انشا شجاعت + چندین انشا عالی درباره شجاعت و شجاع بودن برای تمامی پایه ها

ما امروز در سایت ادبی و هنری سبکنو چندین انشاء بسیار خب و عالی درباره شجاعت را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. پس مادامی که قصد دارید یک انشاء بسیار خوب را تحویل کلاس دهید. در ادامه متن همراه ما باشید.

شجاعت، زندگی، ظلم

مقدمه:

 شجاعت، یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین صفات انسانی است. شجاعت، به معنای توانایی مقابله با ترس و خطر است. انسان شجاع، کسی است که در برابر مشکلات و سختی‌ها، تسلیم نمی‌شود و با شهامت و جسارت، از آن‌ها عبور می‌کند.

بدنه:

 شجاعت، می‌تواند در موقعیت‌های مختلف، بروز پیدا کند. گاهی ممکن است شجاعت، در برابر خطرات فیزیکی باشد، مانند شجاعت یک آتش‌نشان در حین خاموش کردن آتش یا شجاعت یک سرباز در میدان جنگ. گاهی هم ممکن است شجاعت، در برابر خطرات اخلاقی باشد، مانند شجاعت یک فرد در برابر ظلم و ستم یا شجاعت یک فرد در برابر زورگویی.

شجاعت، یک صفت ارزشمند است که می‌تواند در زندگی افراد، تأثیرات مثبت زیادی داشته باشد. انسان شجاع، می‌تواند به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا کند و در زندگی خود، تأثیر مثبتی بر دیگران داشته باشد.

در تاریخ، نمونه‌های زیادی از شجاعت انسان‌ها وجود دارد. یکی از معروف‌ترین نمونه‌ها، شجاعت شهدای جنگ تحمیلی است. این شهدا، با شجاعت و ایثار خود، از میهن و خاک خود دفاع کردند و جان خود را در این راه فدا کردند.

شجاعت، یک صفت ذاتی نیست، بلکه می‌توان آن را با تمرین و تلاش، پرورش داد. برای پرورش شجاعت، باید از موقعیت‌های مختلف، برای تمرین استفاده کرد. به عنوان مثال، می‌توان با انجام کارهایی که باعث ترس می‌شوند، مانند صحبت در جمع یا انجام کارهای خطرناک، شجاعت خود را پرورش داد.

نتیجه:

 در پایان، باید گفت که شجاعت، یک صفت ارزشمند است که می‌تواند در زندگی افراد، تأثیرات مثبت زیادی داشته باشد. انسان شجاع، می‌تواند به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا کند و در زندگی خود، تأثیر مثبتی بر دیگران داشته باشد.

مطلب مشابه: انشا درباره علم و دانش؛ 7 انشا جدید کامل برای پایه های مختلف

انشاء شجاعت

رسم شجاعت

مقدمه: قطعا انسان های شجاع در هر مرحله از زندگی شخصیت های موفق تری هستند و بهتر می توانند به وظایف خود عمل کرده و از مشکلاتی که ممکن است برای آن ها ایجاد شود و گاه ناخودآگاه است نجات پیدا کنند، در واقع اگر شما هم چنین شخصیتی داشته باشید قطعا لحظه به لحظه موفقیت های عظیم تری را احساس می کنید و در نهایت به آن ها می رسید.

تنه انشاء: نترس بودن و فداکاری برای اهدف بزرگ از جمله مهم ترین ویژگی های پیامبران و همین طور امامان معصوم است و در طول تاریخ نیز روایت های زیادی در این باره شنیده ایم و می دانیم که آن ها همیشه سعی می کنند ما را به اتفاقاتی که برای آینده انسان رخ می دهد آگاه کنند. خداوند نیز آن ها را مامور کرد تا رسم شجاعت و مردانگی را به ما آموخته و ما را از سختی ها، گرفتاری ها دور کنند.

وقتی یک فرد شجاع است، یعنی منطق را در زندگی به طور دقیقی مورد استفاده قرار می دهد، به این صورت است که او همواره سعی می کند در برابر افرادی که همیشه زور می گویند ایستاده و آن ها را مجاب کند که کارشان اشتباه است، در مقابل بدترین شخصیت های تاریخی ایستادند که این از جمله ویژگی هایی است که یک شخص شجاع باید در روحیه خود داشته باشد.

از جمله دیگر ویژگی های یک انسان شجاع می توان به هدفمند زندگی کردن و پنهان نشدن در گناه اشاره کرد.

در کنار تمامی این اتفاقات، گاهی شجاعت های غیرمنطقی پاسخگو نخواهد بود، مانند این که بخواهیم در برابر یک خطر جدی مانند سیل و حیوانی خطرناک ایستادگی کنیم.

نتیجه گیری: در زندگی گاهی نیاز داریم که شجاعت را چاشنی کار خود قرار دهیم، می توانیم از این طریق به اهداف بزرگ و دور از ذهن برسیم و همواره انسان موفقی باشیم، شاید اگر این شجاعت را در تمامی بخش های زندگی به صورت یکپارچه استفاده کنیم قطعا لحظه به لحظه پیروز تر خواهیم شد.

اتفاقاتی برای ما رخ می دهد که اگر بر روی آن ها تمرکز کنیم، شجاعت تبدیل به مهم ترین خصوصیت ما می گردد.

خیلی از آدم ها می خواهند شجاع باشند. یا لااقل در بعضی اوقات شجاع به نظر برسند. اما خیلی ها هم نمی دانند بین شجاعت و حماقت بیشتر از یک مو فاصله نیست. شجاع های واقعی معمولا می دانند شجاعت به زور و بازو نیست. می دانند شجاعت مثل شمشیر دو دَم است. اگر بی موقع از آن استفاده کنند باید تاوان سنگینی بدهند.

شجاع های واقعی اهل نمایش نیستند. آن ها شجاعت را درجایی مصرف می کنند که به آن نیاز باشد. بابت شجاعت شان  هم از کسی طلبکار نمی شوند. مثل سربازانی که برای محافظت از کشورشان ، بی منت در مرزها یا در جاهایی که احتمال خطر هست مستقر شده اند.

شاید این را بدانیم، شاید هم ندانیم که شجاعت ابزاری نمی خواهد. بلکه خودش ابزار است. سربازی که به دلِ دشمن می زند . پیش از آن که تفنگ اش را به میدان جنگ بفرستد، شجاعت اش را با خودش به میدان می برد. او حتی می تواند با دست خالی هم در مقابل دشمن قرار بگیرد، چون ابزارش شجاعت است.

شجاعت به شعور احتیاج دارد. در واقع اگر موتور محرکه ی شجاعت، شعور نباشد، احتمال دارد شجاعت را به حماقت بدل کند. کم ندیده ایم افرادی را که فکر می کنند با بازوهای قوی می شود شرایط را به نفع خودشان تغییر بدهند. در حالی نمی دانند شجاعت مثل خون است که باید در رگ ها جاری باشد. بازوها می توانند نابود بشوند. اما شجاعتی که با خون عجین شده باشد هرگز از بین نمی رود. در تاریخ سرزمین ما کم نیستند انسان های بزرگی که جثه ی کوچک داشتند، اما با سری پر شور و شجاعتی وصف ناپذیر، برای عزت و پایداری و شرف مردم شان از جان و مال شان گذشتند. در فرهنگ ما شجاعت یعنی انسانی که خود را فدای آرمان های بزرگ مردم می کند.

آیا ما شجاع هستیم؟

تقریبا همه ما فکر می کنیم که انسانی شجاع هستیم ولی در واقع وقتی در موقعیت انجام کاری قرار بگیریم مشخص می شود که شجاع هستیم یا نه.

شجاعت و دلیری می تواند درباره ی هر موضوعی باشد، گاهی اوقات گذشت کردن از بعضی مسائل و وابستگی ها نیاز به شجاعت و دلیری دارد مثلا پیش می آید که ما به خاطر خانواده یا اطرافیان مان از بعضی چیز هایی که دوست داریم بگذریم که این خود نوعی شجاعت است چون هر کسی جسارت و شجاعت گذشت از خواسته هایش را ندارد.

شجاعت نیاز به شعور و فهم صحیح از مسائل و موضوعات دارد و اگر این طور نباشد حتما نتیجه ی بر عکس خواهد داشت و کاری که از نظر خود مان شاید شجاعت باشد از نظر دیگران حماقت به حساب خواهد آمد، زیرا بین شجاعت و حماقت مرز باریکی وجود دارد و باید سعی کنیم با تکیه بر شعور مان فرق این دو را تشخیص دهیم و در راه درست گام بر داریم.

انسان های شجاع دل های بزرگ و دریایی دارند که در مواقع خاص حتی از جان شان نیز برای نجات دیگران و کسانی که در خطر هستند مایه می گذارند و حس همدلی و دل رحمی همیشه در وجود شان زنده است و می دانند که کی و کجا باید به کمک دیگران بروند، آن ها با ترس و بزدلی که مخالف شجاعت و دلیری ست بیگانه هستند و به خود و توانایی های خود ایمان دارند، این موضوع به این معنی نیست که ترسی در وجود آن ها نیست بلکه آن ها به خوبی از عهده ی ترس ها بر می آیند و آن را شکست می دهند و ترس نمی تواند مانع از رسیدن به هدف در این انسان ها شود، در حقیقت شکست ترس و باز دارنده ها یعنی عین پیروزی و شجاعت .

شجاعت همراه انسان متولد نمی شود و یک صفت اکتسابی است و برای رسیدن به آن باید آزمون و خطا و تلاش بسیار صورت گیرد و کوله باری از تجربه های تلخ و شیرین کسب نموده تا بدین ترتیب در موقعیت های مختلف فرق بین شجاعت و حماقت را فهمید و خطا نکرد.

اگر ما بپذیریم که داشتن هر صفتی نیاز به تلاش و پشتکار دارد و تمرکز کنیم که فردی شجاع و دلیر باشیم حتما خواهیم توانست به شرطی که به خود و توانایی های مان ایمان داشته باشیم و به خود باوری برسیم تا در این صورت شاید روزی بتوانیم جان کسی را با تکیه بر شجاعت و تلاشی که کرده ایم نجات دهیم.

اشتراک گذاری

نظرات کاربران