گاهی ممکن است بخواهید یک متن فاز سنگین و زیبا با محتوای سیگار داشته باشید و در شبکه های اجتماعی منتشر کنید.
برای انجام این کار قطعا به به یک متن در مورد سیگار که بسیار جذاب تاثیر گذار باشد نیاز دارید که بتوانید از آن استفاده کنید و در ادامه مجموعه ایی از متن، جملات، عکس و نوشته هایی درباره سیگار برای شما جمع آ وری کرده ایم امیدواریم که مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد.

متن درباره سیگارغمگین
یادت است میگفتی سیگار را کنار بگذارم
من سیگار را کنار گذاشتم اما طعم تلخش را نه
روزگار امروز به من فهماند که چیزهای تلختری از قهوه و سیگار هم هست
سیگار کشیدنم را کلاس نامیدند ؛ نمی دانستند که من از کلاس زندگی مدتهاست اخراج شده ام
آه از آن شب که سیگار در جیب باشد و آتش نباشد، یا آتش در سینه باشد و سیگار نباشد…
ساکت و خیره به عکست
بوی سوختنی می آید
به خودم می آیم ، لعنتـــــــــــــی
آخرین سیگار هم ته گرفت
به همان اندازه که دود سیگارم از من دورتر می شود یاد تو به من نزدیکتر می شود
بعضى آدمها باید مثل جعبه سیگار برچسب هشدار داشته باشن
تا فراموش نکنى که دوست داشتنشون فقط براى تو ضرر داره
نبودنت همانند تمام کردن سیگار در روزى برفى است ک تمام دکه هاى شهر بسته باشند
او هنوز روسری ” آبی ” میپوشد !
و من سیگار فیلتر ” قرمز ” میکشم !
چه شهر آورد بزرگیست !
ادمها برای یکدیگر نقش سیگار را بازی میکنند
همدیگر را میکشند
لذت میبرند
دود میکنند
تمامت میکنند
خاموشت میکنند و بعد از اندک زمانی سیگاری دیگر
افسوس
درست است که آذر است اما من بهمن میکشم و قلبم تیر
عادت ندارم سیگارم را با آتش دیگران روشن کنم !
دلم با آتش دیگران سوخت برایم کافی بود …
نمی دانم عمر من زود به پایان می رسد یا این سیگار
آتشش که زدم با خودم عهد کردم که آتش دلم را قبل از آتش سیگارم خاموش کنم
سیگار های من ، تنها رفیق لحظه سردی که می روی
بی تو نشسته ام … اینجا کنار آتش سرد وجود خویش …
آتش کشیدی و اکنون خاکسترم به جاست…
مطلب مشابه: متن عمیق و فلسفی ناب (50 جمله قشنگ فلسفی با مفهوم و عمیق)
این خاکستر که می بینی خاکستر سیگار نیست
خاطرات منند که هر شب با خودم دود می شوند
میکِشد ، میکِشی ، میکِشم
او ناز تو را
تو عشق او را
و من …
فندکم کجاست

متن غم انگیز سیگار
چه لذتی دارد دعوا کردن باتو
اعصاب خوردیهایش به کنار
به کشیدن یک نخ سیگار در بالکن می ارزد
هرچه سیگار دارم در استکان جمع میشود
هرچه دوست دارم در گلو
لب های کبود
زیر چشمان سیاه
لاغر
خسته
تنها
گوشه گیر
همه گفتند که از سیگار شروع شد
خوشحال باش
این بار هم قِصر در رفتی
داغ های صورتم ، خنجری شد بر تـن سیگار
اکنونـ
دودیـ که مصرف میـکنم
چـــ فرقیـــ دارد که سیگار باشد یا قلیانــــ؟
مهم این است که
دیگر نیستیــــ تا بوســــه بارانت کنم
و اینگونـــهــــ
مجبورمــــ خاطرههـــایت را دودکنـــم…
من بیهوده سوختم
مانند سیگاری در دست بچه خوشگلی ک از روی هوس میکشید نه نیاز
انسان از جنگ، زلزله و سیگار نمی میرد؛ انسان را روزی، لبخند هایی که نمی زند، اشک هایی که نمی ریزد، خواهد کشت!
مطلب مشابه: جملات مغرورانه سنگین شاخ و کوبنده (60 متن غرورآمیز خاص)
سیگار میکشم تا دود کنم خیال بودنش را … ریه هایم بی تقصیرند
فقط دارند تاوان ندانم کاری های دلم را پس میدهند
سیگار فروش گوشه ی خیابان هم فهمید
ولی تو هنوز نمی دانی که من دود می شوم
و این سیگارها بهانه است
از عجایب سیگار همین بس که آتشش آرامت میکند در برابر کسی که دلت را آتش زده
اهل پنهان کاری نیستم . . .
اعتراف میکنم زمانی دل کسی را سوزانده ام ، حالا سیگارها یکی یکی یکی مرا می سوزانند

جملات سنگین سیگار
مثل سیگار مانده ام میان دو انگشتت… نه مرا میکشی نه خاموش میکنی… فراموش کرده ای دارم میسوزم…!
روی پاکت سیگار نوشته بود:
دودسیگار برای شما و اطرافیانتان زیان آوراست
تودلم گفتم تو یه نفرو اطراف من پیدا کن قول میدم
به خاطر اونم که شده سیگار نکشم
شمرده بودم پنج سیگار تا خانه او راه بود
حالا دیگر ، کوچه ب کوچه ، سیگار پشت سیگار ، میگردم و نمی رسم
بعضی آدما با چشاشون گریه نمیکنن ، پا میشن یه سیگار بر میدارن و میرن تو بالکن
به چه آسانی ترکم کردی و من به چه آسانی سالهاست که در ترک همین پک آخرم
نه شراب ها مست می کنند نه سیگارها نعشه
ولشان کن دارند به بوی تو حسودی می کنند
میدانی که تا چه اندازه از دود خاکستری سیگار بیزارم
اما هرگز نفهمیدی چرا گاهی پُکی به سیگار افروخته ی تو میزدم
بیخود از این شهر به آن شهر نکن …
تو همینجایی ، داخل همین پاکت ، لابه لای همین چند نخ سیگار
من باید تو را دود کنم که نمی کنم
سیگار زیر لب دودی غلیظ
ریه ام بی تقصیر است
دارد تاوان ندانم کاری طبقه پایینیش اش را پس میدهد
سیگار میکشم تا دود کنم خیال بودنش را
تا سیاه کم دوران زجرم را
زندگی بی رحم است
زندگی لحظه به لحظه شده است
زندگی شوق ندارد دیگر
زندگی کام …
زندگی کام به کام سیگار …
مطلب مشابه: متن کپشن غمگین؛ 60 جمله و متن زیبای احساسی غم انگیز کوتاه
همه ترکم کردند به جز یک دوست قدیمی …
همان دوست سفید و کمر باریک ؛ او دود میشود و من آرام
آدم برفی هم گفت : تو به جای هویج برایم سیگار بگذار ، خودم از پس بهار بر می آیم
صبحی که به جای عشق با سیگار شروع بشه
یک شروع دوباره نیست ، امتداد پایان است ، برای کسی که دیگر امیدی به ادامه ندارد
دیگری مرا سوزاند و من سیگار را …
سیگار تلقینی برای آرامش نیست
تسکینی برای درد هم نیست
فقط تنبیهیست برای من تا دیگر نخواهمت
آتشی از نگاهت می خواهم !
سالهاست که این نخ سیگار در دستم خاموش است…
سیگاری روشن میکنم و به خاموش بودنم فکر میکنم
کام عمیق همراه آهی کوتاه…
بیرون میدم دودش رو کمرنگ میشه…
مثل خودم . . .
نفسم میگیره از زندگی اجباری…
برای سفر به گذشته نیازی به ماشین زمان ندارم
منِ خسته با یک نخ سیگار و چند پک عمیق ، هر روز به گذشته سفر میکنم
میگن سیگار به آدم آرامش میده !
کاش یکی پیدا میشد بتونه قد یه نخ سیگار باشه

جملات قشنگ سیگار
تو که نیستی انگار دنیا نیست
هیچ چیز و هیچکس با من راه نمی آید در نبودت ! نه دلم و نه نفسهایم
این جور وقت ها فقط چشمانم خوب اشک میریزند و سیگار هایم قشنگ دود میکنند
تو سیگـارو خاموش کن تا بت بگم
چطور میشه با گریه هم دود شد
چطور میشه با خنده هم زخم خورد
چطور میشه با عشق نابود شد
عشق مثله سیگار میمونه ، اگه خاموش بشه میتونی دوباره روشنش کنی اما هیچ وقت دیگه اون مزه ی اول رو نداره
بـَعد از رفتنت ، زندگیم خلاصه شد در دو اتفاق
سیگار قبل از چای
سیگار بعد از چای
ﺩﻟﻢ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ…
ﺩﻟﻢ ﯾﮏ ﮐﺎﻡ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺍﺯ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ…
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﮐﻪ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﻡ ﺑﺒﺮﺩ…
مطلب مشابه: شعر درباره ظلم و ظالم (اشعار زیبا در مورد ظلم و ستم دیدن)
چند روزیست سیگار دلم را میزند : دیگر میلی ندارم به او
ولی بی انصافیست آنطور که مرا ترک کردند ترکش کنم
این سیگارکه در دست من است
می سوزد و صدایش در نمی آید ؛ درست مثل خود من در دست خاطرات تو
سیگار م را بیرون میکشم
نه برای اینکه کسی از دودش آزرده نشود
برای اینکه نمیخواهم نمیخواهم کسی در غم و دود سیگارم شریک شود
این روزا دیگه هیچ چیزی رو شرح نمیدم ، فقط می کِشَم
گفتی تا سیگاری دود کنی برگشتم ! زندگیم دود شد ، کجا ماندی
همیشه می گویی ترک کن این سیگارهای لعنتی را
به تو قول می دهم که به زودی ترک کنم این خودِ لعنتی را
کبریت بکش تا ستارهای به شب اضافه کنیم و خیره شو به
مردمان تنهایی که در آسمان سیگار می کشند
وقتی نفهمی کی سیگارت را روشن کردی و کی کشیدی
و کی خاموشش کردی یعنی یک جای کار می لنگد بدجور
خدا را چه دیدی شاید دوام آوردم
هر تمام شدنی که مرگ نیست
گاهی میتوان کنارِ یک پنجره سیگار به دست و منتظر پوسید
میگن سیگار به آدم آرامش میده
کاش یکی پیدا میشد بتونه قد یه نخ سیگار باشه
ﯾﮑﯽ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭﻭ ﺗﺮﮎ ﮐﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ
ﮔﻔﺖ ﺑﺮﺍﺕ ﺿﺮﺭ ﺩﺍﺭﻩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺿﺮﺭﺵ ﺍﺯ بعضی ﺁﺩﻣﺎ ﮐﻤﺘﺮﻩ
ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ . . .
بقال گفت سیگار گران شده ، ترک نمیکنی ؟
با خودم گفتم کاش بدانی چقدر گران تمام شد تا سیگاری شدم . . .
چه کسی میگوید که من هیچ ندارم ؟
من چیزهای با ارزشی دارم
حنجره ای برای بغض
چشمانی برای گریه
لبهایی برای سکوت
ریه هایی برای سیگار
دستهایی برای خالی ماندن
پاهایی برای نرفتن
شبهایی بی ستاره
پنجره ای به سوی کوچه بن بست و وجودی بی پاسخ
مطلب مشابه: متن در مورد کارما و بازگشت اعمال (جملات سنگین قانون کارما)

متن سیگار برای پست اینستا گرام
حواسم را به تـــــــو,حوصله ام را به سیــــگار می سپارم
دود می شــــوم
آنقدر غلیظ که سرفه ات می گیرد
حواسم هست که سرفه ات می گیرد
حواست هست که دود می شوم
ﻣﻦ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﻣﯿﺸﻮﻡ ، ﺗﻮ ﺍﻣﺎ
ﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ
چه روز هایی رو تو نبودنت با سیگارم سر کردم
بالاخره برگشتی و بعده این همه وقت
اولین حرفی که زدی این بود
اَه چقدر سرفه میکنی اعصابم خورد شد
من سرد
هوا سرد
همه چی سرد
ولی سیگارم گرم
این تضاد برای یک لحظه مرا به آرامش میرساند
گل های مریم را در آب انداخته ام
کنار عکست عود روشن کرده ام
ته سیگار های سوخته را دور ریخته ام
پرنیان دیدار پوشیده ام و منتظر
گویی صدای پای کسی پشت دیوارها
مرا نوید رسیدنت می دهد
بیا دارم سازم را کوک می کنم
می خواهم ترانه ی قدم هایت را امشب بنوازم
میگذارم سرنوشت . . .
هـر راهـی کـه می خـواهد بـرود . .
من راهــم جداست . . . .
سیـگار بدست . . . .
کنج اتاق . . .
دردهـ ــایـ ـی هســـتــ ـند کـه مثـل سیــگــ ــار
در انــزجــ ــار تــنــهــ ــایـی فـقـط
کشــیده میـشونـد، گــفــتــنـی نـیــسـتـند
نخ به نخ همه ی روزهای ما مثل سیگاری بر لب های زندگی دود می شود
میدانم اگر روزی دیگر سیگار هم نکشم ، از آدمای روزگارم درد میکشم
دود سیگار با یه روح بیمار
عکس دونفره ی ما روی دیوار
دو سه روزه بیکار
توی خونه بیدار
اشکایی که میچکه روی گیتار
روزهایم با خیالِ بودنت شب میشوند و شبهایم با سیگارِ روشنم روز

متن قشنگ درمورد سیگار
ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺩﺍﺭﻡ
ﯾﮏ ﺩﻝ ﻏﻤﮕﯿﻦ
یه تن رنجور از زخم
یه ذهن خسته ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﺩ ﺑﯽ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﻨﻢ ﯾﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﮑﺸﻢ
چه روانشناس خوبی است ؛ سیگار
از تو که عصبانی ام آرام ، آرام ، آرامم می کند
وقتی سیگار پدر را کشیدم ، فهمیدم او چه می کشد
متنفرم از عشق هایی که مثه حلقه های دود سیگار اول بزرگ میشه و بعد محو…
سنگین کام میگیری مرد
گم کن خاطراتی را که پی اش میگردی
تقصیر ریه های تو نیست
دود کن کسانی را که باعث سنگینی کام سیگارت شدند
انها لیاقت ان خاطرات را نداشتند
و نه حتی لیاقت در خاطرت ماندن را
بــ ـه کبــ ـریـ ـت نیـ ـازی نـیـسـ ـت!
سیـ ـ ـگـ ــار را بـــر لـبـــم مـ ـ ـی گـــذارم و
بـ ـه درد هـــایــ ـم فکـــ ـر میــ ـکــ ـنــ ـم
خــودش آتـ ـ ـش مـ ـی گیـ ـرد . . .!
دارم برگ میکشم اما نه سیگار برگ
برگ برگ خاطرات سوخته ام را که داخل سیگارم ریخته ام
تکلیف گفتنی ها که معلوم است …
زحمت نگفتنی ها هم می افتد بر گردن سیگار …
نفس میزنم و شیشه از بخار نفسم کدر میشود … نقاشی میکشم و پاکش میکنم …
خوشم میاد و دوباره تکرار میکنم این بازی دوران کودکی را
دارد برف میاید مثل همان روزها اما اینجا منم با سیگاری روشن پشت پنجره تنهایی
دختر کبریت فروش را یادت هست ؟
او کبریت را پشت به پشت روشن میکرد ، من اما سیگارم را …
من و او هر دو دنبال خاطره هاییم …
او از سردی هوا مرد اما من طولی نمیکشد … نگران نباش ؛ همه وجودم سردی هوای توست
نپرس چرا سیگار میکشی ، بپرس چی میکشی که انقدر سیگار میکشی
یک کام ، یک نخ ، یک پاکت ، یک جوانی ، یک عمر …
این تاوان سنگین اشتباه من است
سکوت سهم من است
زمانی که جای لبانت را سیگار سفیدم پر می کند
همیشه میگفت سیگاری نشی مثل من,سیگار اصلا خوب نیست
اما این آخری ها سیگارشو تعارف میکرد و بهم میگفت:
یه نخ بردار
الان من موندم و عادت سیگار و خاطرات تو
کاش پشته پاکت سیگار
به جایه تصویره ریه ای بعد از کشیدنه سیگار
تصویره اعصاب هایه خراب
قبل از کشیدنه سیگار را میگذاشتند
همین که فهمید غم دارم آتش گرفت
به خودت نگیر رفیق
سیگارم را گفتم
ﻣﻴﻜﺸﻢ ﻣﻴﻜﺸﻲ ﻣﻴﻜﺸﺪ
ﻫﺮ ﺳﻪ ﻣﻴﻜﺸﻴﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻧﺎﺯ ﺗﻮ ﺭﺍ ، ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻭ ﻣﻦ . . .
ﺍﻫﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻪ ، ﺁﻗﺎ ﻛﺎﺕ ؛ ﺑﺎﺯ فندکمو ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ . . .

جملات غمگین احساسی درباره سیگار
از وقتی که نیستی ، من هر روز کنج این کافه می نشینم و شعر داغ می نوشم
و به آدمهای صامتی نگاه میکنم که تنهاییشان را با فندکی به هم تعارف می کنند
تلخ ترین قصه دنیاست :
صبح تا شب بخندی اما شب تا صبح تنهایی سیگار بکشی
به جز سیگارم ، که به پایم میسوزد
هیچ چیز این جهان بی کرانه را جدی نگرفتم ، حتی عشق را
نمیدانم جنس سیگارم خوب نیست یا جنس خاطراتم
آخر بدجوری میسوزد دلم
این بار سیگار را بکش، از طرفی که می سوزد ؛ تا بدانی چه میکشم
این سیگارکه در دست من است
می سوزد و صدایش در نمی آید ؛ درست مثل خود من در دست خاطرات تو
سیگار میسوزه ، کم میشه ولی تکرار میشه
من میسوزم ، کم میشم ولی دیگر تکرار نمیشم
من عاشق نیستم فقط وقتی حرف تو می شود دلم سیگار می خواهد
هر کس یک جور زندگی کردن رو دوست داره !
من دوست دارم تو اتاقم تنها باشم ، با کبریتم سیگار روشن کنم و دودش رو تماشا کنم . . .
نه ناراحتم !
نه افسرده !
فقط چیزه جذابی اون بیرون وجود نداره ، همین
خیانت دقیقا شبیه دود سیگار است
تنها لحظه ای جلوی چشمانت را تار می کند
ولی بویش تا مدت ها بر تنت می ماند
روزهای بارونی خیلی دوست دارم چون معلوم نمیشه منتظر تاکسی هستی یا اواره خیابونا
بخار هوا دود سیگار یا سردی هواست. خیسی گونه هات اشک یا دونه های بارون
نفرین به سقف و چَشم بیدار نفرین به قاب ِ عکس و دیوار
نفرین به سیم ِ لخت گیتار
نفرین به قول ترک سیگار
زیر سیگاری ام را خالی نکن
اینها که میبینی ته سیگار نیستند ، لحظه لحظه خاطراتم را برایشان تعریف کرده ام
این ها خط به خط ِ برگ های دفترچه خاطرات من است
او را با آخرین سیگاری ک به یادش کشیدم ب ته کفش سپردم
تمام سیگارهای دنیا را هم که دود کنی
تنهائیت توجه هیچکس را جز پیرمرد سیگار فروش جلب نخواهد کرد
دلگیرم……..!
همچون مادری که لباس های ورزشی بچه اش بوی سیگار میدهند…..؟
سیگاریم کرد با رفتنش کسی که به قلیون کشیدنم گیر میداد
میگویند ” سیگار را ترک کن ”
نمیدانند ته ِ هر سیگار به تو می رسم
این روزها باید سیگار کشید !
نه بخاطر قیمت دلار که هر روز بالاتر رفت !
نه بخاطر رویاهایی که به باد رفت !
این روزها باید سیگار کشید!
نه بخاطر ستاره هایی که با هم نخوند !
نه بخاطر خاطراتی که دود شد !
این روزها باید سیگار کشید !
نه بخاطر رفیقی که نارفیق شد !
نه بخاطر دردی که موندگار شد !
این روزها باید سیگار کشید !
نه بخاطر زندگی که هرروز سخت تر شد !
نه بخاطر اینکه چند روز از این عمر لعنتی رو کمتر کرد !
این روزهای باید سیگار کشید تا در دود سیگارت محو شوی و فراموش
ﺗﻠﺦ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﺼﻪ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ
ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﺍﻣﺎ ﺷﺐ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮑﺸﯽ
یک نخ آرامش دود میکنم به یاد ناآرامی هایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند …
یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم …
یک نخ سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام …
یک نخ بغض به یاد تمام اشک های نریخته …
کمی زمان لطفا ، به اندازه یک نخ دیگر ، به اندازه قدم های کوتاه عقربه …
یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده
از آن سیگارهای روی لبت هم برایت کمتر بودم که توانستی به این راحتی ترکم کنی
مطلب مشابه: شعر درباره خدا (اشعار تک بیتی، دو بیتی، کوتاه و بلند در مورد خداوند)
نظرات کاربران