متن زیبا در مورد دوباره سبز شدن؛ جملات انگیزشی جوانه زدن

در هوای بندگی خداوند سبز بودن لازم است، نفس کشیدن لذت بخش است و شکر کردن خداوند عشق است. سلامتی وجود ما، اخلاق و رفتار خوب ما صیقل بودن قلب ما نشان سبز بودن ماست. در ادامه این بخش متن درمورد دوباره سبز شدن، جمله درمورد سبز ماندن و متن ناب درمورد سبز شدن را برای شما جمع آوری کرده ایم امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار بگیرد.

جملات زیبا درمورد سبز شدن

تو خود ِ آن دلیل باش
برای سبز شدن . . .🌱

توحتی‌باهمین‌جنگیدن‌هاونرسیدنات،
باهمین‌کم‌وکاستی‌ها،
باهمین‌نشدن‌هاوخستگیات،
حتی‌باهمین‌شکست‌ها‌وزمین‌خوردنات،
باهمین‌زخم‌های‌روتنت
عزیزی،ارزشمندی،زیبایی!
من‌بهت‌افتخارمیکنم
ومیدونم‌رفیق
میدونم‌جوونه‌میزنی‌وسبزمیشی!
قوی‌بمون:)💚

شود‌ سبز‌ باغ ‌امیدت صبر داشته‌ باش

تو آن جوانه سبز و کوچک در دل غم باش

با خودکارِ مشکی
تُخمِ اندیشه یِ سبز می کارم
در بطنِ سپید کاغذ ….

تا زمانی که سبز هستی
در حال رشد هستی

مادر زمین همین است
نگین‌ های سبز رنگ خود را به بشر ارزانی داشته
و از او چشم داشتی ندارد

آغوش تو بهار است
سبز می کند طبیعت تنم را
گل می دهد گونه ام وقتی
می پیچد پیچک دست هایت
دور تنم

هرشب خیالت که می آید
جوانه میزنم
سبز میشوم…

سبز باش و جوانه بزن حتی در خشک ترین کویر از زندگی ات

و انتهای این قصه‌ی سرد و سفید
همیشه سبز خواهد بود

امید آخرین نفس های من برای سبز ماندن است…

مطلب مشابه: متن کوتاه بهاری (جملات کوتاه و باکلاس درباره بهار به همراه عکس نوشته های عالی)

جمله درمورد سبز ماندن

معنی كلمه ی قوی رو فقط کسايی با تمام
وجودشون درک میکنن، که با وجود ضربه
هايی که تو زندگیشون خوردن، رنج هايی که
به تنهايی به دوش کشیدن، درد هايی که تو
سینه پنهون کردن، اشکايی که يواشكی ريختن،
هزار بار به ته خط رسیدن، امابرای بار هزار
و یکم بلند شدن و ادامه دادن! اینا اگه حتی
هیچکی هم پشتتون نباشه خودشون دوباره
از همونجا که زخم خوردن جوونه میزنن،
سبز میشن، و ثمر میدن..

خدایا سبز کن جوانه های آرزوهایمان را ..

برای سبز شدن
در جستجوی دلیل نباش
تو خود آن دلیل باش
برای سبز شدن … ..

‹ کی‌میتونه‌جلوی‌سبزشدن‌تورو‌بگیره ؛
وقتی‌ریشه‌هات‌ازقلبت‌جون‌میگیرن ؟🌱

هر چه بود گذشت…
ما جوانه زدیم و سبز شدیم

سبزترین نقطه در جهان
قلب پاک توست
گوشه ای دنج، برای من …
جایی برای زیستن
و ماندن
و سبز شدن……

توی‌سخت‌ترین‌مشکلات‌هم‌میشه‌موفق‌شد
توی‌گناه‌آلود‌ترین‌مکان‌ها‌هم‌میشه‌پاک‌موند
توی‌دنیایے‌که‌همه‌بد‌شدن‌میشه‌خوب‌بود
و…

همه‌اینا‌به‌تو‌بستگے‌داره‌،
پس‌قوی‌باش‌و‌سبز‌بمان!

فرو می ریزد
برگ های زرد صبوری
سبز می شود
درخت انتظار

دوست داشتنت
باران بهار است
جانم را سبز می کند

سال هاست
پای دلتنگی ابرها مانده ام
و هیچ فصلی
سبز نمی شود زیر پایم

سبز ماندن در بین ویرانه هاریشه میخواهد💚🌱

زندگی زیباست یا زشت
اگر سبزی جنگل و آبی دریا را بگویم زیباست
اما اگر پلیدی ها و نیرنگ ها را حساب کنم
چیزی فراتر از زشت است

رنگ سبز لباس خاص بهار است

سبز آرامش بخش ترین رنگ دنیاست
که هیچ گونه نشانی از شادی، غم یا اشتیاق ندارد

مطلب مشابه: شعر درباره آرامش (100 شعر آرامش خدایی، عشق، طبیعت، شب و دریا)

متن در مورد رنگ سبز

بـــهار را ببین
چگونه از خود می تــکانَد
برگ های فرسوده را؛
تو هم جوانه ای بزن،
ســبز شـــو

سبز رنگ اصلی جهان ست
و زیبایی آن از آن ناشی می شود

سبز ترین خاطرات
از آن کسانیست که
در ذهنمان
عاشقانه دوستشان داریم

سبز رنگ بخشنده ایست

زمستان رفته و حالا بهاری سبز می آید
جهان از خواب بیدار و نگاری سبز می آید

می‌ شناسمت
چشم‌ های تو
میزبان آفتاب صبح سبز باغ‌ هاست

با سبز می نویسم
تا که سبز بماند
یاد تو در یادم
تو به من آموختی
که سبز بنویسم
تو به من سبز بودن آموختی
پس در یادم سبز بمان

Green is nature’s poetry
سبز شعر طبیعت است

𝕿𝖍𝖊 𝖜𝖆𝖙𝖊𝖗𝖋𝖆𝖑𝖑 𝖎𝖓 𝖙𝖍𝖊 𝖍𝖊𝖆𝖗𝖙 𝖔𝖋 𝖙𝖍𝖊 𝖒𝖔𝖚𝖓𝖙𝖆𝖎𝖓 𝖎𝖘 𝖒𝖆𝖌𝖓𝖎𝖋𝖎𝖈𝖊𝖓𝖙
اُمیدِ سبز شدن در دلم نمی میرد 🌱!

that it might remain eternally green
The beautiful time of youthful love
ای کاش تا ابد سبز بماند
دوران زیبای عشق جوانی

متن ناب در مورد سبز شدن

من از لبخند شیرینت
جهان را سبز می بینم

شود‌ سبز‌ باغ ‌امیدت صبر داشته‌ باش

Green is the color of hope
سبز رنگ امید است

سبز شخصی است که روزی ، کاملا تصادفی بخشی از زندگی‌ات می‌شود
و تورا نجات می‌دهد.
شخصی که دیگر نمی‌توانی زندگی را بدون او تصور کنی.

ای درخت آشنا
شاخه های خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو
من به دست تو آب می دهم
تو به چشم من آبرو بده
من به چشمهای بی قرار تو قول می دهم:
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
ما دوباره سبز می شویم
قیصر امین پور

گفت: من را که امیدی نیست
به بهار رسان سلامم را
گفتمش مگر بهاری هست ؟
آن زمان که نیست یارم را
گفت من درختِ خشکیده ام
گفتمش خوابیدن مرگ نیست
گفت: این خوابِ زمستانی
هیبتش به قدرِ مردن نیست ؟
گفتمش جوانه هاست در تو
من به چشمِ دل نگاه کردم
هرچه از امید داشتم در قلب
بر تو توشه ی سفر کردم
گفت … گفتمش نگو دیگر
تو دوباره سبز خواهی شد
در نگاهِ گرمِ یک خورشید
تو دوباره سرو خواهی شد ……