در این بخش از سایت بزرگ سبکنو چندین متن سیزده بدر را برای شما دوستان قرار دادهایم. این متون غمگین، عاشقانه و احساسی هستند که در این روز میتوانید از آنها استفاده کنید. پس اگر به دنبال چنین متونی هستید؛ در ادامه با ما باشید.
متن و جملات مخصوص روز سیزده بدر
رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید
گره از بخت ما هم کور تر شد
دروغ سیزده هر ساله ی ما
عجب عیدی به نیکویی بسر شد…
سال دیگه
سیزده بدر جمعه اس!
گفتم تا از همین الان
حرص بخورید
امیدوارم با جمع کردن هفت سین نوروزی،
قرآنش نگهدارتان، آینه اش روشنایی زندگیتان،
سکه اش برکت عمرتان،
سبزیش طراوت و شادابی دلتان،
ماهی اش شوق ادامه زندگیتان را
به شما هدیه دهد سیزده بدر مبارک.
سیزده بدر مبارک
باور کن …
از گره زدن ساقه های ترد سبزه ها
هیچ گشایشی حاصل نمی شود
گشایش … حاصل گره های محکم
دست ها است در دستِ خدا…
مطلب مشابه: متن کوتاه در مورد فصل بهار + متون بهاری ادبی با عکس نوشته های زیبا
امیدوارم با جمع کردن هفت سین نوروزی
قرآنش نگهدارتان، آینه اش روشنایی زندگیتان
سکه اش برکت عمرتان،سبزیش طراوت و شادابی دلتان
ماهی اش شوق ادامه زندگیتان را به شما هدیه دهد
سیزده بدر مبارک . . .
برای تحویل سال
اگر خواب بودم،
لحظهی آغاز بهار را
تو به یادم بیار…
دوستدار همیشگی تو
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
عید نوروز مبارک
کوچه باغی و صفایی و کمی خاطره و …
سر من شانه ی تو پای همین پنجره و …
شب و عهد من و تو سیزده فروردین
سبزه ی پای درخت و زدن یک گره و ……
سیزده برای تو نحس است
تو تمام خیابان ها را می بندی
من پیاده می شوم
و پیاده روی سکوتم را
در چشمانت فرو می کنم
تا بودنم را بپذیری
سیزده بدر مبارک
امیدوارم
عید با بوسه هایش
بهار با گل هایش
و سال نو با امیدهایش
بر تو ای عزیزترین مبارک باشد
با گره ی دیروزم
نحسی ی سیزده بدر نشد
بخت بازوان ِ مرا ؛ تنها آغوش ِ تو باز خواهد کرد
گره ۱۳ از زندگیت بازشود،
نغمه عشق به آهنگ دلت سازشود،
سوسن و سنبل و مریم همه تقدیم شما،
این بهار و صد بهارت با گل آغاز شود.
سیزدتون مبارک!…
من که بختم مثل پر زاغ سفیده
ولی برا اطمینان و پشت گرمی
خواهر و مادر هر چی چمن بود بـه هم پیوند میدم
باشد که مقبول افتد !
« رویا پردازی های یه دختر دم بخت »
منم زخمی دلتنگی در این سیزده بدر
همچو مجنون بی لیلا،هرکو در به در
این غم جانسوز عشقت نازنین
ندانم کی زمان،آید به پایانش دگر
بهار میآید تا من و تو بدانیم
که سرنوشت درختان باغ،
سرسبزی و سرزندگیست.
گذر ایام به کامت شیرین.
سال نو مبارک
سیزده بار زیر لب گفتم
رفتنت مثل سیزده شوم است
خسته ام خسته از غروری که
به شکستن همیشه محکوم است
سبزه رو از سفره بگیر
ماهی را با خودت بیار
وقتشه بیرون بزنیم
سیزدهمین روز بهار
سیزده بدر مبارک
سلامتی اونایی
که حتی یه دونه سبزه
هم گره نزدن ولی یه عمریه
دلاشون به هم گره کور خورده !
سیزده را همه عالم
به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم
کز همه عالم به درم
سیزده بدر مبارک
من… به آغاز زمین نزدیکم…
نبض گل را می گیرم آشنا هستم با…
سرنوشت تر آب عادت سبز درخت
” سیزده بدرتون پر از شادی و خبرهای خوش “
چو سبزه سبز میگردد ز نوروز
به روز سیزدهم، آن روز پیروز
فزون بر سبزی دشت و چمنزار
به جان و دل بگردیم همچو گلزار…
سبزه در دست تو
و چشم من اما نگران
که گره را به هوای
چه کسی خواهی زد …!…
ببین میخوام یه چیزی بگم
بهت ولی حساس نشیا !
امسال اگه خودت رو هم گره بزنی
به سبزه فایده نداره !
تو خودت کمپانی نحسی هستی !…
ای نوبهار خندان از لامکان رسیدی
چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی
خندان و تازه رویی سرسبز و مشک بویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی
نوروز باستانی خجسته باد
نمی دونم چی شد سیزده بدر شد / گوشم از جیغ و داد و نعره کر شد
به یاد تعطیلات رفته از دست / غم و غصه کنارم همسفر شد
از آجیل شب عید مونده تخمه / تموم پسته ها زیر و زبر شد
رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید / گره از بخت ما هم کور تر شد
عروس تنگ من ، زندانی عید / از آن قصر بلوریش به در شد
دروغ سیزده هر ساله ی ما / عجب عیدی به نیکویی بسر شد !
این سبزه چو من عاشق زاری بوده ست
در حسرت وصلت نگاری بوده ست
بر وی گره کور اگر می بینی
زان روست که دائم به خماری بوده ست
١٣ تا بدی
١٣ تا بلا
١٣ تا زشتی
١٣ تا نحسی
١٣ تا غصه
١٣ تا ناکامی
١٣ تا مریضی
از وجودتون دور بشه
و در عوض ۱۳۹۹ دونه شادی؛
زیبایی؛ لطافت
و خوشی های پایدار تقدیم وجودتون
سیزده بدر مبارک
با گره دیروزم
نحسی سیزده بدر نشد
بخت بازوان مرا،
تنهــا آغوش تو باز خواهد کرد…
سیزده بدر مبارک
باز هم سیزده سال نو از راه رسید
باز هم شادی و سر زندگی از راه رسید
آنجا که شمایید اگر ابری نیست
تندی بپرید بیرون که اصلا جا نیست…
با سلام
کلاسهای آموزشی
سبزه گره زنی آغاز شد !
گره ازدواج
گره کنکور
گره جدایی !
گره ملوانی !
دوبل گره !
گره کور !
با تضمین بروارده شدن آرزو !
(گارانتی تا سیزده سال بعد !)
بوی بهار
در ثانیهها پیچیده است
و این نشانهی
فصلی تازه است.
سیزده بدر که می رسه
نوبت عاشق شدنه
نوبت آشه رشته و
سبزه به آب سپردنه
سیزدتون بارونی و شاد
سیزده بدر مبارک
آمیخته شد نگاه من با نوروز
با هر گل این بهار آتش افروز
تا سال دگر دست به دستت باشم
صد سبزه گره زدم به یادت امروز…
ساقی گل و سبزه بس طربناک شده ست
دریاب که هفته دگر خاک شده ست
می نوش و گلی بچین که تا در نگری
گل خاک شده ست و سبزه خاشاک شده ست
(با آرزوی روزی شاد در کنار طبیعت)
سیزده بدر مبارک
عزیزم
سیزده ات بدر
به امید باز شدن
همه ی گره های زندگیت……
میگویند نوروز رسیده است؛
مگر زمستانِ من، بیتو بهار میشود!؟…
نمیدانم کجایی؛ اما برایت
بهار همیشگی آرزو میکنم.
نوروز مبارک
با بهار مهربان
پیش رو،
در به روی هرچه غصه
بسته باد
سال نو خجسته باد
سیزده به در، واژه کوچک شده «سیزده به دره» است،
به مفهوم سفر در روز سیزده فروردین،
به دره و دشت است. برای پایکوبی و شادی…
این روز زیبا، نحس نبوده و نیست…
می توان در خانه ماند و شاد بود
و یا باز می توان در شادی با همگان همراه بود
و به دره و رودخانه رفت…
سیزده بدر مبارک
بهار رسید
و هوا پر شده ست
از “دوستت دارم”هایی
که برایت به دست باد سپرده ام…
مبادا پنجره ات بسته باشد..!
سیزده تون بدر،
دشمناتون دربدر،
رفقاتون گل به سر،
خوشی هاتون صد برابر.
سیزده بدر مبارک
گره ۱۳ از زندگیت باز شود
نغمه عشق به آهنگ دلت ساز شود
سوسن و سنبل و مریم همه تقدیم شما
این بهار و صد بهارت با گل آغاز شود.
سیزده بدر مبارک
بانگ سردهید
که زمستان به سر آمده است؛
شکوفهها سر بیرون آوردهاند
و طبیعت لباس سبز به تن کرده است.
اینک بهار است.
شادی نوروز بر شما جاودانه باد.
این چه رسمی ست ؟
چه کس گفته چنین :با گره سال خود آغاز کنیم ؟
از هزاران گره مانده به راه
تو بیا تا گره ای باز کنیم !
مطلب مشابه: انشا چرا باید از طبیعت مراقبت کنیم؟ 2 انشا زیبا برای دستان
سیزده برای تو نحس است
تو تمام خیابان ها را می بندی
من پیاده می شوم و در پیاده رو سکوتم را
در چشمانت فرو می کنم
تا بودنم را بپذیری…
همه می روند به باغ، سیـزده به در کنند
از بد و آفت و شر، به صحت گـذر کنند !
چون که از نگاهشان، نحس و نامبارک است
سیـزده! و باید از، این عدد حذر کنند !
سیزده مثل من است! بدشگون و بدبیار
بی گناه به چشم بـد، سوی او نظر کنند !
من و این عدد فقط، جـرممان بخت بـد است
تا که می رسند به ما، فکر بـد به سر کنند !
وای از این خیال بد، که به ناروا بـرند
هرچه و هرکه بـود، ریشه اش تـبر کنند
من همان ماهیگیر پیرم
همان که هر روزش مثل دیروز
و فردایش تهی تر از امروز…
امروز دل به دریا می زنم
امروز موج های سوار بر طوفان
را به هم گره می زنم
تا نحسی سیزده به در شود
عجب توهم پر از دردی
سبز بودن…
سفره خالی خانه…
بر من نهیب می زند
هوسی است سیزده بدر
تمامش کن…
و من همچنان موجها را
به هم گره می زنم…
شاید حصاری شوند
برای رسیدن به
آرزوهای دور دستم
آرزوهای محالم
آرزویم به بلندی دیوار چین…
نه…
آرزویم به وسعت خزر و خلیج فارسم…
نه…
آرزویم تنها به آن
وارونه های ذهن من
کمی سیزده
کمی نحسی
به دور دار این حال بد مستی
حالم خراب است
رفتی و پشت سر گذاشتی
سیزده های نحسی
هر بار که طی میکنم سیزده ها
به یاد می آوردم تو را
هر بار به یاد می آورم من زخمی را
نمی دانم رفتن نحس است یا سیزده ها
هر چه باشد قسمت نبود
برو دیگر فرصتی نمانده
رفتن سرشتی با تو بود
برو قسمت نبود.
من دیگر سیزده ها را بدر کردم
نحسی اینجا جایی ندارد…
آمدی نحسی سیزده را به در کنی
آمدی نحسیات را در میان ما خوش یُمن کنی
پس با کفشهایت روی پشت من نیا
پاهایت را با آب و گلابی بشور
نمیخواهم پاهای بودارت را روی پشتم حس کنم
به کنار نحر آب آمدی
یادت باشد، آب را گل نکنی
اینجا ماهی ای برای صید نیست
از چشمههای زلال و پاک
آب جویبار به اینجا رسیده است
در کنارش لحظهای بنشین و به صدای بی کلام موسیقی آب گوش کن
گوشهایت را بازکن و چشمهایت را به روی
گوشه ی دلتنگ این اتاق؛
سبزه را به بغض ماهی ها گره زده ام
هر اتفاقی هم که بیفتد
سیزده را به در نمیکنم
میترسم بیایی و خانه نباشم…
شاعر که شدم
سیم های سه تارم را
به سبزه های سبز سیزده گره میزنم
و آرزو میکنم
آهنگ پاک صدای تو را بشنوم
شاید که شاعری
تنها راه رسیدن به دیار رویا
و کوچه های خیس کودکی باشد
نظرات کاربران