متن درمورد شهید و جملات قشنگ درباره شهادت (شعر و عکس نوشته مقام شهید)

در این مطلب مجموعه شعر کوتاه درمورد شهیدان، متن درباره شهدا مدافع حرم، متن زیبا و متن ادبی درمورد شهیدان برای شما ارائه کرده ایم امیدواریم که مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد.

متن درمورد شهید و جملات قشنگ درباره شهادت (شعر و عکس نوشته مقام شهید)

شعرکوتاه در مورد شهیدان

ای روشنای خانه امید، ای شهید
ای معنی حماسه جاوید، ای شهید

چشم ستارگان فلک از تو روشن است
ای برتر از سراچه خورشید ای شهید

در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است
«امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است»

تا لحظه‌های پیش دلم گور سرد بود
اینک به یمن یاد شما جان گرفته است

چشم پاک دختری از جمله‌ای تر مانده است
چشم‌های پاکش اما خیره بر در مانده است

روی دیوار اتاق کوچک تنهایی‌ اش
عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است . . .

یاد و خاطره شهیدان گرامی باد

کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو
دلم دوباره گرفته ز بی خیالی تو

تو التماس نگاه کدام پنجره‌ای
که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو

گل اشکم شبی وا میشد‌ ای کاش
همه دردم مداوا میشد‌ ای کاش

به هر کس قسمتی دادی خدایا
شهادت قسمت ما میشد‌ ای کاش

ای شهیدان ، عشق مدیون شماست
هرچه ما داریم از خون شماست

ای شقایق ها و ای آلاله ها
دیدگانم دشت مفتون شماست . . .

متن درمورد شهید و جملات قشنگ درباره شهادت (شعر و عکس نوشته مقام شهید)

متن درباره شهدا مدافع حرم

در برابر دشمنان با قدرت می ایستند. مهم نیست که دشمن چه قدر تعدادشان زیاد باشد! الگوی آنها امامشان حسین است که با ۷۲ تن در برابر یاران بسیار دشمن ایستادگی کردند. تفکر آنها حسینی است! پس نباید توقع چیزی دیگری را از آنها داشت. مدافعان حرم با تمام توان خود در برابر دشمنان اسلام ایستادگی می کنند. از زمان حضرت ابراهیم تا منجی مان حضرت مهدی علیه السلام اسلام دشمنانی داشته که چشم دیدنش را نداشته اند؛ اما هستند انسان های دلیری که برای آن جان خود را می دهند و نمی گذارند که ذره ای به آن آسیب وارد شود.

راه درست را می رود! مدافع حرمی که از جانش هم برای اهل بیت می گذرد. او می داند دنیا فانی و گذراست؛ او می داند دشمنان دل به چیزی خوش کرده اند که دوام ندارد؛ او می داند حرم امامش حرمت دارد و نباید این حرمت شکسته شود و برای تمام این ها با نهایت توان در برابر خواسته های نا به جای دشمن می ایستد و از تلاش دست نمی کشد تا در نهایت دشمن عقب نشینی کند.

برادر منی، اما دلم خوش است که تو
مدافع حرم خواهر “ابوالفضلی”

مدافعان حرم به جنگ با دشمن می روند. دشمنان آن را می کشند؛ فکر می کنند که با این کار به اسلام ضربه وارد می کنند. اما نمی دانند که خود ضربه ای چند برابر می خورند. مدافعان به جنگ با این تجاوزگران می روند تا به آنها اثبات کنند اسلام هرگز نمی میرد! چون کسانی هستند که حاضرند جان خود را در راه آن بدهند.

گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است
وگرنه همه اجر‌ها در گمنامیست

سلام بر آن‌هایی که
رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند
تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم

سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم، قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم،
به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. سلام بر شهدا!

رسم گمنامی عجب عمق عظیمی دارد.که اهل آن هر چه در گمنامی پیش میروند به پایان خط نمی رسند.

خرم آن شهید گمنام که خدا او را سرشناس می سازد، نه آن کس که دیگران سرشناسش کنند

شهید کسی است که در میدان جنگ و در خدمت امام یا نائب او کشته شود و هرکس در زمان امام زمان (عج) در حفظ اسلام کشته شود، یقیناً به او ملحق خواهد شد، شهادت عبارت است از نبوغ درخشان حیات در کمال هشیاری و آزادی.

متن درمورد شهید و جملات قشنگ درباره شهادت (شعر و عکس نوشته مقام شهید)

متن زیبا درموردشهیدان

به هر که
هرچه داشتی بخشیدی
حتی تیر‌ها هم
از پیکرت
خون نوشیدند

هر طرف که می‌نگری شهیدی را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگران توست که تو چه می‌کنی؟ سنگین است و طاقت فرسا زیر بار نگاهشان حس می‌کنی که در وجودت چیزی در هم می‌ریزد
شهدا توانستند، آمده‌ایم تا ما هم بتوانیم! ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده!

سه گروه روز قیامت نزد خدا شفاعت می کنند: انبیاء علماء و شهداء.
«حضرت محمد (ص)»

گاز شیمیایـی و عشــق هردو می سوزانند!
یکی پـوست را ، و چشم را ، و جسم را و دیگری دل را و جان را
هردو سوختن ناله ها دارد و نشانها !
خوب که نه، بد هم نگاه کنی نشـانِ هردو سوختن را در او می بینی…
ولی این سوختن کجا و آن سوختن کجا

محکمه خون شهداء محکمه عدلیست
که ما را در آن به محاکمه می‌کشند

هر چه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهید است.

در دفتر خاطرات ما بنویسید: ما هرچه داریم از شهدا داریم.

آیا می دانید حدود پانزده هزار شهید در ماه مبارک رمضان شربت شهادت نوشیده اند؟

با شهدا بودن سخت نیست
باشهدا ماندن سخته

سفیر عشق شهید است و ارباب عشق حسین (ع) و وادی عشاق کربلا
جایی که ارباب عشق سر به باد می‌دهد تا اسرار عشاق را بازگو کند که برای عشاق راهی جز از کربلا گذشتن نیست

ما با جهاد، با مرگ می جنگیم و از او به شهادت می گریزیم

هر انسانی لبخندی از خداوند است سلام بر تو ای شهید که زیباترین لبخند خدایی.

به روی دفتر دلم نوشته بود یک شهید
برای خاطر خدا شما ادامه ام دهید!

دیروز پشت خاکریز بودیم و امروز در پناه میز!
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.
جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد…

شهدا مبدأ و منشاء حیاتند، زمینی بودند، اما زمین گیر نبودند.

برای رسیدن به پله ای که شهید بر آن ایستاده است، باید گامی به بلندای گذشتن از همه چیز برداشت، حتی گذشتن از آبرو

متن درمورد شهید و جملات قشنگ درباره شهادت (شعر و عکس نوشته مقام شهید)

متن احساسی درباره شهدا

شهدا را به یاد بسپاریم نه به خاک

شهید، باران رحمت الهی است
که به زمین خشک جانها، حیات دوباره می‌دهد.
عشق شهید، عشق حقیقی است
که با هیچ چیز عوض نخواهد شد.

از هوایی تنفس می کنید که بوی خون شهدا می دهد، در زمینی راه می روید که از خونشهدا گلگون است و این شهیدان بر همة اعمال شما ناظرند.

آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتند و پریدن.

وقتی عقل عاشق شود!
عشق عاقل می‌شود.
و شهید می‌شوی…

«مهر کربلا در نماز یعنی هرگز شهدا را فراموش نکنید!»

شهداء دعا داشتند؛ ادعا نداشتند
نیایش داشتند؛ نمایش نداشتند
حیا داشتند؛ ریا نداشتند
رسم داشتند؛ اسم نداشتند

مکه برای شما، فکه برای من
بال نمی‌خواهم
این پوتین‌های کهنه هم می‌توانند مرا به آسمان ببرند.

شهادت یعنی عزت، ایمان، تمام خوبیها و در یک کلمه رسیدن به حق تعالی و رضایت او.

سلام بر تربت پاک شهدا. سلام بر انسانهای پاکی که از خون پاک شهدا حمایت و حفاظت می کنند. سلام بر شما!

متن درمورد شهید و جملات قشنگ درباره شهادت (شعر و عکس نوشته مقام شهید)

متن مفهومی درموردشهادت

کسی می‌تواند از سیم خاردار‌های دشمن عبور کند
که در سیم خاردار‌های نفس خود گیر نکرده باشد

خمیده راه رفتند تا امروز بتوانیم راست راست راه برویم
«برای شادی روح شهدا صلوات»

شهادت فنا شدن انسان
برای نیل به سرچشمه نور
و نزدیک شدن به هستی مطلق است.

ای شقایق‌ها!
ایثار از آن شماست که دنیا را گوشه‌ای افکندید و با پرواز عاشقانه خود، بر روز‌های ما نسیم بهشت پاشیدید.

شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می‌دهند
ما هنوز شهادتی بی درد می‌طلبیم
غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی‌دهند

کوچه هایمان را به نامشان کردیم
که هرگاه آدرس منزلمان را می‌دهیم بدانیم
از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می‌رسیم.

بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی
آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.

متن درمورد شهید و جملات قشنگ درباره شهادت (شعر و عکس نوشته مقام شهید)

متن ادبی درمورد شهیدان

من قول می دم حرف خدا رو گوش بدم…

این خاک پذیرای گمنامانی است که عرش عظیم آرزوی به آغوش کشیدنشان را دارد.

خوشا به حال دیوارهای کوتاه کوتاه که هنوزهم عکس شهید توی سینه هایشان دارند!

خوشا به حال کوچه پس کوچه های باریک باریک که تابلو نام شهید توی دستشان گرفته اند!

خوشا به حال درختها که هنوز هم شکوفه هایشان را با نام شهداباز می کنند و برگهایشان را به بوی شهدا طراوت می دهند!

خوشا به حال مسجد که هنوز سنگر شهداست و دورتادور پیشانی اش ، پیشابندی از عکس شهدای مسجد پیداست!

خوشا به حال گلدسته ها که باز هم در آسمان شهر،سنجاقک نام شهید می پراکنند!

خوشا به حال شقایقها و آلاله ها که هنوز به نام شهدا گل میدهند!

خوشا به حال کوله پشتیها که هنوز هم یاد شهید می دهند و در رگهایشان نفس شهدا جاری است!

خوشا به حال گل که بوی شهید می دهد!

خوشا به حال جبهه ها که شهید آبروی آنهاست !

خوشا به شلمچه که نامش به خاطر شهید ،آسمانی شده است !

خوشا به حال خرمشهر که به خاطر شهدا زبانزد دنیاست!

خوشا به حال چفیه که یادگار شهید است و اشک توی تار و پودش نهفته!

خوشا به حال شهید که همسایه ی دیوار به دیوار مهربانی بی پایان خداست وهم صحبت خدا!

ما هیچ وقت با شهدا خداحافظی نمی کنیم. ما میخواهیم هر کداممان سایه ی یک شهید برروی زمین باشیم تا اگر برما نسیم بوزد ، به رقص در آییم ؛ واگر آفتاب ایمان بر تنمان بنشیند ،به پرواز درآییم. ما می‌خواهیم ادامه دهنده راه شهدا باشیم.

نعیمه درویشی

بسم رب الشهدا و الصدیقین دلم را به آسمان ها می سپارم تا نوشته هایش را به تو نشان دهد تا شاید دفتر قلبم را ورق بزنی و گوشه ای از آن را بخوانی پس برایت می نویسم ، از دل غریب خود برایت می نویسم ، آری خیلی دلم می خواست با تو بودم در میان ابرها ، پیش خدا بودم نمی دانی که چقدر برایت دلتنگم، اشک هایم سرازیر است ای شهیدم، می خواهم با تو صحبت کنم اما با چه زبانی ؟!… با این زبانم که پر از گناه است؟نه نمی توانم! چگونه می شود مهمان آسمان باشم و با زبان زمینی خود صحبت کنم نمی دانم ، چه کنم ؟

پس با زبان کودکی ام برایت می نویسم چرا که به آسمان نزدیک تر است وقتی کوچکتر بودم، مادرم همیشه از تو می گفت ، از خوبی هایت، از نماز شب هایت، از وفاداری هایت و بالاخره از گذشت و ایثارت … من از تو فقط همین ها را به یادگار دارم هر صبح تصویر تو را می نگرم تا شاید تو هم به من نظری کنی مادرم می گفت تو هر پنجشنبه وقتی که به مدرسه ی طلبه قم می رفتی به خانه ما هم سری می زدی . نمی دانم، آیا الان هم می آیی؟ حتما ، تو می آیی . باور کن ، هر پنجشنبه عطر وجودت را حس می کنم اما چرا نمی بینمت ؟

چرا صورت پر نورت را برایم نما یان نمی کنی ؟ می دانم ، این تقصیر چشم های من است. آن قدر گناه کرده ام که این گناهان چون پرده ای روی چشم ها یم شده اند و من تو را نمی بینم ای کاش دستم را می گرفتی تا این قدر احساس تنهایی نمی کردم . ای شهیدم ، تو اتینک در آسمان ها ماه مجلس شده ای عین ستاره ها چه زیبا می درخشی خوش به حال آن شبی که تو به آن نور می دهی تو به آن آرامش می دهی ای کاش من هم شب ها به جای خفتن در زمین در آسمان ها بودم.

گاهی باید نوشت…
باید نوشت از رشادت مردانی که خود را جوهر قلم ما کردند تا بنویسیم «اسلام و مسلمان» پاک و منزه است خدایی که مرا لایق وصل سرزمین دلدادگی دانست و به من لطف خود را شامل کرد تا به سرزمینی قدم بگذارم که به سرزمین خون و عشق و لاله های پرپر شده شناخته شده است.

جایگاه مقدسی که بدن های آزاد مردانی بر روی آن تکه تکه شده بود به خوبی می شد وجود نازنینشان را حس کرد.

حتی من رد چکمه های آن ها را بر روی خاک حس می کردم.

چه تن هایی که روی همین خاک ها به خون غلتیدند و چه آغوش هایی که با لذت برای شهادت گشوده می شد.

با چشمان بسته جوانان و نوجوانان و حتی پیرمردهایی را دیدم که برای حفظ سرزمین و ناموسشان خود را طعمه ی چرخ های بی رحم تانک کردند.

دیدم شیرمردانی را که سرشان متلاشی از خمپاره ها بود.

شنیده بودم از کسانی که پا به این صحرای عرفات گذاشته بودند.
از عمق وجودم ایثار و از خود گذشتگی آن ها را حس کردم.
ایثاری که تنها راه قدردانی آن، ادامه دادن راهشان با بصیرت است.

با چشمان بسته زیر لب گفتم: (شهدا برای همراهی آماده ایم)
زمزمه ای شنیدم.
زمزمه ی رزمندگانی که زیارت عاشورا می خواندند.
چشم که باز کردم لاله ی سرخ رو برویم بودند.
گونه هایم تر شد و فقط گفتم: لبیک یا حسین

اشتراک گذاری

نظرات کاربران