هنوز دلم برایت تنگ است
بماند که تکهای از تو در من مانده است
بماند که شبها بیقرارت میشوم
بماند که هنوز دلم میخواهدت
بماند که بی تو فقط زندهام
بماند که هنوز وقتی باران میبارد صدایت در گوشم میپیچد
بماند که نیستی تا آرامم کنی
بماند که نمیتوانم از ذهنم بیرونت کنم
همه ی اینها بماند در دلم
در تنهایی من تو فقط خوب باش، همین کافی است…
آدمها به همان سرعت که آمدهاند، میروند
تنهاییات را محکم بچسب
اینجا کسی
به زانوهای در آغوش کشیدهات
حسادت نمیکند
از تنها بودنم راضی نیستم
ولی خوشحالم با خیلیا نیستم
مرا بگیر و ببر تا سکوت و تنهایی
مرا بگیر و ببر هر کجا که آنجایی
دلم هوای سفر کرده است، کاری کن
مرا بگیر و ببر تا شبی تماشایی
تو باشی و من و جاده
تو باشی و من و عشق
منی که ماهیِ قرمز، تویی که دریایی
بیا به رسم پریدن، تو آسمانم شو
بیا که اوج بگیرم به شور و شیدایی
تو انتهای وفایی، کسی شبیه تو نیست
دلم گرفته عزیزم، کجای دنیایی؟!
می دانی عشق یعنی چی؟
خیال نمی کنم بفهمی
هیچکس نمی داند من چه حالی دارم! هیچکس …
دلم از تنهایی می پوسید و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار می شد.
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید،غم انگیز نیست…؟
گاهی آدم ها دلگیرند و دلتنگ
آرام میخزند کنجِ اتاق شان
با یک بغل تنهایی
گاهی تا اطلاع ثانوی تعطیل اند
.
.
لطفا بعدا مزاحم شوید
جملات احساسی تنهایی غمگین
دنیا بدهکار من است
تمام صبحهایی را
که طعم تلخ چای را
تنهایی چشیدم
مطلب مشابه: اشعار غمگین شاعران بزرگ؛ گزیده قشنگ ترین اشعار غم انگیز کوتاه
من تمام دنیا را کنار گذاشته ام
و از تمامش یک جای بی سر و صدا
مقداری تنهایی، یک فنجان قهوه
و یک عالمه از تو را می خواهم
گاهی
آدمها دلگیر و دلتنگ هستند
آرام با یک بغل تنهایی، کنج اتاقشان میخزند
گاهی
آدمها
تا اطلاع ثانوی تعطیل هستند
لطفاً بعداً مزاحم شوید
تجملات هیچوقت
جاذبه ای برایم نداشت
چیزهای ساده را دوست دارم
کتاب ها را، تنهایی را
یا بودن با کسی که من را می فهمد!
همه در دنیا کسی را دارند برای خودشان:
خسرو و شیرین
لیلی و مجنون
ویس و رامین
تو و او
من و تنهایی
حتی یک نفر را نداشتم
که با او درد و دل کنم
کسی باشد که به او بگویم دوستش دارم!
می فهمی؟
می دانی عشق یعنی چه؟
خیال نمی کنم بفهمی!
هیچکس نمی داند
من چه حالی دارم، هیچکس …
دلم از تنهایی می پوسید
و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار می شد
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید
غم انگیز نیست؟
تنهایی هر روز صبح
از خواب بیدارم میکند
مرا در آغوش میگیرد و میگوید
چیزی نیست عزیزم، خواب بد دیدهای
با هم چای میخوریم
درد دل میکنیم
و داریم در کنار هم بزرگ میشویم
خانهام کوچک شده است برای تنهاییام
آیینه تنها دوست مشترک ماست
آدمها از آنچه که در آیینه میبینند، تنهاترند
نگاه کن
غروب که می شود
خاطرات نبض مرا می گیرند
تو زنده می شوی
و من می میرم
ای زیباترین حس دنیا
حالا که دوری
خیال و شب و تنهایی و باران
کدام یک مال من است؟!
تو رفتهای
و من از تنهایی
ککام هم نمیگزد دیگر
حالا باز هم بگو دروغ گفتن بلد نیستی
انگشتت را هر جای
نقشه خواستی بگذار
فرقی نمیکند
تنهایی من
عمیقترین جای جهان است
و انگشتان تو
هیچ وقت به عمق فاجعه
پی نخواهند برد!
مطلب مشابه: متن های غمگین در مورد افسرده شدن و افسردگی با جملات احساسی
همین تو
که حتى فکرش را هم نمیکنى
میتوانى مرهم تنهایی یک نفر باشى
خودت را از او دریغ نکن
دنیا بدهکار من است
تمام صبح هایی را که
طعم تلخ چای را
تنهایی چشیدم
کــآش فقـــط بودی…
وقتی بغـــض میکردم …
بغلــــم میکردی و میگفتی …
ببینــــم چِشــآتو …
منـــو نیگــــا کُن …
اگه گریــــه کنی قهر میکنــــم میرم!
بیا تا برایت بگویم چه اندازه
تنهایی من بزرگ است و تنهایی من
شبیخون حجمِ تو را پیشبینی نمیکرد
و خاصیت عشق این است
به آینه نگاه میکنم بیست و هفت بار عکس خودم را قد میکشم!
و به اندازهی بیست و هفت سال کوچکتر میشوم!
گریهام میگیرد،گریه میکنم!
بزرگ که میشوم بغض تمام گریههایم را میخورد….
چقدر زود بزرگ شدم….
دلم از نبودنت پر است
هر روز خاطراتم را الک میکنم
و جز دلتنگی تو چیزی برایم نمیماند
نه تو آمدی
نه فراموشی
خیالی نیست
من کوه میشوم و پای نبودن هایت میمانم
اما ای کاش میدانستی
بی تو تمام لحظاتم رنگ پاییزند
چه رسم جالبی است !!!
محبتت را میگذارند پای احتیاجت …
صداقتت را میگذارند پای سادگیت …
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …
و وفاداریت را پای بیکسیت …
و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بی کس و محتاج !!!
من و دنیا همدیگر را رنگ میکنیم
من با مداد سیاه ، دنیا با مداد سفید
من روزهای اونو
اون موهای منو
باید جای من باشی تا بفهمی
وقتی باران می بارد
تنهایی پشت یک پنجره
چقدر عمیق می شود!
زیاد خوب نباش …
زیاد دم دست هم نباش …
زیاد که خوب باشی دل آدمها را میزنی …
آدمها این روزها عجیب به خوبی، به شیرینی، آلرژی پیدا کردهاند …
زیاد که باشی، زیادی میشوی …
تنهایی من
شکل فنجان چایی ام شده است
کوچک، غمگین، کمرنگ
اما همیشه داغ
اما همیشه تازه
میشه تنهایی بازی کرد
میشه تنهایی خندید
میشه تنهایی سفر کرد
ولی خدایی خیلی سخته تنهایی
تنهایی را تحمل کرد …!
این روزها
زل میزنم توی چشمانم
خودم را بهانه میکنم برای خندیدن
قدم میزنم پا به پای خودمو
دستم، دست دیگرم را میگیرد
تا گم نشوم
میان این همه تنهایی
تنهایی خیابانی است
که با تو از آن عبور می کنم
اما در میانِ راه
دستم را رها می کنی
و من می مانم وُ بوق ممتدی که
گوشِ زندگی ام را کر می کند…!
آنقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم
و فهمیدم تنهایی هم می تواند عشق خوبی باشد
به شرط اینکه درکش کنم
به دلم پناه می برم
از شر تنهایی!
پای حرف هایش می نشینم
همه بوی سوختگی می دهند
بوی سال ها دوری
بوی تنهایی
کاش بودی
ای مرهم بی تابی من
تا باران عاشقانه نبارد
تا نبودن تو را به رخ دلم نکشد
بد نیست!
تنهایی دارد صیقلم می دهد
اما از آن روزی می ترسم
که از گوی وجودم
جز محور میانی ای نماند
نظرات کاربران