متن درباره ماه اسفند ؛ جملات و متون ادبی درباره اسفندماه

اسفند آخرین ماه سال است. ماهی میان سردی و گرما. ماهی زیبا و عاشقانه که شاعران زیادی درباره آن نوشته‌اند. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری سبکنو قصد داریم متن درباره اسفند ماه را برای شما عزیزان قرار دهیم.

جملات و متون ادبی درباره اسفندماه

    غصه نخور مسافر غصه اثر نداره

    ز دل تو می دونم هیچ کس خبر نداره

    غصه نخور مسافر رفتیم تو ماه اسفند

    بهار تو بر می گردی چیزی نمنونده بخند

مانده تا سینی ما پرشود از صحبت سنبوسه و عید

    در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد

    و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف

    تشنه زمزمه ام

    مانده تا مرغ سرچینه هذیانی اسفند صدا بردارد

    پس چه باید بکنم

    من که در لختترین

    موسم بی چهچهه سال

    تشنه زمزمه ام ؟

    ما آدمها توی اسفند بیشتر از هر وقت دیگری خسته ایم

    اما نمیدانم چرا به جای اینکه نفسی تازه کنیم

    سرعت مان را بیشتر و بیشتر می کنیم تا هر طور شده مثل قهرمان دوی ماراتن

    از خط پایان این ماه عجیب و غریب بگذریم!

    اسفند را باید نشست

    باید خستگی در کرد

    باید چای نوشید…

    در منزل خجسته ی اسفند

    همسایه ی سراچه ی فروردین

    با شاخه های ترد بلوغ جوانه ها

    باران به چشم روشنی صبح آمده ست

    زشت است اگر که من

    یار قدیم و همدم همساغر سحر

    در کوچه های خامش و خلوت نجومیش

    یا

    با جام شعر خویش

    خوش آمد نگویمش

جملات و متون ادبی درباره اسفندماه

    خروس خانه همسایه می‌خواند

    و باران سحرگاهان اسفند

    فرو می ریخت از ابری شتابان

    گریزان ابرها بر آبی صبح

    چنان چون قاصدک بر کاسنی

    زار

    وقتی دی و بهمن

    به پایان می رسد

    و اسفند به نیمه

    آغاز می شود

    خواب هر ساله ای

    که لانه های زیر برف

    در انتظار بازگشت چلچله ها می بینند

مطلب مشابه: متن تبریک تولد اسفند ماهی با عکس نوشته های تولدت مبارک

فاصله ی میان من و تو

    فاصله ی اسفند است و فروردین …

    همانقدر دور …

    همانقدر نزدیک …

    در نیم روز روشن اسفند

    وقتی بنفشه‌ها را از سایه‌هاي‌ سرد

    در اطلس شمیم بهاران

    با خاک و ریشه

    وطن سیارشان

    در جعبه‌هاي‌ کوچک چوبی

    در گوشه‌ خیابان می‌آورند

    جوی هزار زمزمه درمن

    می‌جوشد

    اسفند روبہ پایان است

    وقت ڪوچ ڪردن بہ فروردین است

    وقت بخشیدن وصاف ڪردن دل

    پس مراببخش:

    اگر بانگاهۍ یا صدایۍ

    یا زبانۍ بر دلت تَرَڪۍ انداختہ ام

گیرم که ابر بامدادان بهشت این جا

بارید و خوش بارید

وان روشنی آسمانی را

نثار این حصار بی طراوت کرد

از ساحل دریاچه ي

اسفند

با بی کرانی آیینه اش تابید و خوش تابید

اما

مرغان صحرا خوب می‌دانند

گلهای زندان را صفایی نیست

    در نیم روز روشن اسفند

    وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد

    در اطلس شمیم بهاران

    با خاک و ریشه

    میهن سیارشان

    در جعبه های کوچک چوبی

    در گوشه خیابان می آورند

    جوی هزار زمزمه در من

    می جوشد

جملات و متون ادبی درباره اسفندماه

    اسفند ماهی که باشی

    گاهی یه اخم کوچیک باعث جذابیت صد برابری چهرته

    که جذبتو بیشتر می کنه…!

    اسفند ماهی که باشی

    حواست هست دل کسی و نشکنی و ناراحتش نکنی،

    هر چند به اسانی همین کارو باهات کرده باشن…!

    اسفندی ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ

    ﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﺁﺗﺶ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺩﻭﺩ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ

    اسفندی ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻏﻤﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ

    ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎﺏ

    ﺁﻧﻮﻗﺖ ﻫﻤــﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧـﻪ ﺩﺭﺩﯼ

    ﻫﺴﺖ ﻭ ﻧـﻪ ﻏﻤــﯽ که ﺑﺨــﻮﺭﯼ

    “اسفند” ماه

    پیاده روهای شهر پر میشود از دستفروشانی که

    کیفیتِ جنسشان مهم نیست،

    جنسِ دلشان مهم است…

    پیر و جوان

    زن و مرد

    از تجریش تا چهار راهِ ولیعصر…

    آدمهایی که نگاهِ مردم برایشان مهم نیست،

    حالِ خوبشان مهم است

    و با زبانِ بی زبانی به ما میفهمانند

    که گاهی در اوجِ ثروت،چقدر فقیریم…

    خرید حتی اگر نمیکنید

    لبخندی پر از مهر تحویلشان دهید،

    تا بدانند این شهر اگر هنوز نفس میکشد

    بخاطرِ وجودِ آنهاست

    اصلاً به اینجای اسفند که میرسد

    باید بزنی سر شانه خودت،

    که این همه ی فکر و خیال و

    دوندگی را رها کن!

    بیا برویم نفس بکشیم؛

    بوی بهار می‌آید.

    هرچند که هیچکس هم نمیداند

    به اینروزها که میرسیم،

    چرا کارها بیشتر می شود

    و استرس سرازیر.

    ولی باید بزنی سر شانه خودت،

    که هرسال که حرص خوردی چه شد و کجای دنیا را گرفتی.

    بیا برویم کمی نفس بکشیم!

    می‌دانی!

    اصلا همه ی مزه بهار

    به روزهای قبل از آمدنش است.

    به بویش،

    به آفتابش که هنوز رمق ندارد.

    خودش لطفی دارد و انتظار آمدنش لطفی دیگر.

    آخ آخ که چقدر می شود از بهار نوشت..

    همه ی چیز را کنار بگذار؛

    بیا برویم کمی نفس بکشیم؛

    بوی بهار می‌آید!

فقط یه اسفندی میتونـــه باوجود قلـب شکستش،

همه ی ي قلبای شکستــه رو آروم کنه………

اسفندی خیلی سالاره همیشه

تو بهتــرین شرایطهای زندگیـش….بازم تنهــاست!

ولــــــی خم به ابــــرو نمیاره …

    اسفند داره تموم میشه!!

    وقتِ بخشیدن

    و صاف کردن دلهاست.

    پس ببخش…

    اگر با نگاهی،

    یا صدایی یا زبانی،

    بر دلت زخمی خورد…

جملات و متون ادبی درباره اسفندماه

    اسفند رو به پایانه…

    کاش ارمغان روزهای گذشته

    آرامشے باشد از جنس خدا

    عید واقعی از آن کسیست

    که پایان سالش را جشن بگیرد

    نه آغاز سالی که از آن بےخبر است…

    آخر سالتون قشنگ

مطلب مشابه: متن درباره اسفند ماهی + متون خاص اسفند ماهی که باشی…

    “اسفند” ماه

    پياده روهاى شهر پر ميشود از دستفروشانى كه

    كيفيتِ جنسشان مهم نيست،

    جنسِ دلشان مهم است…

    پير و جوان

    زن و مرد

    از تجريش تا چهار راهِ وليعصر…

    آدمهايى كه نگاهِ مردم برايشان مهم نيست،

    حالِ خوبشان مهم است

    و با زبانِ بى زبانى به ما ميفهمانند

    كه گاهى در اوجِ ثروت،چقدر فقيريم…

    خريد حتى اگر نميكنيد

    لبخندى پر از مهر تحويلشان دهيد،

    تا بدانند اين شهر اگر هنوز نفس ميكشد

    بخاطرِ وجودِ آنهاست

فقط یه اسفند ماهی میتونه

باوجود غرورش مهربون باشه

باوجود بی طاقتیش صبور باشه

در عین عصبانیت آرامشش رو حفظ کنه

و باوجود دلتنگی و غصه لبخند بزنه!!!

    اسفند عینِ پنجشنبه هاست . ..

    که همیشه صدبار قشنگ تر از جمعه هاست !

    اصلا از همون شروعش قشنگه

    حس بوی بهار از پشت پنجره

    و آفتاب  گرم و بی جون از لای پرده ها روی پوست سرد خونه

    شور ِ قشنگ چهارشنبه سوری

    اسفند یعني یک سال دیگه

    یعنی یه شانس دیگه

    بهترین ماه سال

    با آرزوی بهترینها در ماه اسفند برای شما دوستان عزیزم

اسفند که عاشق شوی

سال را با بوسه تحویل می کنی

حتی اگر سال نو،

نیمه شب از راه برسد

شاید تلفنت

عاشقانه تر از همیشه زنگ بزند

کسی با یک سلام

قبل از سپیدهء سال بعد

دیوانه ات کند

اسفند که عاشق شوی

تمام دروغ ها را باور می کنی

و دلت غنج می زند.

می دانم که در روزهای آخر سال

دسته کلیدت را گم می کنی

گوشی ات را جا می گذاری

و احساس می کنی که کسی

با لحن عاشقانه من

صدایت می زند.

تو عاشقم بودی

در اسفندی که هرگز

از تقویمت پاک نمی شود.

“نیلوفر لاری پور “

شراب خون دل دادی که خوردم

به دوشم بار غم دادی که بردم

فقط درگیر دارم با خودم که

چرا با اینهمه ماتم نمردم؟!

برو اسفند سالی خوش بیاور

گپ و گفت و مجالی خوش بیاور

گلویم پاره شد از بس که گفتم

از این پس حس و حالی خوش بیاور!

تو شعری، چشمهایت استعاره

لبت یاقوت، ابرویت اشاره

ردیف است آنچه همراه تو باشد

شب از گیسو و صورت ماهپاره

علی معصومی…

اسفند هر چه سرد،هرچه سخت اما در پی اش بهاری هست…

درست مثل زندگی که روزهای سختش هرچه طاقت فرسا اما در گذر است…

آدم ها می آیند با خودشان شوق می آورند،امید و رشته های نازک دلبستگی

رشته ها که طنابی ضخیم شد از ترس به دام افتادن میروند،از آنها کوله باری می ماند پر خاطره و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند…

فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشود.اسفندِ رابطه ات در گذر است،خاطره ها را دَرس کن…

و بهار را با حال دیگری آغاز کن……

جملات و متون ادبی درباره اسفندماه

اشتراک گذاری

نظرات کاربران