سبکِنو

متن جدایی غم انگیز و گزیده ای از جملات درباره جدا شدن عاشقانه

در این بخش مجموعه متن جدایی غم انگیز جدید و گزیده ای از جملات زیبای احساسی درباره جدا شدن عاشقانه را برای کپشن و استوری ارائه کرده ایم.

جملات و متن جدایی غم انگیز

متن جدایی غم انگیز و گزیده ای از جملات درباره جدا شدن عاشقانه

دلتنگی
استخوانی ست
درگلو
مدام زخم می زند

جدایی ممکن است در ظاهر باشد، اما عشق ما پشت پرده‌ها همچنان روشن است.

جدایی فاصله‌ای است که بینمان قرار می‌دهد، اما هر روز به دلهایمان نزدیک‌تر می‌شویم.

با جدایی، عاشقی ما محکوم به آزادی از زندگی می‌شود، اما هرگز زنده وجود ما حذف نخواهد شد.

جدایی ممکن است پایان یک فصل باشد، اما روزی دوباره در همین داستان عاشقی به هم می‌پیوندیم.

با جدایی، تنها جسمانی از هم جدا می‌شویم، اما ارواح ما همچنان در هم متلاقی هستند.

شاید باورت نشود
گاهی
از شدت دلتنگی
راضی به هرچه بودن
میشوم بجز خودم!!
مثلاً همین امروز
آرزو می کردم
شاپرک گرفتار
در تار عنکبوت گوشه ی اتاقت باشم
همان قدر نزدیک
همان قدر بیچاره…
هستی_دارایی

جان به جانم بکنند، من دلم
پیش همانیست که نیست. .

جمعه یعنی پرواز
یعنی از پیله ، رها
کوله ی دلخوشی ام را بدهید ،
قصد رفتن دارم
آدم از ماندنِ بی وقفه ، دلش می گیرد
گاه باید بروی
نفسی تازه کنی ، برگردی …

گفته بودم صبورم اما
نه در برابر نبودنت …

می خوای برگرده؟!
-نه آرزو نمی کنم که برگرده!
+پَس چی؟؟
-آرزو می کنم عاشِق کسی بشه که عاشِقش نباشه …

مطلب مشابه: جملات جدایی گریه آور تلخ؛ متن جدا شدن عاشقانه و تنهایی

متن جدایی غم انگیز و گزیده ای از جملات درباره جدا شدن عاشقانه

هر شب قبل از خواب،
بی آنکه با خبر باشی،
جولان میدهی در خیالم
گاه با لبخندی گوشه ی لب
گاه با اشکی سرازیر از گونه
به هر جان کندنی شده،
خودَت را نه
خیالت را حبس میکنم در خوابم!

به کجا میروی ؟
صبرکن !…
صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو !
یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو !

یه وقتایی دلت میسوزه
یه وقتایی دلت میشکنه
یه وقتایی دلت میگیره
اما خدا نکنه سه تاش با هم اتفاق بیفته !

یاد تو به قاب سینه ام آویز است

شب از هوس سکوت و شک لبریز است

گم کرده بهار عاشقی راهش را

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم
خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم
خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم
در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم


بی تو
هر شب منم و

گوشه ‌ی تنهایی خویش

روزی با خود فکر می‌کردم اگر وی را
با غریبه ای ببینم دنیا رابه آتش می کشانم
اما امروز حتّی حاضر نیستم کبریتی
روشن کنم تا ببینم او کجاست
و چـه می‌کند

بزرگترین پشیمانی ام ؛

ساعت ها جمله ساختن برای کسانی بود که لیاقت یک کلمه را هم نداشتند…

عجیب درگیر اقلیم چشمانم شده ام
تا دلم هوای بودنت را می کند
باران میگیرد.

سر بگذار بر دردِ بازوانِ من
دستِ نگاهم را بگیر
مرا دچارِ حادثه‌ای کن که با عشق نسبت دارد
من… عجیب از روزگار رنجیده ام

برای دل منــــ

همیشهـــ “تــو” خواهــــی ماند…
حتی اگر …………..
مخاطبـــــــ تمامـــــــ این نوشته هایمــــ ” او ” شونــــد.

وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی
تکرار من در من مگر از من چه می ماند

مطلب مشابه: شعر تنهایی غمگین؛ مجموعه 70 اشعار غم انگیز تنها شدن احساسی

متن جدایی غم انگیز و گزیده ای از جملات درباره جدا شدن عاشقانه

من یاد تو را تا کردم و لای آن کتاب حافظ روی طاقچه
که تو به من هدیه کرده بودی پنهان کردم …
آری خوب می دانم که دیگر نیستی
ولی چه کنم که همه ی فال هایم تا ابد بوی تو را خواهند داد ؟!

یک روز – که شاید دور باشد- یک روز – که شاید نزدیک- باور می‌کنم که دنیا هیچوقت شبیه عاشقانه‌های من نیست

چه سخت است ، تشییع عشق
بر روی شانه های فراموشی و دل
سپردن به قبرستان جدایی وقتی میدانی
پنج شنبه ای نیست تا رهگذری بر بی کسی ات
فاتحه ای بخواند

حتی وقتی میدانم نمیایی، باز هم روی همان میز دو نفره مینشینم و به در خیره میشوم، انتظار تو را هم کشیدن زیباست!!!

جملات غم انگیز درباره جدا شدن از عشق

تلخ تر از خود جدایی ها…
آنجایی است که بعدها آن دو نفر مدام باید وانمود کنند،
که چیزی بینشان نبوده…
که هیچ اتفاقی نیفتاده…
که از همدیگر هیچ خاطره ای ندارند…

این قاعده ی بازی است….
اگر دست دلتان رو شد که دوستش داری …
باختنت حتمی است …
مراقبِ آخرین جمله‌ی آخرین دیدار باشید ؛
دردش زیاد است!

اگه کسی گریه میکنه به خاطر این نیست که ضعیفه،
به خاطر اینه که واسه یه مدت طولانی قوی بوده…

درنگ
عجب دنیای عجیبیست!
رفتن و ماندن من به یک نقطه بند بود
زمانی که گفتی”برو”
چقدر عاشقانه می شد ، اگر نقطه اش بالا بود . .

به استقبال روز تولدم می‌روم و غم‌هایم چند برابر می‌شود
هر سال بزرگ‌تر می‌شوم، غم‌هایم هم بزرگ‌تر می‌شوند
تولدم مبارک!

باشــی یــا نباشــی .. ایــن شب ســـر میشـــود !
امــا ایــن شب کجـــا و آن شب کجــــا؟!

وقتي که پاتو گذاشتي روي اين زمين خاکي
تموم گل هاي عالم شدن از دست تو شاکي
خدا هم هواتو داشته ، تو رو با گلا سرشته
با تو دنياي پر از درد ، واسه من مثل بهشته
روز ميلادت مبارک عزيزترينم .

همیشه بهت میگفتم دلم میخواد خوشحالت کنم ،
چه کنم که حالا دلیل خوشحالیت نبودن منه …

دلتنگی
استخوانی ست
درگلو
مدام زخم می زند

بعدازیه مدت کـه عکسشو دیدم
فهمیدم اصلا هم خوشکل نیست
رفتارشم اصلا دلنشین نیست
ادمایی کـه کنارشن هیچم ادمای خوشبختی نیستن
چراباید از حضور یه ادم معمولی خوشحال باشن و ساعت ها بهش خیره بشن؟
فاصله اون از یه ادم “خاص” تا یه ادم “معمولی” فقط دوست داشتن من بود
اون معمولی شد چون من دیگه دوسش نداشتم

مطلب مشابه: شعر تنهایی احساسی؛ مجموعه اشعار حس غمگین تنهایی از شاعران معروف

شاید باورت نشود
گاهی
از شدت دلتنگی
راضی به هرچه بودن
میشوم بجز خودم!!
مثلاً همین امروز
آرزو می کردم
شاپرک گرفتار
در تار عنکبوت گوشه ی اتاقت باشم
همان قدر نزدیک
همان قدر بیچاره…
هستی_دارایی

جمعه یعنی پرواز
یعنی از پیله ، رها
کوله ی دلخوشی ام را بدهید ،
قصد رفتن دارم
آدم از ماندنِ بی وقفه ، دلش می گیرد
گاه باید بروی
نفسی تازه کنی ، برگردی …

واسه‌ یه لحضه کناره تو بودن من همه ی لحضه هامو میدم..

چه قانون تلخی
همیشه کسی میزنَتِت زمین
کـه یه روزی تکیه گاهت بوده!…

‏عشق واقعی مثل روحه… همه ی در موردش صحبت میکنن، ولی کمتر کسی دیدَتش!

هر شب قبل از خواب،
بی آنکه با خبر باشی،
جولان میدهی در خیالم
گاه با لبخندی گوشه ی لب
گاه با اشکی سرازیر از گونه
به هر جان کندنی شده،
خودَت را نه
خیالت را حبس میکنم در خوابم!

متن جدایی غم انگیز و گزیده ای از جملات درباره جدا شدن عاشقانه

عشق رو با هر شخصی تجربه نکن

عشق چیز قشنگیه

نذار ازش متنفر بشی

تنها بمون

سال ها تنها باش

اما روحت رو با کسی قسمت نکن

کـه نمیفهمتت

انقدر تنها بمون تا اون کسیکه

از درونت خبر داره پیدات کنه

از این ناراحت نیستم کـه

اونی کـه باید می‌شد نشد

از این ناراحتم

چرا با این‌کـه میدونستم اشتباهه

با سماجت تمام ادامه دادم

از این‌کـه واستادم

تا بـه بدترین شکل ممکن ببازم

متن استوری و کپشن جدایی

یاد تو به قاب سینه ام آویز است

شب از هوس سکوت و شک لبریز است

گم کرده بهار عاشقی راهش را

مطلب مشابه: متن تنهایی غمگین؛ 50 جمله کوتاه بغض دار تنها شدن


بی تو
هر شب منم و

گوشه ‌ی تنهایی خویش

بزرگترین پشیمانی ام ؛

ساعت ها جمله ساختن برای کسانی بود که لیاقت یک کلمه را هم نداشتند…

برای دل منــــ

همیشهـــ “تــو” خواهــــی ماند…
حتی اگر …………..
مخاطبـــــــ تمامـــــــ این نوشته هایمــــ ” او ” شونــــد.

یک روز – که شاید دور باشد- یک روز – که شاید نزدیک- باور می‌کنم که دنیا هیچوقت شبیه عاشقانه‌های من نیست

حتی وقتی میدانم نمیایی، باز هم روی همان میز دو نفره مینشینم و به در خیره میشوم، انتظار تو را هم کشیدن زیباست!!!

اگه کسی گریه میکنه به خاطر این نیست که ضعیفه،
به خاطر اینه که واسه یه مدت طولانی قوی بوده…

باشــی یــا نباشــی .. ایــن شب ســـر میشـــود !
امــا ایــن شب کجـــا و آن شب کجــــا؟!

همیشه بهت میگفتم دلم میخواد خوشحالت کنم ،
چه کنم که حالا دلیل خوشحالیت نبودن منه …

تجربه کافه رفتن دو نفره ندارم
اما تا دلت بخواهد، تنها قدم زده ام
تنها کافه رفته ام
تنها در باران چرخیده ام
تنها با مشکلات جنگیده ام
هیچ سلیقه مردانه ای
در خرید لباس هایم دخیل نبود
نمیدانم دو نفره شدنه این تجربه ها چقدر قشنگ است
اما تا به امروز راضی بوده ام
و با تمام تنها بودنم
میتوانم از ته دلم بخندم
فقط خدا میداند تا کی قرار است
خودم حال خودم را خوب کنم…

هیچ کس نفهمید

بعد از حادثه داغ لبهایت

من یک آتش پرست شده ام …

فقط کافیست هنگام گرفتاری بگوییـد
“خدایا راضـی ام بـه رضای تو”
تـا محال عالم بشـود، ممکـن تـو..

روزی از این خانه خواهم رفت،
بی آن که تو بدانی
می روم بی هیچ نشانی؛
دستِ خالی و سبک بال
همه چیز را می گذارم برای تو!
برای تو که رفتنم را نمی فهمی
بی صدا و خاموش طوری که انگار
هیچ وقت نبوده ام!
می روم و پای هر گلدان
نگاهم را جا می گذارم،
می روم و انگشتانم لای موهایت می ماند!
می روم و بوسه هایم بر پیراهنت
خشک می شود…
تو می مانی و مشتی خاطره،
می روم و حواست را با خودم می برم،
شاید نبودنم را بهتر از بودنم درک کنی!

شب را دوست دارم …!

چرا که در تاریکــــی ،

چهره ها مشخـــــــص نیست !!!

و من هر لحظـــــــــه

این امیــــــد

در درونــــــــم ریشه می زند …

که آمده ای

ولی من ندیده ام !!!

تا نگه کردم به چشمانت،نمیدانم چه شد
تا که دیدم روی خندانت،نمیدانم چه شد
عشق بود آیا

؟ جنون ؟ هرگز ندانستم چه بود
تا سپردم دل به دستانت،نمیدانم چه شد
تا که افتادم به دامت،رشته ی صبرم گسست
تا که خوردم تیرِ مژگانت،نمیدانم چه شد
تا گرفتی دستهایم را،دلم دیوانه شد
تا نهادم سر به دامانت،نمیدانم چه شد
گم شدم چون قایقی کهنه،میان موجها
در شبِ زلفِ پریشانت،نمیدانم چه شد
بی وفا…رفتی و من با خاطراتت مانده ام
آن قرار و عهد و پیمانت…نمیدانم چه شد
گفته بودم تا ابد عاشق نخواهم شد،ولی
تا نگه کردم به چشمانت،نمیدانم چه شد

مطالب مشابه