شعر سلام؛ مجموعه اشعار سلام عاشقانه، تک بیتی، دو بیتی و احساسی

در آغازین پرده های این شعر سلام بر تو، ای دوست عزیز و پر از شور با قلم عشق و احساس ، می نویسم برای تو و امیدوارم همیشه در آغاز هرروز، سلامت و شاداب باشی.

در ادامه مجموعه‌ای شعر تک بیتی سلام، دوبیتی، شعر سلام عاشقانه، شعر ، شعر سلام از شاعران کهن و معاصر، شعر سلام کوتاه و شعر سلام کودکانه برای آموزش را برای شما گرد آوری کرده ایم با ما همراه باشید.

شعر سلام؛ مجموعه اشعار سلام عاشقانه، تک بیتی، دو بیتی و احساسی

شعرتک بیتی سلام

روزی که از لب تو بر ما سلام باشد
شادی قرار گیرد، عشرت مدام باشد

“اوحدی مراغه ای”

رفیق اگر تو رسیدی سلام ما برسانی
که من به اهل وفا و مروتی نرسیدم

شهریار

اگر اهل دلی ديدی، سلام من رسان بر وی
كه كمتر يافتم هرجا فزونتر جستجو كردم

“از اشعار صابر همدانی“

منِ دیوانه هنگام سلام، از غایت حیرت
ز دشنام تو خرسندم، که پندارم جواب است این!

“میلی مشهدی”

تو از اول سلام ات پاسخ بدرود با خود داشت
اگر چه سِحر صوت ات جذبه ی داوود با خود داشت

“محمدعلی بهمنی”

تو عقل سرخ را با واژه‌هایم آشتی دادی
سلام آه ای شعورِ شعرِ ناب من، سلام ای عشق

“حسین منزوی”

من به زبان اشک خود میدهمت سلام و تو
بر سر اتش دلم همچو زبانه میروی

“شفیعی کدکنی”

یاری کزو جواب سلامی رسد به کس
گر بینی ای صبا برسانش سلام ما

“فتاحی نیشابوری”

وقت نماز، پهلوی او جا گرفته ایم
باشد گه سلام نگاهی به ما کند!

“میرقبول قمی”

زمین خاکی ام، گرد سرت می گردم و هستم
سلام ای زندگی بخش آفتاب من، سلام ای عشق

حسین منزوی

مطلب مشابه: شعر صبح بخیر؛ مجموعه شعر عاشقانه، زیبا کوتاه و احساسی صبح بخیر

شعر سلام؛ مجموعه اشعار سلام عاشقانه، تک بیتی، دو بیتی و احساسی

شعر دو بیتی سلام

به لحظه های با تو بودن سلام می کنم
به سینه ام دلی هست به نام می کنم

تهی می شوم از گمانه ی بی تو بودن و
در امتداد با تو بودن ازدحام می کنم

به دوستان سلام و به یاران سلام
بیابان خشک و به باران سلام

در این محفل پرگل و پرنشاط
به گل ها سلام و گلستان سلام

سلام ای آنکه سرشاری ز امید
اگر ماهم مرا هستی تو خورشید

سلام ای شمع سوزان و فدایی
که خود را سوختی بی ادعایی

تا اینکه او رسید کنارم ، سلام کرد
با یک سلام ساده مرا رام رام کرد

با دست خویش به دستم ترانه ریخت
لبخند او به دلم غم حرام کرد

سلام شعر تهی از خیال بزم وصال
سلام شعر غمینم طلایه دار زوال

سلام شعر حزین نظم قلب تاریکم
سلام مژده ی مرگ و عروج نزدیکم

شعر سلام؛ مجموعه اشعار سلام عاشقانه، تک بیتی، دو بیتی و احساسی

شعر سلام عاشقانه

سلام ای آشنای نا آشنا
آشنایی تو به کجا خواهد کشید
به بی کران محبت و صمیمیت
یا به اوج عشق و دوستی
شاید اینگونه نباشد
شاید ، شاید این آشنایی میبرد انسان را
تا سقوط، تا مرگ ، تا بی سامانی
تو بگو ، تو بگو ای که به نام آشنا
واردزندگی من شده ای
از سکوتت پیداست که به من می خندی

“میثم شملان”

سلام کنیم
عشق را وارد کلام کنیم
تا به هر عابری سلام کنیم

و به هر چهره ای تبسم داشت
ما به آن چهره احترام کنیم

زندگی در سلام و پاسخ اوست
عمر را صرف این پیام کنیم

عابری شاید عاشقی باشد
پس به هر عابری سلام کنیم

“هادی خسروی پور”

سلام بر معشوق
که چهره اش قمر و چشم او ستاره ی اوست
سلام بر عشق
که قطره قطره ی اشک شبانه چاره ی اوست
به چشم یار سلام
که سوز ما
ز نگاه وی و شراره ی اوست
سلام من به سپهر
که زینت شب ما ابر پاره پاره ی اوست
به شب سلام سلام
که هر ستاره ی رخشنده گوشواره ی اوست
سلام بر شبنم
که غنچه بستر و گلبرگ گاهواره ی اوست
سلام بر فرزند
که راحت دل ما دیدن دوباره ی اوست
سلام بر مادر
که
دیده ی همگان عاشق نظاره ی اوست
به کردگار سلام
که خلق عالم و آدم یه یک اشاره ی اوست
به حق سلام که هر جا طلوع زیباییست
نشان نعمت و الطاف آشکاره ی اوست

“مهدی سهیلی”

من از زبان لطافت
حروف الفبا
و از حضور صداقت
به لحن روشن رؤیا
سلام ساده ام را
به تو تقدیم می کنم – زیبا !
اگر چه توالی حادثه ها ، چشمم به روی مهر می بندد
ولی حضورحادثه تکراری است
و طراوت جان تو تنهاست
من از کدام سمت خیال بیایم؟!
یاد کدام خاطره ی زرد – تو را آزرد
که اینگونه بی تابی ! راستی!
این چندمین سلام تو بود
که بی استقامت واحه
در سراپای خویش – فرویم ریخت؟!
…محکومم
به تنهایی در برهوتم
به من بگو
آری بگو ، سهم من از سایه موّاج گیسوانت
برهنه در آفتاب سوزان است؟

“مسعود نکویی”

مطلب مشابه: شعر عاشقانه چشم؛ اشعار تک بیتی، شعر زیبا و احساسی و اشعار نو درباره چشم زیبا

شعر سلام؛ مجموعه اشعار سلام عاشقانه، تک بیتی، دو بیتی و احساسی

شعر سلام کوتاه

سلام به تو سلطان قلب عاشقم
به یادت هستم تو همه دقایقم

یه سلام و صبح بخیر با طراوت
دوست دارم بی حد و بی نهایت

سلام و صبح بخیر به تو شکوفه اقاقی
که در کویر سینه ام گوهر شب چراغی

سلام و صبح بخیر به تو نم نم بارون بهار
روز قشنگت سبز و شاد شکوفه سرخ انار

سلام و صبح بخیر به تو رازقی سرخ و سپید
کاش بدونی دوستت دارم شبنم روی برگ بید

به نام خدا در شروع کلام
حضور عزیزان بگویم سلام

سلامی که از جنس شور و نواست
پر از مهر و احسان و عشق و صفاست

بهترین واژه در شروع کلام
نام حق باشدت به ذکر سلام

آن سلامی که اسم پاک خداست
پر انرژی ؛ دری به فضل و عطاست…

هم کلام لحظه های بی کسی
مونس شب های تنهایی سلام

سلام و صبح بخیر ای مهربون یار
دعا کردم برایت روز پر بار

شعر سلام؛ مجموعه اشعار سلام عاشقانه، تک بیتی، دو بیتی و احساسی

شعر سلام از شاعران کهن

بر گرد ماهش می‌تنم بی‌لب سلامش می‌کنم
خود را زمین برمی‌زنم زان پیش کو گوید صلا

گلزار و باغ عالمی چشم و چراغ عالمی
هم درد و داغ عالمی چون پا نهی اندر جفا

آیم کنم جان را گرو گویی مده زحمت برو
خدمت کنم تا واروم گویی که ای ابله بیا

گشته خیال همنشین با عاشقان آتشین
غایب مبادا صورتت یک دم ز پیش چشم ما

مولانا

بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را
از آن پیغمبر خوبان پیام آورد مستان را

زبان سوسن از ساقی کرامت‌های مستان گفت
شنید آن سرو از سوسن قیام آورد مستان را

مولانا

تو را در دلبری دستی تمامست
مرا در بی‌دلی درد و سقامست

بجز با روی خوبت عشقبازی
حرامست و حرامست و حرامست

چو چشم خود بمالم خود به جز تو
کدامست و کدامست و کدامست؟

به هر دم از زبان عشق بر ما
سلامست و سلامست و سلامست

مولانا

آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد

رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد
غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد

باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد

مولانا

تیره صبحی که مرا از تو سلامی نرسد
تلخ روزی که ز شهد تو بیانی نرسد

مولانا

صنما تو همچو آتش قدح مدام داری
به جواب هر سلامی که کنند، جام داری

چو سلام تو شنیدم ز سلامتی بریدم
صنما هزار آتش تو در آن سلام داری

مولانا

امروز شهر ما را صد رونق‌ است و جان است
زیرا که شاه خوبان امروز در میان است

ای جان جان جانان از ما سلام برخوان
رحم آر بر ضعیفان عشق تو بی‌امان است

مولانا

من ز سلام گرم او آب شدم ز شرم او
وز سخنان نرم او آب شوند سنگ‌ها

مولانا

گوش من منتظر، پیام تو را
جان به جان جسته یک سلام تو را

در دلم خونِ شوق می‌جوشد
منتظر بوی جوشِ جام تو را…

مولانا

ز سلام خوش‌سلامان، بکشم ز کبر دامان
که شدست از سلام‌ات، دل و جان ما مُطیّب

مولانا

سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیدۀ روشنایی

درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی

حافظ

دیری است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

صد نامه فرستادم و آن شاه سواران
پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد

حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد

حافظ

من بعد از این اگر به دیاری سفر کنم
هیچ ارمغانیی نبرم جز سلام دوست

رنجور عشق به نشود جز به بوی یار
ور رفتنیست جان ندهد جز به نام دوست

سعدی

زهی سعادت من که‌م تو آمدی به سلام
خوش آمدی و علیک السلام و الاکرام

قیام خواستمت کرد عقل می‌گوید
مکن که شرط ادب نیست پیش سرو قیام

سعدی

اگر تو برشکنی دوستان سلام کنند
که جور قاعده باشد که بر غلام کنند

هزار زخم پیاپی گر اتفاق افتد
ز دست دوست نشاید که انتقام کنند

به تیغ اگر بزنی بی‌دریغ و برگردی
چو روی باز کنی بازت احترام کنند

سعدی

ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام
ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام

گو به سلام من آی، با همه تندی و جور
وز من بیدل ستان جان به جواب سلام

سعدی

پای در خلوت ما از در عادت مگذار
در دل باز چو شد وقت سلام است اینجا

صائب تبریزی

با زلف پر شکن دل نادیده کام ساخت
از دانه مرغ ما به گرههای دام ساخت

خورشید در دو هفته کند ماه را تمام
حسن تو کار من به نگاهی تمام ساخت

هر چند هست بی ادبی خواهش دگر
زان لب نمی توان به جواب سلام ساخت

صائب تبریزی

چون ره کنیم در دل مشکل پسند تو؟
ما را که در حریم تو راه سلام نیست

صائب تبریزی

شبی ستارۀ دولت به بام ما افتد
که از لب تو شرابی به جام ما افتد

لبی که رنگ نمی گیرد از فروغ سهیل
کجا به فکر جواب سلام ما افتد؟

صائب تبریزی

ز ما سلام به دارالسلام دار رسان
که در زمانۀ ما خلق پنبه در گوشند

حدیث اهل زمین قابل شنیدن نیست
به ذوق حرف که این نه صدف همه گوشند

صائب تبریزی

مستانه سروِ قامتِ او در خرام شد
طوق گلوی فاختگان خط جام شد

هر چند عشق، دشمن کام است، از آن دولب
قانع نمی توان به جواب سلام شد

صائب تبریزی

مطلب مشابه: شعر آزادی؛ مجموعه شعر تک بیتی، دو بیتی و شعر نو درباره آزادی

شعر سلام؛ مجموعه اشعار سلام عاشقانه، تک بیتی، دو بیتی و احساسی

شعر سلام از شاعران معاصر

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل‌های خشک گذر می‌کردند
به دسته‌های کلاغان
که عطر مزرعه‌های شبانه را
برای من به هدیه می‌آورند

*
به مادرم که در آئینه زندگی می‌کرد
و شکل پیری من بود
و به زمین، که شهوت تکرار من، درون ملتهبش را
از تخمه های سبز می‌انباشت، سلامی دوباره خواهم داد

*

می‌آیم، می‌آیم، می‌آیم
با گیسویم: ادامهٔ بوهای زیر خاک
با چشمهام: تجربه‌های غلیظ تاریکی
با بوته‌ها که چیده‌ام از بیشه‌های آنسوی دیوار
می‌آیم، می‌آیم، می‌آیم
و آستانه پر از عشق می‌شود
و من در آستانه به آنها که دوست می‌دارند
و دختری که هنوز آنجا
در آستانهٔ پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد

«فروغ فرخزاد»

به تو سلام می‌کنم کنار تو می‌نشینم
و در خلوت تو شهر بزرگ من بنا می‌شود

«شاملو»

سلام!
حال همه‌ی ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنار زندگی می‌گذرم
که نه زانوی آهوی بی‌جفت بلرزد و
نه این دل ناماندگار بی‌درمان!
*
تا یادم نرفته است بنویسم
حوالیِ خوابهای ما سال پربارانی بود
می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا
شبیه شمایل شقایق نیست!
راستی خبرت بدهم
خواب دیده‌ام خانه‌ای خریده‌ام
بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار … هی بخند!

*

بی‌پرده بگویمت

چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحظه
یک فوج کبوتر سپید
از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
یادت می‌آید رفته بودی
خبر از آرامش آسمان بیاوری؟

  • نه ری‌را جان

نامه‌ام باید کوتاه باشد
ساده باشد
بی حرفی از ابهام و آینه،
از نو برایت می‌نویسم
حال همه‌ی ما خوب است
اما تو باور نکن!

«سیدعلی صالحی»

سلامٌ للذين أُحبُّهم عبثاً؛ سلامٌ للذين يُضيئهم جرحي

سلام بر آنان که بیهوده دوستشان دارم؛
سلام بر آنان که زخمم روشنی بخششان است

«محمود درویش:‌ شاعر معاصر فلسطینی»

سلام
خداحافظ!
چیز تازه ای اگر یافتید،
بر این دو اضافه کنید
تا بل باز شود این در گم شده بر دیوار.

«حسین پناهی»

اول سلام و بعد سلام و سپس سلام
با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام

باید سلام کرد و جواب سلام شد
بر هر کسی که هست از این هیچ کس سلام

فرقی نمی کند که کجایی ست لهجه ات
اترک سلام، کرخه سلام و ارس سلام

ظهر بلوچ، نیمه شب کُرد و ترکمن
صبح خلیج فارس، غروب طبس سلام

بازارگان درد! اگر می روی به هند
از ما به طوطیان رها از قفس سلام

«دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست»
گفتم به جام و باده و مست و عسس سلام

معنای عشق غیر سلام و علیک نیست
وقتی سلام رکن نماز است، پس سلام!

قبل از سلام جام تشهد گرفته ایم
ما کشتگان مسلخ عشقیم، والسلام!

«علیرضا قزوه»

مطلب مشابه: شعر انگیزشی برای اهداف { 40 اشعار انگیزه دهنده درباره تلاش کردن }

شعر سلام؛ مجموعه اشعار سلام عاشقانه، تک بیتی، دو بیتی و احساسی

شعر سلام کودکانه برای آموزش

به هر کجا که میریم
در اوّل هر کــلام

می روید رو لب ما
گلبوته ها ی سلام

قدیمی ها می گفتن
چقدر خوب و زیبا

سلامتی می آره
سلام برای دلهـــا

دوستی ها بر پا میشه
با یک سلام وخنده

درخت دشمنی ها
از ریشه میشه کنده

ای چشمة محبّت
سلام بکن تو هر بار

این هدیة قشنگیست
درلحظه های دیدار

سلام مثل بـهاره
گـل وشـکـوفـه داره

بوی قشنگ دوستی
هـمـراه خودمـیـاره

وقتی سلام میکنی
شاپـرکا می خندن

بالهاشونو بـرامـون
وامیکنن می بندن

سلام بابا من اومدم
سلام مامان من اومدم

سلام گفتن و بلدم
سلام ندم بی ادبم

این درس اول ماست
بهترین درس دنیاست

گوش بده باز می خونن
پــرنــده هــای زیـبــا

با چه چه وبا جیک جیک
سلام میدن به گلها

سلام کنید بچه ها
سلامتی میاره

خدا کلی جایزه
رو سرتون میباره

قشنگ ترین سلام ها
می خواین بگم کدومه؟

سلامی از ته دل
به سومین امامه

میشه که در شب و روز
بگیم سلام بر حسین

خیلی خوبه که باشیم
همیشه یاد حسین

همیشه در شب و روز
بگیم سلام بر حسین

مثل امام زمان
که مهربان و دلسوز

به جد مظلوم خود
سلام میده شب و روز

چقدر قشنگ و زیباست
اول هر کلامه میشه حرف اول
برای ما سلامه
سلام اگه زیاد شه
هیچ اشکالی نداره

قدیمیا می گفتن
سلامتی میاره

سلام یعنی این که
از غصه راحت باشید

از خدا می خوام شما
شاد و سلامت باشید

سلام سلام صد تا سلام
هزار و سیصد تا سلام

سلام می‌گم تا دلم وابشه
روی لبات شکوفه پیدابشه

سلام بگو تا که دلت وابشه
روی لبات شکوفه پیدا بشه

به چشمون پر از ستارت سلام
به قلب پر گل و بهارت سلام

سلام به دنیای بدون جنگت
به آسمون آبی قشنگت

سلام گلهای خندون
با دندون و بی دندون

سلام به هر پرنده
که توی باغ می‌خنده

سلام به دشت و دریا
سلام به کوه و صحرا

سلام به روی ماه
بچه‌های با صفا

سلام سلام بچه‌ها
چطوره حال شما

باشید همیشه خندان
چون گل‌های گلستان

سلام به روی ماهتون
به گرمی نگاهتون

به قلب پاک و صافتون
به موهای سیاهتون

سلام سلام بچه‌ها
گل‌های سرخ و زیبا

سلام سلام بچه‌ها
عزیزای مثل ماه

سلام به هر ستاره
به ابر پاره پاره

به دانه‌ای که از خاک
درآمده، دوباره

سلام چه خوب و زیباست
غنچه روی لبهاست

به هر کی می‌رسیم ما
کلام اول ماست

سلام مثل بهاره
گل و شـکوفـه داره

بوی قشنگ دوستی
همراه خود مـیـاره

وقتی سلام میکنی
شاپرکا می‌خندن

بالهاشونو برامون
وامیکنن می‌بندن

گوش بده باز می‌خونن
پرنده‌های زیبا

با چه چه و با جیک جیک
سلام میدن به گلها

سلام به جنگل سبز
به آسمان آبی

به غنچه‌های خندان
به روز آفتابی

به هر کسی می رسی
همیشه پیش از کلام

با روی خوش با لبخند
بگو به آن کس سلام

سلام چه خوب و زیباست
غنچه روی لب هاست

به هر کی می رسیم ما
کلام اول ماست

به هر کجا که میریم
در اول هر کلام

می‌روید رو لب ما
گلبوته‌های سلام

قدیمی‌ ها می گفتن
چقدر خوب و زیبا

سلامتی می‌ آره
سلام برای دلها

دوستی‌ ها بر پا میشه
با یک سلام و خنده

درخت دشمنی‌ ها
از ریشه میشه کنده

ای چشمه محبّت
سلام بکن تو هر بار

این هدیه قشنگیست
در لحظه‌های دیدار

مطلب مشابه: شعر قشنگ عاشقانه احساسی [ گزیده اشعار ناب رمانتیک برای معشوق ]

اشتراک گذاری

نظرات کاربران